به گزارش اصفهان شرق، دکتر بهشتی مردی از دیار نصف جهان، ‌شهر سرداران شهید و علمای بزرگ کشور بود، فردی که در مکتب انقلاب شاگردی کرد تا امروز دردانه بصیرت جوانان این مرز و بوم در گذری از زندگیش به درخشش درآید.
هفتم تیرماه امسال شباهت های بسیاری با روزهای شهادت 72 یار امام و انقلاب داشت، قرار گرفتن در ماه ضیافت الهی از یک سو و حضور فرزندان انقلاب در صحنه ای به نام مذاکرات هسته ای از بعد دیگر نگاه ما را برای شناخت بیشتر رییس وقت دیوان عالی کشور سال 1360 هدایت کرد.
ایت الله سیدمحمد حسینی بهشتی همشهری ما بود و همین امر عاملی شد تا حس رزمنده اصفهانی که از نزدیک مظلومیت و عشق او را به ولایت لمس کرده بود، را جویا شویم.
با همکاری دوستان و به بهانه 7 تیر 60 به کوچه پس کوچه های خوراسگان اصفهان رسیدیم. منزل ساده حاج آقا اکبر ربانی با چند قاب عکس از دوران جنگ خود گویای عشق پایان ناپذیر وی به ولایت و شهدا داشت.

به پیشنهاد حاج آقا ربانی، عکس دیدار رزمندگان عملیات فرمانده کل قوا با شهید بهشتی را در کنار ایشان قرار دادیم تا تجلی خاطرات سال 60 دوران دفاع مقدس رزمنده اصفهانی، در مصاحبه امروز جلوه ای از آن دوران پیدا کند.
اکبر ربانی متولد 1331 در خوراسگان اصفهان بود و شغل بنایی را برای گذران زندگی دوران جوانی اش برگزید. با آغاز تظاهرات و حرکت جوانان در انتشاراعلامیه های رهبر انقلاب، میدان شغل ازاد را به مرور با گرویدن به سپاه تغییر داد.
وی از 20 مرداد سال 57 خاطره های بسیار داشت و در این رابطه گفت: زمانی که برای مراسم فاتحه شهید علی ذاکری به خمینی شهر رفته بودیم، پس از پایان مراسم با حضور در تظاهرات دستگیر شدیم و به شهربانی خمینی شهر انتقال داده شدیم. از آنجا که منزل مان پر از نوار های امام خمینی(ره) بود در زیر مشکلات بازداشت، لب باز نکردیم تا مبادا آدرس منزل و اعلامیه های امام راحل به دست دشمن نرسد. پس از 15 روز به زندان دستگرد اصفهان منتقل شدیم و در آنجا با مرحوم پرورش، آقای زهتاب و محبوبی در یک بند جمع شدیم.

اکبر ربانی از پیشنهاد امضای تعهد تا عدم قبول آن توسط بچه های بند زندان دستگرد این چنین عنوان کرد: زندان بان تعهدی را برای امضا و آزادی زودتر به بند ما آورد ولی تظاهرات ما برای امام و اسلام بود و حاضر به امضای تعهد نامه نشدیم و همانجا تحمل دوره زندان و شکنجه ها را به آزادی با امضای عدم شرکت در تظاهرات به جان و دل خریدیم.
وی در سال 1/1/ 58 جذب سپاه اصفهان شد و فعالیت خود را در زمینه دوره های تکمیلی سپاه شروع کرد.
او از ابتدای دوران جنگ تا اواخرآن و حتی دوران حیات امام خمینی(ره) خود را در گود انقلاب دید و تا پای جان از توان خود برای دفاع بهره برد.
حاج آقا ربانی از اوایل روزهای جبهه برایمان این گونه بیان کرد: نيروهاي‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌ به‌ مدت‌ 4 ماه‌ بدون‌ سر و صدا و جلب‌ توجه‌ دشمن‌ و در نزديكي‌ نيروهاي‌ عراق، شبانه‌ يك‌ كانال‌ به‌ طول‌ 1300 متر و به‌ شكل«T»‌ حفر كردند كه‌ انتهاي‌ آن‌ وارد ميدان‌ مين‌ در جلوي‌ خاكريز و خط‌ آتش‌ دشمن‌ شده‌ بود.
هر شب با همکاری بچه ها مشغول کندن کانال بودیم و روزها در کفیشه استراحت میکردیم تا بتوان کانال را به اتمام رساند. آن روزها آغاز عملیات فرمانده کل قوا بود و در این بین خبری بسیار مسرت بخش کل بچه ها را شاد کرد.

