آغاز دوران پسابرجام شکمی؛
دیپلماسی آشپزخانهای از سریال پاستا تا نفوذ مکدونالد به ایران
قلبها و ذهنهای مردم جهان را میتوان به وسیله “اشتها” تصرف کرد؛ هدفی که هر کشوری به دنبال آن است اما کشورهای آسیای جنوب شرقی و آمریکا، فرانسه و ایتالیا با قدرت بیشتری به توسعه «دیپلماسی شکمی/ آشپزخانهای» پرداختند.
به گزارش اصفهان شرق؛ با اجرایی شدن توافق هستهای بسیاری از شرکتهای غربی تمایل خود را به صورت رسمی و غیررسمی برای حضور در بازار ایران اعلام کردند که اتفاقی طبیعی است؛ اما همواره بحث حضور برندهای مختلف صنایع غذایی بینالمللی بهویژه امریکایی در ایران با حاشیه های فراوان همراه بوده و شایعات مربوط به فعالیت این برندها نیز همیشه رونق داشته است.
یکی از پر سر و صداترین این برندها در این رابطه، بزرگترین فستفود زنجیرهای آمریکا یعنی «مکدونالد» بود که قبل از اجرایی شدن توافقنامه، زمزمه ورودش به ایران بلند شد و بعضی رسانهها مانند «بیبیسی» تحت عنوان «توافق هستهای ایران: تهران چه زمانی دارای مکدونالد میشود؟» به آن پرداختند.
«بیبیسی» تحت عنوان «توافق هستهای ایران: تهران چه زمانی دارای مکدونالد میشود؟» به موضوع حضور رستورانهای آمریکایی در ایران در پسابرجام پرداخت
پس از آغاز اجرای برجام و لغو تحریمها، شرکت مکدونالد از تمایل خود برای فروش محصولات خود در ایران را اعلام کرد. این شرکت در سایت رسمی خود اطلاعیهای مبنی بر جستجوی متقاضیان به منظور افتتاح شعبه در ایران منتشر کرد؛ نامزدها باید فرم ویژهای را پر میکردند که طبق آن، آنها میتوانستند حق امتیاز را از مکدونالد در یافت کرده و اجازه اجرای این پروژه را مییافتند. اما مکدونالد در خصوص شرایط دریافت حق امتیاز سکوت کرده بود و البته بعد از مدتی این درخواست را از روی سایت خود برداشت.
این اتفاقها نیز از دید رسانهها دور نماند و به عنوان نمونه بخش فارسی سایت روسی «اسپوتنیک» در یادداشتی با عنوان «مسیر مکدونالد در ایران: دشوار و پرهزینه و بیهوده» به این مسئله پرداخت.
همواره بحث حضور برندهای مختلف صنایع غذایی بینالمللی بهویژه امریکایی در ایران با حاشیه های فراوان همراه بوده که بخش فارسی سایت روسی «اسپوتنیک» نیز به این مسئله پرداخته است
شرکتهای آمریکایی پایگاه مستقل و مکان مشخصی بهطور معمول داخل کشور ندارند اما محصولات این شرکتها مانند انواع لوازم آرایشی و بهداشتی، کالاهای خوراکی، لوازم خانگی و حتی لباسهای زیر در بازار ایران حضور دارند و آنچنان حاشیهساز نشده است؛ این سوال اما ذهن مخاطب ایرانی را درگیر میکند که با وجود بعضی محصولات آمریکایی در ایران پس چرا تا این اندازه مسئله بازشدن شعبات فستفودهایی مانند «مکدونالد» یا حتی «کیافسی» در ایران برای این شرکتهای آمریکایی مهم و به همین اندازه هم برای جمهوری اسلامی حساسیتزاست.
برای رسیدن به پاسخ این سوال باید از نگاه صرف اقتصادی به این مسئله کمی فاصله گرفت و به ابعاد دیگر این موضوع که از جنس سیاسی و فرهنگی است، نزدیک شد تا بتوان با نگاه جامعتری از دلیل اصرار آمریکاییها و انکار ایرانیها مطلع گردید.
غذا یکی از استراتژیکترین محصولات در جهان است، چراکه حياتيترين نياز روزمره انسانها به حساب میآید و از تولد تا مرگ با آنها همراه است
آیا غذا با دیپلماسی در ارتباط است؟
غذا یکی از استراتژیکترین محصولات در جهان است، چراکه حياتيترين نياز روزمره انسانها به حساب میآید و از تولد تا مرگ با آنها همراه است و رشد، طول عمر، تندرستي، آرامش اعصاب و روان، خلق و خوي و رفتار، توانمندي و قدرت، تكثير نسل و توليد مثل و غیره همه به نوعي وامدار تغذيه سالماند.
از طرفی «دیپلماسی» ابزار نرمی است که بهطور خاص تحت دانش و مجموعهای از راهبردها و تاکتیکها برای پیادهسازی سیاست خارجی یک کشور به کار میرود؛ حال اگر در این دیپلماسی، هنر “تماس” و “ارتباط” با عامه مردم خارجی برای ارائه ارزشهای کشور مبدا لحاظ شود، از آن به عنوان «دیپلماسی عمومی» یاد میشود.
چرا تا این اندازه مسئله بازشدن شعبات فستفودهایی مانند «مکدونالد» یا حتی «کیافسی» در ایران برای این شرکتهای آمریکایی مهم و به همین اندازه هم برای جمهوری اسلامی حساسیتزاست؟
امروزه در دو سطح از روابط “خاص” و “عام” در دیپلماسی، عنصر «غذا» که محصولی استراتژیک برای عموم مردم جهان است، نقش خاصی ایفا میکند؛ تا جایی که از آن تحت عنوانهایی مانند «غذا و سیاست خارجی» ( Food and Foreign Policy) ، «دیپلماسی غذا/ آشپزخانهای» (food diplomacy) و «دیپلماسی شکمی» (gastro diplomacy) در دیپلماسی عمومی یاد میشود و مورد توجه و اهتمام ویژهای قرار گرفته و حتی درمعتبرترین دانشگاههای جهان به عنوان یک دوره علمی ارائه میگردد.
در دو سطح از روابط “خاص” و “عام” در دیپلماسی، عنصر «غذا» نقش خاصی ایفا میکند تا جایی که تحت عنوانهایی مانند «دیپلماسی شکمی» درمعتبرترین دانشگاههای جهان به عنوان یک دوره علمی ارائه میگردد
مصادیق “خاص” این نوع از دیپلماسی مربوط به آداب و رسوم خاص دیپلماتیک است که از مصادیق آن میتوان مواردی مانند ضیافتهای دیپلماتیک در کنفرانسها، سمینارها، جلسات و یا صبحانه، ناهارهای کاری و مراسم پذیرایی از فرد یا شخص عالی رتبه یک کشور خارجی را نام برد.
مصادیق “خاص” این نوع از دیپلماسی مربوط به آداب و رسوم خاص دیپلماتیک است که از مصادیق آن میتوان مواردی مانند ضیافتهای دیپلماتیک در کنفرانسها و مراسم پذیرایی از فرد یا شخص عالی رتبه یک کشور خارجی را نام برد
اما در سطح “عام” این نوع از دیپلماسی که مد نظر این گزارش نیز است، مواردی مانند روابط بازرگانی و صادرات محصولات و مواد غذایی استراتژیک مانند غلات -که بیانگر هویت و فرهنگ یک ملت است-، عرضه و فروش محصولات و مواد غذایی خام در قالب فروشگاههای کوچک و یا زنجیرهای در کشورهای هدف با بِرند و اسم کشور صادرکننده، طبخ و عرضه غذا و عرضه مجانی آن به افراد در قالب موسسات خیریه و یا در مناسبتهای خاص (مثلا نمایشگاههای بینالمللی) و یا در رستورانهای دارای شاخصههای معماری اصیل در کشور و کشورهای هدف، کمک محصولات و مواد غذایی به کشورهای بحران زده ناشی از عوامل طبیعی و حوادث غیرمترقبه، جنگ، فقر و گرسنگی را میتوان نام برد.
مواردی مانند روابط بازرگانی و صادرات محصولات و مواد غذایی استراتژیک مانند غلات که بیانگر هویت و فرهنگ یک ملت است، از نمونههای سطح “عام” دیپلماسی غذا به شمار میرود
یکی دیگر از موارد سطح “عام” از دیپلماسی غذا، گسترش رستورانها در کشورهای مختلف است
دیپلماسی شکمی!
