در گذر حوادث فرانسه2؛
اسلام هراسی و تغییر میدان با بازی فریب
آیا غرب به دنبال درگير كردن كل اروپا در بازي با داعش است؟
به گزارش اصفهان شرق/ محسن منصوری، ” داعش و مبارزه با گروههاي تروريستي در حال حاضر بهترين بهانه غرب براي پيشبرد اهداف و حضور در منطقه غرب آسياست آن ها در ميانه راه هستند و گرفتار در منجلاب. نه راه پس دارند و نه راه پيش اين روزها ارتش سوريه در حال پيشروي است مذاكرات وين 2 عليرغم عدم حصول نتيجه نيز با انچه آمريكا و دوستانش مي خواستند محقق نگرديد. اين بار قلب اروپا نشانه مي رود تا شايد موج” اسلام ستيزي” شديدتر و افكار عمومي جريحه دارتر شود و اين يعني تغيير ميدان با بازي فريب”
اسلام ستيزي در غرب
در ابتدا بايد گفت بسيار جاي تاسف دارد اناني كه در غرب از سر آگاهي يا نا آگاهي داعش و گروههاي تروريستي را معادل واقعي اسلام مي دانند كه هر انسان با بصيرتي تفاوت گفتمان اسلام راديكالي و بنيادگرا را با اسلام ناب محمدي درك مي كند و از سويي همه مسلمانان واقعي هيچگاه اين گونه كشتارها را تاييد نمي كنند و البته محكوم نيز مي كنند.
اسلام فوبيا در دنیای غرب ـ به خصوص در چند دههی اخیر ـ واقعیتی انکار ناپذیر است. در نوشتهها، سخنرانیها، فیلمها و… غالباً مسلمانان را افرادی بیفرهنگ، بیمنطق، غیر متمدن، بنیادگرا، خشونت طلب، تروریست و غربیها را افرادی با فرهنگ، منطقی، مهربان، انسان دوست و حامی حقوق بشر معرفی میکنند؛ و این صفات را به تمامی مسلمانان تعمیم میدهند؛ تعمیمی که در مورد هیچ گروه فکری، مذهبی و دینی دیگری به کار نمیبرند.به شیوهای غیر مستقیم، دینی حقیر و پست از اسلام و چهرهای خشن و کینه توزانه از مسلمانان را به نسبت غرب و غربیها نشان میدهند. مسلمانان را خطری برای جهان و خود را فرشتهی نجات بشریت معرفی میکنند.اسلام هراسي در دهه هفتاد قرن گذشته نمودار شد اما در آغاز قرن بيست و يكم و بخصوص بعد از حادثه 11 سپتامبر تشديد شد.
چرا اسلام ؟
بعد از جنگ جهاني دوم پژوهشهاي زيادي صورت گرفت كه مهمترين ان مربوط به جان فاستر دالاس وزير امور خارجه آمريكا در بين سال هاي 1959-1953 مطرح شد كه عقيده داشت بايد” دشمني را در جهان معرفي كرد” غربي ها تصميم گرفتند خاورميانه ( به اصطلاح غربي ها ) مركز ثقل حضور مسلمانان را به عنوان كانون اين دشمني معرفي نمايند . عراق و افغانستان دستاويز اين سياست گرديد تا سال 2011 كه نوبت به سوريه رسيد اما در سوريه شرايط با دو كشور قبلي متفاوت بود بطوريكه آن ها نتوانستند به اهداف خود برسند.برخي كشورهاي منطقه مانند تركيه و عربستان و … درگير مي شوند اما باز موفق نمي شود بن بست كار درگيري اروپاييان بطور جدي در اين ماجراست فرانسه نيز كه بويژه نقش خود را در مذاكرات هسته اي نشان داده است به نظر مشتاق از ديگران است تا در ائتلاف ضد داعش بيشتر خود نمايي كند از همين روي در قلب اروپا و در شهر پاريس در يك وضعيت مناسب و شلوغ عمليات كشتار انجام مي گيرد.
كشتارهاي پاريس در پازل جديد غرب
به نظر مي رسد انچه در فرانسه اتفاق افتاد اگر نگوييم ساختگي بوده( كه البته بسياري از تحليل ها اين مورد را ثابت مي كند ) لااقل چند دليل وجود دارد كه اين حادثه چندان هم غير منتظره و شوك آور براي فرانسه نبوده است.
