زوایای جدید از نحوه نفوذ یک رسانه “دروغپرداز” در ایران/خوراک “BBC” فارسی از کجا تامین می شود+تصاویر
بنگاه سخن پراکنی بریتانیا را می توان به عنوان یک تشکیلات قوی و منسجم امنیتی جاسوسی نام برد که در طول حیات خود توانسته است با پوشش فعالیت خبری در کشورهای هدف نقشی تعیین کننده در پیاده کردن برنامه های استعمار نوین بریتانیا ایفا کند.
به گزارش اصفهان شرق به نقل از راه دانا، روز گذشته رهبر انقلاب در بیانات خود در جمع مدعوین اجلاس مجمع جهانی اهل بیت فرمودند : : «امپراطوری رسانه ای ظالمان»، در عین ادعای بی طرفی، با تحریف و دروغ و انواع روشهای پیچیده، در خدمت اهداف زورگویان جهانی است.
ایشان فرمودند: این رادیوی انگلیس ادّعا میکند که ما بیطرفیم؛ دروغ میگویند، چه بیطرفیای؟ اینها درست در میدان سیاستهای استکباری و استعماری حرکت میکنند، چه سیاستهای آمریکایی، چه سیاستهای انگلیسی؛ چه رسانههای شنیداری، چه رسانههای مکتوب، چه خبرگزاریها، چه وسایل عجیب ارتباطاتی که امروز بهوجود آمده، همه در خدمت سیاستهای آنها است؛ در خدمت استکبار است، در خدمت صهیونیسم است، در خدمت اهداف آنها است
می توان به درستی ادعا کرد که یکی از این رسانه های ظالمان شبکه سخن پرانی بی بی سی است.
بنگاه سخن پراکنی بریتانیا (British Broadcasting corporation) موسوم به “بی.بی.سی” را می توان به عنوان یک تشکیلات قوی و منسجم امنیتی جاسوسی نام برد که در طول حیات خود توانسته است با پوشش فعالیت خبری در کشورهای هدف نقشی تعیین کننده در پیاده کردن برنامه های استعمار نوین بریتانیا ایفا کند.
این موسسه رسانه ای در سال 1922 میلادی با نام «بنگاه سخنپراکنی بریتانیا با مسؤولیت محدود» بنیانگذاری و در سال 1927 پس از دریافت پروانه سلطنتی تبدیل به یک شرکت دولتی شد. هماکنون شبکه «بی بی سی» با 26 هزار کارمند و بودجه سالانه چهار میلیارد پوند یک شرکت دولتی است که مدعی است تحت هیچ نفوذ تجاری و سیاسی نیست و تنها به مخاطبانش پاسخگوست!
گرچه سابقه فعالیت بخش رادیویی شبکه بی بی سی به زبان فارسی به سال 1319 هجری شمسی باز می گردد، اما شبکه تلویزیونی آن پس از یک دوره طولانی تبلیغ، چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم تاسیس شد.
نکته قابل توجه در هنگام تاسیس این شبکه آن بود که کارمندان فارسی زبان بی بی سی فارسی سابقه سال ها فعالیت مطبوعاتی در رسانه های یک جریان خاص در کشور را داشتند که این امر نشان دهنده یارگیری و جذب این افراد از سالیان قبل و در هنگام حضور در ایران بوده است که البته با مروری گذرا بر نحوه فعالیت این افراد در هنگام حضور در داخل کشور کدهایی بسیار کلیدی از نحوه هماهنگی این افراد با مسائل ضد امنیتی و مورد پسند کشورهای غربی برای تحت فشار دادن مردم کشورمان در همان زمان بدست می آید.
بر اساس گزارش مستندات منتشر شده؛ اهداف تعریف شده برای “بی بی سی فارسی” از سوی دستگاه های دولتی انگلیس به ویژه MI6 در محورهایی چون نقش اطلاعاتی در بحرانها و رویدادهای سیاسی ایران، ایجاد اختلافات قومی و مذهبی و در نهایت تبدیل شدن این شبکه تلویزیونی به منبع خبری برای ایرانیان در بحرانهای سیاسی یا اجتماعی و بحرانی نشان دادن شرایط سیاسی و اقتصادی ایران تعریف گردیده است.
با وجودی که این شبکه جاسوسی از ابتدای تاسیس خود به دنبال القای “برانداز” نبودن و مدعی “اهل تعامل” بودن خود بوده است، اما مروری گذرا بر برنامه های پخش شده از این شبکه نشان می دهد که اهداف پنهان این شبکه دقیقا برای براندازی نظام مردمی جمهوری اسلامی طراحی گردیده است.
