معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور:
خشک شدن زاینده رود یک عنصر اسطوره زدا برای اصفهان است
معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور در نشست “اسطوره – شهر” گفت: اصفهان بضاعت تبدیل شدن به “اسطوره-شهر” را دارد اما برای تبدیل شدن به یک اسطوره قدرتمند نیاز به تلاش زیادی است و موضوعاتی مثل خشک شدن رودخانه زاینده رود یک عنصر اسطوره زدا برای اصفهان محسوب می شود که خسارت های زیادی می تواند به شهر و هویت تاریخ ساز آن وارد کند.
به گزارش اصفهان شرق؛ بهمن نامور مطلق در این نشست ضمن ابراز خرسندی از حضور در شهر تاریخی اصفهان به تعریف مفاهیم ابتدایی بحث خود پرداخت و گفت: در ساختار ارتباط زبانی ما دو نوع ارتباط داریم: ارتباط مستقیم یا صریح و دیگری ارتباط غیر مستقیم یا ضمنی؛ ما در کارهای روزمره و برطرف کردن نیازهای خود از ارتباط صریح استفاده می کنیم و منظورمان را خیلی ساده و روشن بیان می کنیم و مثلا لزومی ندارد در خرید چند عدد نان از زبان ضمنی و لایه دار استفاده کنیم. اما در جاهایی زبان صریح قدرت این را ندارد که نیازها و خواسته های مارا برطرف کند؛ مثل ابراز محبت و بیان احساسات و عواطف، اینجا نیاز به یک زبان لایه دار و ضمنی است چرا که باید یک رابطه منطقی بین صورت بیانی و محتوا وجود داشته باشد.
اسطوره روایتی تکثیر شونده به همراه سرگذشتی قهرمانانه است
وی در ادامه به تعریف اسطوره از دیدگاه نشانه شناسی پرداخت و گفت: نمادها، تمثیل ها و اسطوره یکی از عناصر و تجلی زبان غیرمستقیم هستند. مفاهیمی نامحدودی مثل عشق، محبت این ها در کمیت نمی گنجد لذا ما برای بیان آنها از نماد استفاده می کنیم و نمادها فراتر از تمام محاسبات کمی هستند و اجازه انتقال مفاهیم و برقراری ارتباط را به ما می دهند.اگر نمادها نبودند زبان ما خیلی ناقص بود.
اما تعریف اسطوره چیست؟ این تعریف هم مثل بسیاری از تعاریف علوم انسانی دیگر دارای مفاهیم متعددی است و از دیدگاه های مختلفی مثل زبان شناسی، مردم شناسی، روانشناسی و … تعاریف مختلفی دارد و هرکدام آن را به گونه ای تعریف کرده اند اما ما به تعریف نشانه شناسانه آن اشاره می کنیم.
اگر بخواهیم این تعریف را ریشه شناسانه دنبال کنیم اسطوره به معنای کلام و گفتار است و از دیدگاه نشانه شناسی به “روایتی تکثیر شونده به همراه سرگذشتی قهرمانانه و قابل الگوبرداری” گفته می شود. برای همین است که می گویند اسطوره ها اگر تکرار نشوند می میرند. در طول تاریخ هم ما مشاهده می کنیم که اسطوره های یونانی توسط قربانی کردن فربه و قدرتمند می شدند چرا که در نفس این قربانی کردن تکرار و تکثیر صورت می گرفت و باعث غنی تر شدن روح اجتماعی اسطوره ها می شد و باید این را بدانیم که تکثیر و تکرار غذای اسطوره هاست. همچنین آن اسطوره ای که بیشتر تکرا می شود اسطوره مسلط آن جامعه است.
این استاد دانشگاه شهید بهشتی در ادامه گفت: اسطوره ها به جامعه جهت می دهند و می توانند جوامع را عوض کنند و ما را با خودشان بکشانند بدون اینکه خود ما متوجه بشویم و به صورت ناخودآگاه با تحول پارادایمی روح جامعه را تعیین می کنند. در جامعه مدرن هم با اینکه اسطوره زدایی شده اند به قول رولان بارت این مانکن ها و هنرپیشه ها هستند که نقش اسطوره ها را بازی می کنند و جامعه را به سوی مصرف می کشند و چون اسطوره ها زبان ضمنی دارند کاربردشان هم ضمنی است لذا اسطوره های امروزی وارد اتاق خواب کودک می شوند و تاثیر خود را می گذارند.