در ابتدا چند سوال مطرح مي گردد:
1- چرا فرانسه مي بايست مورد هجوم قرار مي گرفت اگر بپذيريم داعش مجري اصلي اين كار بوده است چرا روسيه در ابتدا انتخاب نشد؟ مگر نه اين كه روسيه در حال حاضر مواضع داعش را بمباران مي كند؟
2- حضور 7 نفر تروريست در شهر پاريس چگونه از ديد ماموران امنيتي محفوظ و مخفي نگهداري مي شود؟
3- آيا فرانسه تجربه فعاليت گروهاي تروريستي را در كشورش نداشته تا تدابير لازم را اتخاذ نمايد؟
داعش در حال حاضر بهترين بهانه غرب براي حضور در منطقه پر آشوب خاورميانه جهت پيشبرد اهداف آمريكا و متحدانش مي باشد آن ها در ميانه راهي هستند يا به عبارتي بهتر در منجلاب. كه نه راه پس دارند و نه راه پيش اما معادله را به گونه اي تغيير مي دهند كه بازيگران جديدي تعريف شوند . در سوريه به اهداف خود نرسيدند در نتيجه امريكاييان تلاش كردند ميدان بازي را تغيير دهند ميدان اين بار نه در اسيا كه در قلب اروپا باشد كه از اين اقدام چند نتيجه حاصل مي شود:
1- افكار عمومي اروپا به خطر گسترش اسلام( كه البته در تعريف آن ها داعش همان اسلام واقعي است ) پي ببرند مانند آن چه در شارلي ابدو اتفاق افتاد و فرانسه استفاده هاي خود را از آن جريان كرد حوادث پاريس به عنوان بهانهای برای خاموش کردن تفکرات نقادانه و اعتراضات مردمی مي شود . فرانسه کشوری است ویژه در اروپا بهجهت اینکه دین دوم مردم این کشور اسلام است و در دهه اخیر شاهد رشد روزافزون اسلام در این کشور بودهایم. تعداد مسلمانان این کشور را حدود 8میلیون نفر یعنی 12 درصد جمعیت آن تخمین میزنند و در آیندهای نزدیک، مسلمانان به یک جمعیت قابل توجهی در این کشور دست پیدا خواهند کرد و مسلماً در پی آن حقوق خاصی را خواستار خواهند شد، این درحالی است که در حال حاضر مسلمانان در فرانسه بهعنوان شهروند درجه دو به حساب میآیند و پس از وضع قانون ممنوعیت حجاب در این کشور از حداقل حقوق مذهبی خود برخوردار نیستند.
شاید نتیجه این باشد که پس باید مسلمانان عملیات تروریستی تلافی جویانهای انجام دهند؟ اما نه! آنچه عملیات تروریستی را در فرانسه موجب میشود ترس از گسترش اسلام است. ترس لابیهای صهیونیستی و غربی از گسترش دین اسلام و جمعیت مسلمانان در اروپا که مطمئنترین راه آن ایجاد اسلام هراسی در غرب است.
2- كل اروپا درگير مبارزه با داعش و البته اسلام ستيزي مي شود و خود آمريكا با توجه به موقعيت جغرافيايي دور از اين هيجانات تنها نظاره گر و البته مديريت كننده مي شوند.
3- اروپا از پذيرش مهاجران سرباز زند به نوعي كه موج مهاجرت كننده خود تبديل به نيروهاي بر ضد دولت هاي متبوع خويش مي شوند و اين خود تبديل به بحراني جديد براي كشورهايي مانند سوريه مي شود.
4- حساسيت از سوريه برداشته مي شود( ولو موقت ) و رسانه هاي عمومي كم تر به ناكامي هاي غرب پيروزي هاي ارتش سوريه مي پردازند.
5- مذاكرات وين 2 هر چند با موفقيت و اعلام بيانيه همراه نبود اما تجربه وين 1 نشان داد غرب به ناچار مي بايست با توجه به شرايط ميداني سوريه تن به مذاكرات سياسي مي داد و با واقعيت حضور اسد كنار مي آمد اين يعني شكست سياست هاي غرب.
آنچه در پایان باید بدان اشاره داشت این است كه تمام این اتفاقات اگرچه در ظاهر پیچیدگی هایی دارد، اما يك نتيجه ساده دارد كه غرب شمير اسلام ستيزي را از رو بسته است و هر روز تلاش مي كند كه آن را شديدتر نشان دهد اين موضوع را به خوبي مي توان از سخنان مقامات غربي مشاهده نمود ان جا كه راه چاره را در تخريب مساجد در اروپا مي دانند تا بدينوسيله از گسترش اسلام و مسلمانان جلوگيري كنند آرزويي كه به ناچار مي بايست به گور ببرند.