انفعال به چه قیمتی؟
رودربایستی های بیجا در سیاست خارجی ایران
متاسفانه رودربایستی های افراطی و بیجا و تعارفات مرسوم در عرف ایرانی ها به عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی نیز نفوذ کرده است و در برخی مواقع مانع پیگیری منافع ملی می شود.
به گزارش اصفهان شرق؛ ورود لوران فابیوس به ایران با حواشی و جنجال های فراوانی همراه بود. زمزمه سفر وزیرخارجه فرانسه به ایران، بار دیگر پرونده خاک خورده مبتلایان به ایدز و هپاتیت را پس از 30 سال بیرون کشید تا افکار عمومی را متوجه جنایتی بکنند که درست در زمان نخست وزیری فابیوس در فرانسه اتفاق افتاده است.
در فاصله سال های 1982 تا 84، انستیتیو مریو وابسته به دولت فرانسه، خون های آلوده به ویروس ایدز را به تعدادی از کشورهای جهان صادر می کند که در نتیجه آن هزاران نفر به این ویروس مرگبار مبتلا می شوند. فاجعه صورت گرفته به حدی وحشتناک بود که پای فابیوس را به دادگاه نیز باز می کند. برخی از کشورهای قربانی توانستند، غرامت این جنایت پزشکی را از فرانسه بگیرند اما سر ایران همچنان بی کلاه مانده است.
با پایان مذاکرات هسته ای میان ایران و شش قدرت جهانی، در داخل ایران، جوی از امید برای گشایش درهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در میان جریانات سیاسی و افکار عمومی به راه افتاده است و دولت و حامیان آن تمام نیروی خود را به کار گرفته اند تا نتیجه دو سال دیپلماسی خود را به هر نحو که شده حفظ کنند.
تنها چند روز از بازگشت مذاکره کنندگان از وین نگذشته بود که هیات های اقتصادی و سیاسی کشورهای غربی عزم سفر به تهران را کردند که بدون حاشیه نیز نبوده است. اما جنجالی ترین آنها تا به امروز به فابیوس اختصاص پیدا کرده است. افکار عمومی ایران در قالب رسانه ها و تشکل های دانشجویی و انقلابی، این حضور را بهترین فرصت برای مطالبه خسارت و محکومیت فرانسه در ارسال خون های آلوده دانستند.
تا چند روز پیش از حضور فابیوس بحث های در راهروهای مجلس، قوه قضاییه و دولت شکل گرفته بود که آیا زمان مناسبی نیست تا از کسی که در فرانسه به خاطر صادرات خون های آلوده محکوم شد، سرنوشت قربانیان و غرامت ایران را نیز روشن کرد. با وجود پیگیری این موضوع در رسانه ها، متاسفانه جو غالب حفظ دستاوردهای مذاکرات وین بر واقعیت چیره شد و مقامات سعی در لاپوشانی چنین واقعیت هولناکی کردند.
با وجود آنکه دفاع از قربانیان خون های آلوده وظیفه دولت و وزارت خانه های بهداشت و وزارت خارجه است، آنها سعی کردند تا با مصلحت اندیشی و نوعی رودربایستی سیاسی، از کنار چنین موضوع مهمی بگذرند و حتی وزیر بهداشت در اظهاراتی گفته :”زندهکردن پرونده خونهای آلوده همزمان با توافق و سفر فابیوس از سر نوعدوستی نیست.”
چنین سخنی از وزیر بهداشت که خود چشم پزشک است بسیار بعید بود که چرا وی چشمان خود را بر واقعیت تلخ ایدز وارداتی بست و با خروج از حوزه تخصصی، مصلحت اندیشی حفظ توافق احتمالی با قدرت های جهانی را ارجحیت داد.
در این میان اما واکنش رسانه های زنجیره ای و اصلاح طلب بسیار جالب بود. رسانه ها و روزنامه های که با هوچی گری های همیشگی خود به حاشیه های مختلف آب و تاب می دهند، در همسویی با دولت به سخنگوی آن تبدیل شده اند و مطالبه سنگین خون های آلوده فرانسوی را به افراطی گری و زیاده طلبی تعبیر می کنند.