هدایت آشوبگران در اغتشاشات پس از انتخابات 88، تریبون دادن به تروریست هایی چون منافقین، کوموله، دموکرات، گروه های تجزیه طلب و مصاحبه با جنایتکار شرق کشور عبدالمالک ریگی معدوم و حمایت های بی شائبه از این جنایتکاران را می توان از برنامه های ثابت این شبکه ذکر کرد که در طول فعالیت خود به تطهیر و دفاع از اقدامات تروریستی این گروهک ها پرداخته است.
یک نکته مهم در پرونده شبکه بیبیسی این است که این شبکه چگونه و با چه ساز و کاری با وجود نداشتن دفتر و خبرنگار رسمی در داخل ایران، معمولا در انتشار اخبار مربوط به ایران به روز عمل میکند؟
پاسخ این ابهام، در نحوه جذب و آموزش کارمندان بیبیسی فارسی نهفته است. اولین نکتهای که در آموزشها پس از جذب و استخدام این کارمندان (که همگی از افراد فعال رسانهای داخل کشور هستند) بر آن تأکید میشود، حفظ ارتباطات با فعالان و دوستانشان در داخل کشور است که آنها نیز از افراد فعال رسانهای هستند؛ لذا از طریق این کانال ارتباطی علاوه بر آنکه مسیر برای جذب و گرفتن همکار در بیبیسی همواره باز میماند، این رسانه خواهد توانست به صورت فعال به موضوع جمع آوری اخبار و اطلاعات پرداخته و همواره اخبارش در صدر اخبار رسانهها قرار گیرد و گذشته از این موضوع، سیستم پیچیده جذب و آموزش در سرویس جهانی بیبیسی منوط به داشتن مهرههای فعال در داخل کشورها است.
اما با این حال به دلیل اهمیت ارتباط بی بی سی فارسی با داخل کشور برای پیشبرد اهداف براندازانه خود، کارمندان این شبکه که توسط بهترین افسران ارشد امنیتی انگلیس آموزش دیده اند، همچنان به طرق مختلف سعی در ارتباط گیری با افراد داخل کشور برای جذب و آلوده شدن به سرویس های امنیتی می کنند که از جمله این روش ها می توان به حضور مداوم و فعال همه کارمندان این شبکه در شبکه های اجتماعی اشاره کرد.
کنار هم قرار دادن این پازل نشان می دهد که این شبکه در واقع یک شبکه جاسوسی بسیار پیشرفته می باشد که علاوه بر حمایت از هر فرد یا گروهی که فعالیت خرابکارانه و تروریستی علیه مردم کشورمان داشته باشد، حداکثر توان خود را نیز به آلوده نمودن افراد داخلی به فعالیت علیه مردم ایران به کار گرفته است.
حال با توجه به این نکات مطروحه می توان پی به عمق هشدار وزارت اطلاعات در سال 1390 برد که در اطلاعیهای به طور رسمی نسبت به همکاری با شبکه بی بی سی هشدار داده و اعلام کرد: “این ممنوعیت به علت پاسداری از منافع ملی ایران ایجاد شده است، قبلاً نیز بارها و بارها مستقیم و غیرمستقیم اعلام شده بود، چون اساسا بی بی سی یک رسانه نیست بلکه تشکیلاتی است که فقط پوشش آن رسانهای است اما هویت آن بهایی – صهیونیستی و ماموریتهای آن سیاسی – اطلاعاتی است”.
در این گزارش به بررسی برخی افرادی که در قالب ارسال فیلم یا مستند برای شبکه بی بی سی فارسی اقدام به تولید محتوا و رونق دادن به آنتن این شبکه کرده اند اشاره خواهیم کرد باید مشخص گردد که این افراد با چه مجوزی اجازه داده اند که آثار آنها در یک شبکه کاملا جاسوسی و حامی جنایتکاران علیه مردم به نمایش در بیاید:
1): حمیده شریفی راد که تاکنون برای پخش آثار خود از مراکز فرهنگی داخلی مورد حمایت ویژه مسئولان فرهنگی بوده، از جمله افراد مشتاق برای پر کردن آنتن شبکه بی بی سی فارسی می باشد و بر همین اساس چند مستند وی از جمله “همه باید بمیریم”، “چهلمنبر” در حالی از لندن پخش گردیده که وی در فیلم “چهل منبر” تلاش کرده تا عقائد مذهبی مردم و توسل آنها به مقدسات را نوعی “خرافه” جلوه دهد.