اولین بار اصطلاح «دیپلماسی شکمی» توسط “پل راکوور” یکی از وبلاگنویسان برجسته در زمینه دیپلماسی عمومی ابداع شد. از نظر راکوور، قلبها و ذهنهای مردم جهان را میتوان به وسیله “اشتهاء” تصرف کرد؛ هدفی که هر کشوری به دنبال آن است. کشورها برای دستیابی به چهرهای موجه در بین مردم جهان، غذاهای کشور خود را در دسترس قرار میدهند و ضمن نفوذ در ذهن (به صورت اقناعی به واسطه مُغذی بودن) و قلب (به صورت ارضایی به واسطه طبخ عالی) مردم جهان، آنان را به سمت فرهنگ خود جذب میکنند.
قلبها و ذهنهای مردم جهان را میتوان به وسیله “اشتهاء” تصرف کرد؛ هدفی که هر کشوری به دنبال آن است
آمریکاییها در همین راستا یک اصل شناخته شده دارند: «با ما آشنا شوید، ما را دوست خواهید داشت»، و در سال های اخیر کشورهای آسیای شرقی این اصل را کمی تغییر دادهاند: «ما را بچشید، ما را دوست خواهید داشت.»
یکی از دلایل اصلی ساخت سریالهایی با محوریت آشپزی و پخش برنامههای فراوان آموزشی آشپزی در ماهواره و اینترنت توسط کشورهای مختلف جهان را میتوان در همین نکته جستجو کرد. در یک دهه گذشته کشورهای آسیای جنوب شرقی و بسیاری از کشورهای غربی مانند آمریکا، فرانسه و ایتالیا با قدرت بیشتری به توسعه «دیپلماسی شکمی» پرداختند.
کشورهای آسیای جنوب شرقی مانند بسیاری از کشورهای غربی با قدرت به توسعه «دیپلماسی شکمی» پرداختند
البته «دیپلماسی شکمی» در ایران برای گردشگران خارجی به دلیل طعم و مغذی بودن غذاهایی مانند “آبگوشت بزباش” و انواع “کباب” به شکل مناسبی دنبال میشود و این توریستهای خارجی استقبال فراوانی از غذاهای ایرانی میکنند و حتی در خاطرات خود به نیکی از غذاهای ایرانی یاد میکنند؛ اما این نوع از دیپلماسی بصورت ضعیفی در خارج از کشور دنبال میشود و هنوز آوازه غذاهای ایرانی بهصورت جهانی درنیامده است که این امر توجه زیاد مسئولان وزارت خارجه را میطلبد.
«دیپلماسی شکمی» در ایران برای گردشگران خارجی به دلیل طعم و مغذی بودن غذاهایی مانند “آبگوشت بزباش” و انواع “کباب” به شکل مناسبی دنبال میشود
از طرفی با بوجود آمدن برند “غذای حلال” در جهان اسلام، ایران میتواند غذاهای معروف خود را در کشورهای اسلامی و تحت عنوان همین برند به فروش برساند تا علاقه مسلمانان جهان را به ایران و جمهوری اسلامی افزایش دهد.
ایران میتواند غذاهای معروف خود را در کشورهای اسلامی با برند “غذای حلال” به فروش برساند تا علاقه مسلمانان جهان را به ایران و جمهوری اسلامی افزایش دهد
رستورانهای آمریکایی، نزدیکترین راه برای برقراری ارتباط با “عامه مردم”
آمریکا از سالها قبل به واسطه صدور سبک زندگی متبوع خود در کنار تبلیغ موسیقی، پوشش، عقاید فلسفی، فرهنگ و آداب و رسومش، غذای متناسب با این سبک از زندگی را نیز مشخص و برای همگان به تفکیک خوردنیها و نوشیدنیها تعریف کرده است. همبرگر مکدونالد و مرغهای کی.اف.سی در کنار نوشابههای کوکاکولا و پپسی مدتهاست در سراسر جهان گسترش یافته و ذائقه مردم نقاط مختلف زمین را تغییر داده است.
مکدونالد یکی از موفقترین برندهایی است که توانسته کارنامه موفقی در رابطه با «دیپلماسی شکمی» آمریکا داشته باشد. در سال 1990 زمانی که کمپانی مکدونالد نخستین شعبهاش را در میدان بزرگ “پوشکین” مسکو با 700 صندلی در داخل رستوران و 200 صندلی در بیرون افتتاح کرد، بیش از 30 هزار نفر ساعتها در برابر در ورودی آن برای خرید همبرگر و سیبزمینی سرخشده صف کشیدند. تا چند هفته پس از آن نیز مأموران پلیس هر روز باتوم به دست مسئول حفظ نظم صف چند کیلومتری مقابل این رستوران بودند. بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقد هستند که شکست شوروی از امریکا از همین نقطه آغاز شد، چراکه رستوران زنجیرهای که از آن به بزرگترین شبکه جهانی دیپلماسی عمومی آمریکا برای “تماس” و “رابطه” یاد میکنند، توانست به خوبی راه نفوذ را باز کند.
در سال 1990 زمانی که کمپانی مکدونالد نخستین شعبهاش را در میدان بزرگ “پوشکین” مسکو با 700 صندلی در داخل رستوران و 200 صندلی در بیرون افتتاح کرد، بیش از 30 هزار نفر ساعتها در برابر در ورودی آن برای خرید همبرگر و سیبزمینی سرخشده صف کشیدند
البته باید به این نکته توجه داشت که مکدونالد در طی این سالیان که از تاسیسش در سال 1955 توسط “ری كراك” میگذرد تا به امروز، به نمادی از “سبک زندگی آمریکایی” تبدیل شده و در جهانی که به دو بلوک غرب و شرق تقسیم شده بود، بدون تردید جایی در بلوک شرق سوسیالیستی و “ضد امپریالیسم آمریکا” نداشت.
سیاری از کارشناسان سیاسی معتقد هستند که شکست شوروی از امریکا از همین نقطه آغاز شد، چراکه رستوران زنجیرهای که از آن به بزرگترین شبکه جهانی دیپلماسی عمومی آمریکا برای “تماس” و “رابطه” یاد میکنند، توانست به خوبی راه نفوذ را باز کند
“نفوذ” از نوع آمریکایی، نیازمند بسترسازی با «دیپلماسی عمومی»
برجام و دوران پس از این توافقنامه عجین شده با مسئلهای به نام “نفوذ” که مصداق اصلی آن در زمان حاضر دولت آمریکا است؛ هرچند که در گذشته نیز این کشور به دنبال “تماس” و “اثرگذاری” بر جامعه ایران را داشت، اما دوران کنونی شرایط بهتری را برای این موضوع فراهم کرده است.
برجام و دوران پس از این توافقنامه عجین شده با مسئلهای به نام “نفوذ” که مصداق اصلی آن در زمان حاضر دولت آمریکا است که این کشور به دنبال “تماس” و “اثرگذاری” بر جامعه ایران با استراتژیهایی مانند نفوذ از طریق آشپزخانه و یا رستوران است
استراتژی نفوذ از طریق آشپزخانه و یا رستوران نیز در همین راستا تعریف میشود و تاثیر بنگاهی چون مکدونالد در تغییر سبک زندگی یک جامعه، تنها در این چارچوب خلاصه نمیشود، بلکه امروزه مکدونالد و امثال این برند آمریکایی فارغ از یک سیستم فعال تجاری در واقع تبدیل به نمادهای فرهنگی و سیاسی شدهاند که با ورودشان به هر کشور و احتزار تابلوها و پوسترهای تبلیغاتی خود در شهرها به نوعی استیلای فرهنگ آمریکایی بر آن جامعه را تداعی میکنند.
البته نفی غذاهای غیرایرانی مدنظر این گزارش نیست، زیرا تنوع در خوردن غذهای سالم امری صحیح است اما موضوع رستورانهای آمریکایی تنها مسئله “غذا” نیست، چراکه این برندهای آمریکایی وسیلههای خوبی برای استفاده در «دیپلماسی عمومی» دولت آمریکا هستند تا بتوانند بهصورت غیرمستقیم بر مردم کشور هدف مسلط شوند.
منابع:
1. حسن بیارجمندی: غذا و سیاست خارجی یا ” دیپلماسی غذا ” ! / برجام و پسابرجام در فرمول صلح جویانه ریگان – گورباچُف (لینک)
2. دیپلماسی غذا وتغییرذائقه = مواد غذایی ایرانی نداریم! (لینک)
3. مشکل اصلی ما با مکدونالد و KFC چیست؟ (لینک)
4. ظرفیت “حلال فود” برای معرفی ایران و اسلام به جهان (لینک)
5. دیپلماسی غذایی آمریکا در برابر ایران/ وقتی خودمان تولید ملی را قربانی میکنیم (لینک)
مشرق