یگ روز پس از ورود فابیوس به ایران و تجمع اعتراضی برخی از دانشجویان و مردم در اطراف فرودگاه مهرآباد، تیترهای روزنامه های اصلاح طلب، چنان هجمه سنگینی را علیه آنان به کار برد که گویی آنها عامل اصلی ورود ایدز و هپاتیت به ایران بودند نه نخست وزیر سابق فرانسه.
روزنامه های اصلاح طلب با تیترهایی با کلیدواژ های همیشگی، دلواپس، افراطی، تندرو حرکت این عده را به مخالفت با توافق هسته ای مرتبط کردند و به آسمان و ریسمان کردن، پرداختند. آنگاه مشخص نیست جایگاه چنین رسانه های که بر طبل دفاع از حقوق شهروندی و آزادی بیان می کوبند، در چنین موقعیت های کجاست. حال فرض کنیم این عده مخالف توافق هسته ای نیز باشند اما آنها در آن مکان برای اعتراض به خون های آلوده وارداتی جمع شده بودند و می شد به جای تحقیر و توهین این اقدام را برای پیگیری پرونده خون های آلوده و قربانیان ایرانی آن پررنگ تر کرد.
در نتیجه این اقدام شاید وزیرخارجه فرانسه به صورت صریح تری در مقابل افکار عمومی قرار می گرفت و مجبور به پاسخ گویی در برابر مطالبه بر حق ملت ایران می شد و این می توانست شروع خوبی برای گرفتن غرامت و خسارت و عذرخواهی فابیوس از قربانیان ایرانی خون ها باشد.
جای بسی تاسف است که برخی از مطالبات عمومی و قانونی مردم ایران، اسیر مصلحت اندیشی، تعارف و ترس می شود. به نظر می رسد دستگاه سیاست خارجی ایران در این سفر مرعوب خرابکاری احتمالی فرانسه در روند نهایی شدن توافق هسته ای بوده است. شاید گمان می کردند اگر موضوع خون های آلوده را به میان بکشند، فابیوس قهر خواهد کرد و جلوی سرمایه گذاری شرکت های فرانسوی را خواهد گرفت. اینکه این اقدام منجر به آن شود که دیگر هیات های غربی به ایران نیایند و ایران را در تحریم دیپلماتیک قرار دهند. ترس ها و محافظه کاری هایی که بر واقعیت و منافع ملی غالب می شود و فرصت های تاریخی را می سوزاند.
به نظر می رسد خون قربانیان عراقی از قربانیان ایرانی خون های آلوده فرانسوی رنگین تر بود که آنها خسارت و غرامت گرفتند اما ایرانی ها باید منتظر ترحم و جسارت مسئولان مربوطه باشند تا با شجاعت یا از روی دلسوزی حق آنها را از فرانسه بگیرند. این مصلحت اندیشی ها نه تنها در موضوع خون های آلوده که در پرونده های مختلف دستگاه سیاست خارجی همچنان وجود دارد.
هنوز پرونده خسارت ایران از عراق بابت جنگ تحمیلی باز است و در حالیکه عراق باید بابت خسارت های وارده به ایران بیش از 90 میلیارد دلار به ایران بدهد، رودربایستی و تعارف با عراقی ها، این حق ایران را نادیده گرفته است. حتی اگر عراق این مبلغ را به ایران بدهد، ذره ای از جنایت های عراق بعثی در زمان جنگ تحمیلی جبران نخواهد شد اما پیگیری این مطالبه برای قربانیان آن که تمامی جمعیت ایران هستند، می تواند نوعی مرهمی بر زخم های به جامانده باشد.
این موضوع در حالی همچنان مسکوت مانده که کویت یکی دیگر از قربانیان تجاوز عراق در سال 1991، خسارت خود را از عراق گرفته یا در حال وصول آن است. موضوع گرفتن غرامت در حقوق بین الملل، موضوع تازه ای نیست و پرونده های زیادی در سازمان ملل، دادگاه های بین المللی به خاطر این موضوع مفتوح است یا به سرانجام رسیده اند.
