به گزارش اصفهان شرق، بعد از مشغله های روزانه در مسیر رفتن به منزل بودم که اتوبوس روبروی گلستان شهدای اصفهان ایستاد. خانم میانسالی با کمک من از اتوبوس پیاده شد تا برای ادای نذر هفتگی پا به قطعه بهشت اصفهان بگذارد. نیت خالص خانم میانسال و جاذبه دلنشین عطر شهدا، بی اختیار من را به گلستان شهدا کشاند.

بعد از قرائت دعای زیارت شهدا، به طرف قبور مطهر شهدا حرکت کردم. زیبایی گلستان شهدا و زمزمه ی دعا، نور علی نوری برایم به تصویر کشید و ناخودآگاه خود را در کنار مزار شریف مدافع حرم یافتم.

نگاه صمیمانه ی مادر شهید، برای لحظاتی خاطرات مادران بزرگوار شهدای دفاع مقدس را برایم زنده کرد.

او مادر شهید مسلم خیزاب بود که دردانه ی خود را برای دفاع از حرم حضرت زینب پرورش داد تا امروز افتخار مادر شهید مدافع حرم را بر پیشانی خود ثبت کند. دقایقی پای صحبت مادر شهید نشستم. او دریای صبر بود و با لبخندی زیبا گفت: پسرم عاشق حضرت زهرا(س) بود و همین علاقه او را روانه سوریه کرد تا دفاع از حرم آل الله را در کارنامه خود ثبت کند.

او ادامه داد: از بچگی خیلی با ایمان بود و در کل اگر بخواهم بگویم، با بچه های دیگرم تفاوت داشت به گونه ای که گل خوانواده بود و شهید مدافع حرم شد.

مادر با اندکی سکوت که هزاران معنا در خود جای میداد، ادامه داد: از بچگی به پایگاه بسیج قهجاورستان رفت و قرآن را به سرعت یاد گرفت و پس از یادگیری مربی قران بچه های قهجاورستان شد.

او در پاسخ به این که ویژه گی خاص فرزندتان چه بود گفت: فرزندم برای شهادت پرورش یافت و خودم همیشه می گفتم مسلم سرباز امام زمان است. مسلم به آرزویش که شهادت بود رسید و از او میخواهم که شفاعت ما را هم بکند.

مادر اندکی تبسم کردو به عنوان کلام آخر به ما گفت: اگر بچه های ما به سوریه نروند دشمن قطعا به مرز ایران میرسد. فرزندان ما عاشقانه و داوطلبانه به سوریه رفتند تا مدافع حرم آل الله باشند و امروز همه ما باید راه آن ها را در طبعیت از ولایت فقیه ادامه دهیم.

صحبت های ساده و با لحن ارام مادر شهید مسلم خیزابتصویر زیبای عشق و ایثار جوانان نسل سوم انقلاب را برایم عاشقانه به تصویر کشید به گونه ای که هنوز صدای مادر از ذهنم بیرون نرفته است.

مدافعان حرم عاشقانه و داوطلبانه برای دفاع از حرم راهی سوریه شدند.