شهرها بزرگترین کلان متن ها در طول تاریخ هستند
دکتر نامور مطلق در ادامه به تعریف شهر پرداخت و افزود: ما برای رسیدن به تعریف “اسطوره-شهر” نیاز به تعریف شهر داریم. شهر هم از نگاه های مختلف دارای تعاریف متعدد است اما از دیدگاه نشانه شناسی شهر یک کلان “متن” وسیع است. در نشانه شناسی به هر چیزی که توسط انسان خلق می شود متن گفته می شود. لذا فرهنگ ها هر کدام یک متن هستند و در مقابل طبیعت قرار می گیرند. شهرها در واقع بزرگترین متن ها در طول تاریخ هستند که انسان ها آن را ساخته اند و این متن مانند متن های دیگر نیست؛ شهر در واقع متنی است که انسان در دل آن جا می گیرد و این شهر است که انسان را می بلعد. اینقدر که شهرها بر ما تسلط دارند ما به صورت فردی در ساختنش نقش نداریم و شهرها ما را در دل خود هضم کرده اند. حال سوال این است که چگونه یک کلان متن فرهنگی می تواند به اسطوره تبدیل شود؟
آنچه که مشخص است چیزی نمی تواند به اسطوره تبدیل شود مگر اینکه به متنی ادبی و هنری تبدیل شده و آن متن و روایت دائما تکثیر شود؛ لذا اگر شهر بتواند به یک روایت ادبی و هنری دست پیدا کند و تکثیر شود می تواند به اسطوره تبدیل شود. همانطور که هرکول یا رستم بر اثر تکرار و روایت ادبی که دارند دائما در حال تکرار هستند و مثلا برای بیان فردی که قدرتمند است از تشابه با هرکول یا رستم استفاده می شود. شهر ها هم اگر به این روایت و تکرار برسند به اسطوره تبدیل می شوند. البته خود شهرها هم می توانند نام خودشان را از یک اسطوره گرفته باشند مثل آتن که نام خود را از آتنا اسطورههای یونان به معنای الهه و نگهبان شهرگرفته است یا وجه اسطوره ای داشته باشند. اما مهمتر از نام اسطوره ای و وجه اسطوره ای داشتن روایت ادبی و هنری است چرا که تبلور ادبی و هنری قابلیت اسطوره سازی دارد. به عنوان مثال شما به پاریس نگاه کنید چقدر داستان و روایت از پاریس گفته شده است؟ چقدر ترانه های ادبی و شعر از تصویر پاریس به جهان منعکس شده است؟ فقط شما بینوایان ویکتورهوگو را در نظر بگیریدکافی است.
برج ایفل به واسطه تکرار و تکثیر تبدیل به یک المان اسطوره ای شد
نامور مطلق در ادامه به صحبت درباره ارجاعات اسطوره ای در ساختار شهری پرداخت و افزود: در واقع وقتی شهر دارای تصویر و شمای اسطوره ای شود می تواند هویت و خاطره سازی کند و این از طریق المان ها و ارجاعات اسطوره ای و بهره گیری از خاطرات و انرژی گذشته صورت می گیرد و به حال هم مشروعیت و قدرت می دهد و با خاطره سازی های مکرر خود را تثبیت می کند. این نه فقط در اسطوره های گذشته که در ساختن اسطوره های مدرن هم می تواند اتفاق بیفتد. به عنوان مثال برج ایفل توسط یک مهندس به نام ایفل و برای یک نمایشگاه به مناسبت صدمین سالگرد پیروزی انقلاب فرانسه ساخته شد اما به واسطه تکرار و تکثیر تبدیل به یک اسطوره شد چرا که آنها از المان ها به خوبی برای ایجاد احساس غرور و افتخار ملی استفاده می کنند. نمادهای شهری با روایت اسطوره ای می توانند تبدیل به خاطره شوند و به صنایع خاطره ساز مبدل شوند.
برج میلاد نمی تواند هویت اسطوره ای داشته باشد
وی در ادامه به اسطوره های ایرانی اشاره کرد و گفت: بعضی از جوامع خوب بلدند اسطوره سازی کنند ماهم بلد بودیم اما یادمان رفته است. رستم و سهراب و اسفندیار هم اگر تکرار و تکثیر نشوند می میرند. شهرها هم به قول بارت یک سخن هستند که با سازمان خود با ما سخن می گویند و ما نیز با زیستن و نگریستن در آن در حال سخن گفتن با شهر هستیم و در واقع اسطوره های شهری می توانند به روح جمعی جامعه تبدیل شوند. لذا به اعتقاد بنده قابلیتی که مثلا برج آزادی در تهران برای تبدیل شدن به یک نماد شهری دارد قابل مقایسه با قابلیت برج میلاد برای تبدیل شدن به یک نماد شهری نیست چرا که برج میلاد آن هویت و روایت اسطوره ای را نمی تواند داشته باشد.
خشک شدن زاینده رود یک عنصر اسطوره زدا برای اصفهان است
وی در ادامه به برپایی آیین ها و نقش آن در بازتولید اسطوره ها اشاره کرد و افزود: یکی دیگر از اتفاقاتی که باعث می شود اسطوره ها و روایت ها خاطره انگیز شوند برپایی آیین ها و زنده نگه داشتن آن هاست. باز هم به عنوان مثال شما به پاریس نگاه کنید؛ برای هر فصل یک برنامه و آیین دارند و این هم باعث خودآگاهی جمعی و هم منجر به جذب توریست می شود. اما از آنطرف به اصفهان نگاه کنید یک زمانی اصفهان محل بازی چوگان بوده است اما حالا ما چقدر این آیین را حراست کرده ایم؟ لذا به اعتقاد بنده اصفهان بضاعت تبدیل شدن به اسطوره-شهر را دارد اما برای تبدیل شدن به یک اسطوره قدرتمند نیاز به تلاش زیادی است و موضوعاتی مثل خشک شدن رودخانه زاینده رود یک عنصر اسطوره زدا برای اصفهان محسوب می شود که خسارت های زیادی می تواند به شهر و هویت تاریخ ساز آن وارد کند.
شایان ذکر است؛ نشست علمی «اسطوره – شهر» با حضور دکتر بهمن نامور مطلق دانشیار دانشگاه شهید بهشتی و معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور در مجموعه فرهنگی حمام تاریخی دردشت اصفهان برگزار شد.
منبع: ایمنا