یکی از مهمترین ابزارهای مشارکت سیاسی مردم و تحقق نظام « جمهوری اسلامی » عرصه انتخابات مختلف می باشد که اگر با دوراندیشی و اتخاذ تدابیر و مقدمات آن از سوی مسئولان و سایر دست اندرکاران عملی شود می تواند « جمهوری اسلامی » را در برابر تمامی توطئه ها بیمه نمود
شهید «شعبان نصیری» مثل خانه به دوش‌ها از جایی به جای دیگر می‌رفت. همه چیزش را جمع می‌کردی، یک ساک کوچک می‌شد که آن هم بر دوشش بود.
کبد یکی از مهمترین ارگانهای داخلی بدن در زیر دنده ها و در سمت راست شکم واقع شده است.
قائدی ها گفت: آموزش و پرورش استان در کشور دارای رتبه بسیار خوبی است و رتبه استانی ما در مسائل تربیتی، آموزشی و سایر بخش ها عالی است و در کل در ۳۰ شاخص رتبه برتر کسب کرده ایم.
دبیر شورای عالی فضای مجازی با بیان اینکه در حوزه رصد آسیب‌های اجتماعی ناشی از فضای مجازی دچار مشکل هستیم و خلا آماری داریم، گفت: سازمان بهزیستی باید مراکز رصد آسیب‌های اجتماعی ایجاد کند.
امام‌جمعه اصفهان گفت: امام خمینی (ره) در زندگی خود بسیار صرفه‌جو بودند اما متأسفانه برخی افراد امروزه به دنبال زندگی اشرافی هستند، همراه بودن با امام (ره) مهم نیست بلکه انقلابی و ثابت‌قدم بودن در راه ایشان مهم است.
رهبر معظم انقلاب تأکید کردند: ائتلاف نظامی غرب علیه تروریزم واقعی و به‌دنبال ریشه‌کن کردن آن نیست.
هر فصل با خود غذاهای خاصی را می آورد. پاییز فصل درخشش کلم ها است. این سبزی نه تنها در سرما رشد می کند بلکه مدت زمان تازه ماندنش نیز افزایش می یابد. تنها با یک وعده کلم پیچ می توانید مقدار نیاز روزانه خود به ویتامین A، C و K را دریافت کنید.
رئیس قوه‌قضائیه با بیان اینکه در مورد برخی پرونده‌ها نیز دروغ‌های عجیب و غریب می‌شنویم گفت: در حالی که میلیونها پرونده در دستگاه قضایی، روند طبیعی خود را طی می‌کند، یک پرونده را رسانه‌ای می‌کنند و نسبت‌های دروغ به رهبری و نظام قضایی می‌دهند.
رئیس سازمان صنعت، معدن وتجارت استان اصفهان گفت: مجوز واحدهای صنعتی و تولیدی غیر فعال و راکد مستقر در نواحی و شهرک های صنعتی پس از بازدید و بررسی و با توجه به دستورالعمل ها و قوانین ابطال می شود.
معاون داوطلبان جمعیت هلال احمر اصفهان گفت: در 6 ماهه نخست امسال ۱۷ کاروان متشکل از ۴۵ پزشک به روستاهای محروم استان اصفهان اعزام و به ۲ هزار و ۲۰۰ نفر خدمات درمانی ارائه شد.
شهید ایزدی همسر و دخترش را بسیار دوست داشت تا جایی که ریحانه دخترش خیلی زیتون دوست داشت. زیتون های سوریه به نام بود. آن منطقه هم درخت زیتون زیاد داشت. زیتونها را که دید به یاد دخترش افتاد. آنها را چید و در آب ریخت. هر روز صبح آبش را عوض می کرد تا تلخی اش یادش برود. می خواست وقتی برمی گردد برای دخترش سوغات ببرد.