وی با “خرافه” معرفی کردن برخی رسوم مذهبی در مناطق مختلف کشور، با توهین به مردم انگیزه خود را از ساخت این فیلم اینگونه بیان می کند: “با دیدن این مراسم(چهل منبر) سوالات زیادی برایم به وجود آمد. این که چرا خانمی برای بچه دار شدن به جای مراجعه به پزشک به سقاخانه پناه می آورد، چرا دختران جوان برای ازدواج کردن به روشن کردن شمع متوسل می شوند؟ چرا مردمی که در فیلم می بینیم نمی دانند امام حسین کیست اما خواسته هایشان را از او طلب می کنند و اگر به زعم آن ها خواسته هایشان را ندهد همین مردم معتقد مذهبی با او قهر می کنند ساخت این فیلم یک طرح پرسش با تماشاگری است که در این عصر برای دستیابی به نیاز های مادی و معنوی خود به جای تلاش و حرکت به سوی آن، به گرو نگه داشتن شمع ، استکان و چراغ پناه میبرد . مردمی که برای نشان دادن ایمانشان به سرو صورتشان گل می مالند ، به سختی می گریند و به سقاخانه هایی که در سراسر شهر بر پا شده هجوم می برند.”
2): امیرمحمد قاسمی زاده که شهرت خود را بیشتر به دلیل ساخت مجسمه مشاهیر کشور و همکاری با برخی مراکز چون مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی بدست آورده است، پخش مستند خود درباره “سیمین بهبهانی” که با مراحل ساخت مجسمه این شاعر ایرانی همراه شده است، به شبکه بی بی سی فارسی سپرده است.
البته همکاری این به اصطلاح هنرمند ایرانی تنها به شبکه دولتی انگلیس محدود نشده و همکاری با برخی افراد ضد انقلاب و بازماندگان گروهک تروریستی “چریک های فدایی خلق” را نیز در کارنامه خود دارد.
بر همین اساس وی طراحی و نقاشی روی جلدِ کتابِ “اسماعیل خویی” (که سابقه طولانی در اهانت به مقدسات و سرودن شعرهایی با مضامین ضد دینی داشته و سالیان طولانی از طرفداران چریک های فدایی خلق بوده است) به نامِ “قهقاه ناشنیدنی مرگ و ولایتِ شهشیخ” و همچنین همکاری با “سبا خوئی” (دختر اسماعیل خوئی و از مجریان شبکه “من و تو” که دارای سوابق طولانی در سیاه نمایی علیه مردم ایران در مجامع حقوق بشری می باشد ) برای انتشار مجموعهای که شامل پرترههای مشاهیر ایران، در قالب یک کتاب شامل زندگی و آثار آنها را در دست چاپ دارد.
امیرمحمد قاسمی زاده
3): حمید جبلی که شهرت خود را بیشتر مدیون صداپیشگی در مجموعه عروسکی پر طرفدار “کلاه قرمزی و پسر خاله” است نیز اقدام به واگذاری پخش مستند خود با عنوان “آبدارچی” که به بررسی زندگی یکی از عوامل پشت صحنه تولید فیلم در سینمای ایران پرداخته را به شبکه دولتی انگلیس واگذار کرد.
4): مهوش شیخ الاسلامی که سابقه داوری در برخی جشنواره های داخلی را نیز در پرونده خود دارد، نیز از جمله تامین کنندگان برنامه های شبکه بی بی سی فارسی می باشد.
این مستندساز ایرانی دو فیلم خود با نام های “ماده 61” و “به کجا تعلق دارم” را برای پخش به این شبکه واگذار کرد که از نکات قابل توجه در آثار وی می توان به این نکته اشاره کرد که مهوش شیخ الاسلامی برای ساخت “ماده 61” درباره زنانی که ادعا می کنند برای دفاع از خود در برابر تجاوز دست به قتل زده اند، مورد حمایت دستگاه قضایی کشور قرار گرفته بود و با همکاری مسئولان دوربین فیلمبرداری خود را به داخل زندان برده و به مصاحبه با زندانیان بپردازد و اکنون مشخص نیست که وی بر چه اساسی اقدام به همکاری با یک شبکه معاند با مردم ایران که از هیچ اقدامی برای ضربه زدن به منافع ملی فروگذاری نمی کند، دست زده است!