آلمان در زمان حکومت نازی، جنایت های فراوانی را علیه بشریت انجام داد اما با پایان آن حکومت، نظام جدید نیز مجبور بود تا خسارت های وارده به کشورها و گروه های مختلف را پرداخت کند. در این میان، یهودیان با برجسته کردن موضوع هولوکاست، تا به امروز در حال گرفتن غرامت آن از آلمان هستند و آلمان نیز خود را متعهد به انجام آن می داند.
حتی برخی از کشورهای جهان به شدت پیگیر گرفتن غرامت از کشورهای دیگر در حوادث مختلف از جنگ و خونریزی گرفته تا پرونده های پزشکی هستند. دولت یونان و افکار عمومی این کشور به شدت به دنبال گرفتن خسارت از آلمان بابت تجاوز در جنگ جهانی دوم هستند. ارمنی ها، نسل کشی ترک های عثمانی در جنگ جهانی اول را هرساله به رخ دولت ترکیه می کشند و پیگیری آنها باعث شده تا جهان ان را به عنوان نسل کشی شناسایی کنند و دولت ترکیه را وادار به پذیرش و گرفتن غرامت کنند.
ایران در جنگ جهانی اول قربانی سیاست های تجاوزکارانه انگلیس شد و در جریان قحطی بزرگ بیش از نیمی از جمعیت ایران به کام مرگ رفتند اما نه تنها پرونده ای در این رابطه تشکیل نشده است که حتی برای ثبت و شناسایی جهانی این جنایت هنوز اقدام جدی صورت نگرفته و اظهارات و پیگیری ها در دولت نهم و دهم هم راه به جایی نبرد.
مشخص نیست چرا دستگاه سیاست خارجی ایران، در پرونده های مشابه که در جهان به سرانجام رسیده اند، دست و پا بسته عمل می کند و به بیماری مزمن تعارف و رودربایستی ایرانی دچار شده است. سکانداران سیاست خارجی ایران در دولت یازدهم خود را از کارشناسان برجسته و واقع گرای روابط بین الملل می دانند. در حالیکه آنها به پایان رساندن مذاکرات هسته ای با شش قدرت جهانی افتخار می کنند و آن را نشانی از قدرت دیپلماسی خود می دانند، مشخص نیست چرا در مقابل فرانسه که یکی از آن شش قدرت بود، منفعلانه عمل کردند و از حق خون چند هزار قربانی ایدز و هپاتیت دفاع نکردند.
آیا قرار است در پرونده های مشابه دیگر، در رابطه با انگلیس، آمریکا و هر کشور دیگری که به ایران خسارت وارد کرده چنین تعارفات و رودربایستی ها که نام مصلحت و محافظه کاری گرفته تکرار شود. دستگاه دیپلماسی کشور و دولت در کل در اولین مواجه جدی با یکی از محکومان اصلی خون های آلوده مردود شد. و در کنار آن نیز، رسانه ها و روزنامه های اصلاح طلب بار دیگر ثابت کردند که هیچ تعهدی به منافع ملی ایرانیان ندارند و منافع شخصی، حزبی و گروهی در اولویت نخست برجسته کردن موضوعات مختلف قرار دارد.
ذکر این نکته نیز در پایان لازم است که در کشورهای مختلف جهان، با حضور رهبران و مقامات دیگر کشورها، افکار عمومی و کسانی که از حادثه ای از آن کشور خسارت دیده اند، با برگزاری تظاهرات اعتراضی و گردهمایی ها در بدو ورود مقامات، به پیشواز آنها می روند. نمونه ها در این زمینه بسیار است و کافی است با جستجوی ساده ای در اینترنت،تصاویر مختلف آن را مشاهده کنید. احزاب سبز در اروپا این اقدامات را به رو یه ای ثابت در زمان برگزرای جلسات اتحادیه اروپا، ناتو، گروه هفت و… تبدیل کرده اند.
حال برخی از تصاویر اعتراضات به مقامات و مسئولان دیگر کشورهای در زمان سفر به کشور خسارت دیده یا در زمان اجلاس ناتو، جی هفت و غیره را در زیر مشاهد می کنید: