همیشه پای فرهنگ درمیان است
اما در مساله فرهنگ يك چيز را نبايد فراموش كرد و آن اين است؛ به جاي اينكه از پايين شروع كنيم بايد از بالا شروع كرد تا نتيجهبخش و موثر بود، يعني تا وقتي آقازادهها و برخي مسئولان در روز روشن قانونشكني ميكنند و هيچ كس معترض آنها نيست چگونه بايد ازمردم عادي جامعه انتظار احترام به قانون را داشت؟!
به گزارش اصفهان شرق به نقل از صاحب نیوز، اگرخوب نگاه کنیم همه مسایل اعم از اقتصادی، اجتماعی، هنری و حتی آموزشی زیرساخت مشترکی دارند که در واقع همان فرهنگ است؛ این یک حقیقت است که فرهنگ هم از تمام این امور تاثیر میگیرد و هم در حد غیرقابل تصوری بر آنها اثر میگذارد اینکه بهمحض رویداد یک بحران اقتصادی چه عکسالعملی باید داشت ناشی از یک رویکرد فرهنگی است؛ اینکه حضرت آقا در مورد اقتصاد فرمودند چرا باید مردم با گران شدن قیمتها هجوم ببرند تا دلار بخرند و حتی زن خانهدارهم در تکاپوی خرید دلار باشد نیز از یک ضعف فرهنگی برمیخیزد و…
اینها نشان از کمکاری فرهنگی است و بنا به توصیه امام خامنهای باید سبک زندگی را تغییر داد تا با کوچکترین نوسان اقتصادی، زندگیهای ما هم پایین و بالا نرود.
مقایسه این مسایل با نحوه برخورد مردم با بحران اقتصادی درکشورهای دیگرد شاید ملموستر باشد. “حیدری” مجری صداوسیما که این روزها برنامه تلویزیونی«پایش» درشبکه اول با موضوع اقتصادی را روی آنتن میبرد در یکی از این برنامههایش نکته جالبی را در زمینه فرهنگ اقتصادی یکی ازکشورهای جنوب شرق آسیا تعریف میکرد؛ او میگفت یکی از دوستان کارگردانش که سال ۷۹ یعنی زمان بحران اقتصادی جنوب شرقی آسیا در آن منطقه با همسرش در حال تحصیل بوده است تعریف میکرد: با بروز بحران درمخارج زندگیمان به مشکل برخورد کردیم، برای همین هم اندک پس اندازمان را برداشتیم و ارز خریدیم هرشب کارمان این بود که ببینیم قیمت ارز چقدراست و فردا چقدر خواهد شد فردای آن شب میرفتیم و ارز مربوطه را میخریدیم و با مبلغی بیشتر میفروختیم تا از این راه پولی بدست بیاوریم و زندگی خود را بگذرانیم. یک روز صرافی که همیشه برای این کار سراغ او میرفتیم با تعجب ازمن پرسید چرا هر روز ارز میخری و فردایش میفروشی و این کار را مدام تکرار میکنی؟ وقتی که ماجرا را به او گفتم عصبانی شد و من را از مغازهاش بیرون انداخت و گفت این چه روشی برای پول درآوردن است؟! اگر قرار باشد مردم همه این کار را بکنند که کشور ما نابود میشود آن کارگردان میگفت برایم جالب بود صرافی که شغلش این کار بود تا به حال به ذهنش هم این فکر را راه نداده بود که میتواتد ازاین راه پول در بیاورد، بلکه میخواست از راه درست سود کند و این برای آنها فرهنگ شده است.
دراسلام مسایل مهمی وجود دارد که با فرهنگسازی آنها میتوانیم زندگی اجتماعیمان را رونق بخشیم، اما واقعا کدام یک از آنموارد را مورد مطالعه قرار دادهایم و چقدر آنها را درجامعه اجرایی کردهایم؟! متاسفانه اغلب اوقات برای ما مقوله فرهنگ درحد برگزاری همایش، کنفرانس و یا حداکثر چاپ مقاله بهعنوان خروجی همایشها خلاصه شده است و در پی این ساده انگاریها و بیتوجهیهاست که بسیاری از داشتههای خود را از دست دادهایم. چیزیهایی مثل فرهنگ پهلوانی در تکاپوی صنعتی شدن( یا بهتر باید گفت، مثل کشورهای صنعتی شدن) در حال تغییر به فرهنگ قهرمانی به هر قیمتی شده است.
فرهنگی که در آن جوانمردی جایی ندارد و فساد یک رویداد عادی اجتناب ناپذیر است.
اما در مساله فرهنگ یک چیز را نباید فراموش کرد و آن این است؛ به جای اینکه از پایین شروع کنیم باید از بالا شروع کرد تا نتیجهبخش و موثر بود، یعنی تا وقتی آقازادهها و برخی مسئولان در روز روشن قانونشکنی میکنند و هیچ کس معترض آنها نیست چگونه باید ازمردم عادی جامعه انتظار احترام به قانون را داشت؟! تا وقتی هتک حرمتکنندگان به ارزشها و باورهای اعتقادی مردم بهجای توبیخ، ارج نهاده میشوند ازمردم چه انتظاری می توان داشت؟!
یکی از ارکان فرهنگ عمل به قوانین وضع شده در جامعه است. فرهنگ در شعار خلاصه نمیشود، بلکه مهمتر از همه عمل به شعارهاست، تاوقتی جریمه تخلفات اتوموبیل آدمهای مهم یا حتی کسانی که به هر دلیل در ادارات پارتی دارند صفر میشود!! قانون معنای خود را از دست میدهد چرا که قانون مسئلهای عمومی است و فراگیر. اگر قانون برای عدهای شکسته شود مابقی جامعه به آن بیتفاوت میشوند. اینجاست که فرهنگ پارتی بازی، تقلب، کلاه گذاشتن سرهمدیگر و …شکل میگیرد.
فرهنگ تنها وقتی میتواند پا گیرد که نخبگان جامعه نیز در عمل به آن کوتاهی نکنند. نه اینکه همه از هم انتظار برخورد فرهنگی داشته باشیم ولی خود را جدا از این قائده ببینیم. به قول شهید مطهری در نگاه مردم ” قانون تا وقتی خوب است که در مورد دیگران و بنفع ما عمل کند، اما وقتی برضد ما میشود ما خود از منتقدان آن میشویم.” ولی این روح نباید در جامعه حاکم باشد. و این نیز خود نشان از ضعف فرهنگ دارد. چراکه این باورها را فرهنگ میسازد.
یادمان نرود که فرهنگ زیرساخت مهم و بنیادینی است که اگر آن را تقویت کنیم درسایر عرصهها موفق خواهیم بود درغیر این صورت ماری از پیش نخواهیم برد و باید بگوییم آنچه تا کنون کرده ایم چیزی نبوده جز آب در هاون کوبیدن.
درکشورما با وجود بنیههای قوی دینی- ملی باز هم اغلب اوقات اهمیت دین در فرهنگ نادیده گرفته میشود و البته تبعات این سهلانگاریها را در اقتصاد، اجتماع، سیاست و غیره میبینیم. اینکه امام خامنهای سال گذشته مساله سبک زندگی را با آن سوالات مهم و کاربردی مطرح نمودند، تمامی به مساله فرهنگ برمیگردد که باید دراین زمینه هزینه کرد.