5): امیرشهاب رضویان که جوائز متعددی از جشنواره های داخلی دریافت کرده و چندی پیش نیز فیلم “استراحت مطلق” با بازیگری وی و کارگردانی عبدالرضا کاهانی به روی پرده سینماهای کشور بود، دو فیلم خود به نام “سفر مردان خاکستری” و “مینای شهر خاموش” با حضور چهره هایی چون عزتالله انتظامی، صابر ابر و مهران رجبی را برای پخش به لندن فرستاده است.
امیرشهاب رضویان
6): علیرضا امینی کارگردان ایرانی که دیپلم افتخاری بهترین کارگردان را از بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر به خاطر ساخت فیلم “هفت دقیقه تا پاییز” را در پرونده دارد و برای ساخت فیلم های خود نیز از حمایت نهادهای مختلفی همچون نیروی انتظامی حمایت می شود، علاوه بر فیلم “فقط چشمهاتو ببند”، اجازه پخش دو فیلم دیگر خود با نام های “نامه های باد” و “دانه های ریز برف” را به شبکه جاسوسی بی بی سی فارسی صادر کرد!
حضور علیرضا امینی در برنامه سینمایی “هفت” شبکه سوم سیما
7): مازیار میری نیز یکی دیگر از کارگردانان داخلی تامین کننده برنامه برای شبکه بی بی سی فارسی محسوب می شود که از جمله آثار وی می توان به فیلم های سینمایی “حوض نقاشی”، “کتاب قانون” و “سعادت آباد” و همچنین سرال های تلویزیونی “گاهی به پشت سر نگاه کن ” و “گاوصندوق ” اشاره کرد که بر همین اساس پخش فیلم “قطعه ناتمام” خود را که در سال 1379 ساخته بود را به شبکه دولتی انگلیس واگذار نموده است!
مشخص نیست که مازیار میری که جزو کارگردان های پرکار صدا و سیما هم محسوب می شود چرا تن به پخش فیلم خود از یک شبکه رسانه ای متعلق به یک سرویس جاسوسی داده است
8): علی زمانی عصمتی فیلسماز جویای نامی است که پس از آنکه نتوانست مجوز پخش فیلم خود با نام “اوریون ” با محوریت “ترویج روابط نامشروع” را در داخل کشور دریافت کند، در یک دهن کجی آشکار به قانون صراحتا می گوید:”من فرصت پخش فیلم در بی بی سی را مغتنم می شمارم تا مخاطب عام و خاص ایرانی بتواند فیلم را ببینند” و اکنون مشخص نیست شخصی با این سابقه چگونه اجازه ساخت یک فیلم دیگر را در داخل کشور دریافت می کند؟
متاسفانه در سایه غفلت مسئولان ذی ربط وی هم به قانون دهن کجی کرده و هم به آسانی فیلم خود را در جشنواره فجر به نمایش می گذارد!
9): سامان سالور که پیش از برخورد دستگاه امنیتی کشور با تولیدکنندگان برنامه برای بی بی سی فارسی در داخل کشور در شهریورماه 1390 فیلم های خود با نام های “این یک سونی است”، “آرامش با دیازپام ۱۰” را برای پخش به لندن فرستاده بود، گویا هشدار نهادهای امنیتی را درباره همکاری با یک شبکه متصل به سرویس های جاسوسی را جدی نگرفته و همچنان برای ارسال آثار خود به بی بی سی فارسی با اشتیاق عمل کرده و بر همین اساس اثر خود با نام “ترانه تنهایی تهران” را برای پخش به این شبکه تحویل داد.
از دیگر افرادی که به عنوان تامین کنندگان برنامه های شبکه بی بی سی فارسی نام برد به ” حسین کریم پور”، “محمد حسین دامن زن”، “پوریا آذربایجانی”،”ناصر رفایی” و … می توان اشاره کرد.
حال با توجه به مسائل مطروحه سوالی که مطرح می شود این است که چگونه نهادهای امنیتی و مسئولان وزارت ارشاد چشم بر روی همکاری این افراد با یک شبکه جاسوسی که نقشآفرینی فعال، موثر و سیستماتیک در جریان جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران همراه با حمایت مالی و پشتیبانی مادی از جریان ضد انقلاب (که در روزهای آینده ای اسناد منتشر نشده ای از فعالیت های رابطان داخلی شبکه بی بی سی فارسی و چگونگی جذب به این شبکه منتشر خواهد گردید) را در راستای پروژه “براندازی” پیگیری می کند، بسته اند؟