وی از حضور دکتر بهشتی به عنوان بهترین خاطراتش نام برد و گفت: یکی از شب ها زمزمه امدن دکتر بهشتی به انرژی اتمی دارخوین بلند شد و همه منتظر دیدن رییس وقت دیوان عالی کشور بودند. وقتی وارد جمع رزمندگان شدند، مظلومیت را در نگاه دکتر به وضوح دیدیم.
ربانی از تاکید دکتر بهشتی در حمایت از ولایت فقیه این چنین تصریح کرد: رزمندگان از دکتر بهشتی پرسش های بسیار داشتند که یکی از آن، ماجرای بنی صدر ملعون بود و شهید بهشتی با آرامش خاص و اشکی که به راحتی در چشمانشان مشاهده می شد، اذعان کرد: عزیزان هر چه امام خمینی(ره) دستور دادند گوش فرا دهید و مواظب باشید تا به درستی پشت سر رهبری حرکت کنید.
صحبت شهید بهشتی و اشکی که در چشمانش حلقه زده بود، هیچ گاه از صحنه ذهنم پاک نخواهد شد زیرا آن شب در فرصت کمی که با ایت الله بهشتی بودیم ایشان درس حرکت در خط ولی فقیه را به همه ما دادند.

جانباز 60 درصد خورسگانی با اشاره به عکس شهید بهشتی که در کنارش بود، گفت: بهشتی حرف می زد ، عمل می کرد و در کل حرف و عملش یکی بود و این صفت شاخص این مردان انقلاب آنها را برجسته کرد که تا امروز برای شناخت بیشتر این عزیزان همه دست به کار می شوند تا بتوانند خاطره ای دیگر در کنار هزاران خاطره این بزرگان را بعد از گذر سه دهه زنده کنند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا آن زمان برخی قصد تخریب چهره ی مسئولان زحمت کش و انقلابی نظام را داشتند، این چنین بیان کرد: قصد دشمن در هر زمان، ایجاد تفرقه بین مسئولان و کشاندن این تفرقه بین مردم بود که به لطف خدا موفق نشد و امروز هم اگر می بینید که امام خامنه ای مدظله العالی در ابتدای سال شعار را بر همدلی وهمزبانی قرار دادند به دلیل موقعیت خاص کشور طی امسال و بحث مذاکرات تا انتخابات بود تا هم مسئولان و هم مردم درکنار هم با آرامش حرکت کنند و خط دست دشمن خارجی ندهند.

حاج اکبر ربانی با آوردن اسم امام خمینی اشک می ریخت و در بین قطرات اشکی که از گونه اش سرازیر می شد، دائما به حرکت و گوش به فرمان بودن ولی فقیه تاکید داشت و خاطرنشان کرد: همه یک مشت واحد باشیم تا دشمنان قسم خورده ما که هدفی جز براندازی اسلام ندارند، به هدفشان نرسند و انشالله پرچم اسلام با دست امام خامنه ای به دست امام زمان برسد.
وی 2 سال در جماران بود و در بین گفتگو با لبخندی کوتاه به بیان خاطره ای پر معنا پرداخت و گفت: در حیاط خانه امام در جماران مزاییک را تعمیر می کردم، امام از پشت سرم آمدند وسلام کردند، همین که نگاهم به امام افتاد، نگاهم به نگاه وقدم های مرد فرزانه انقلاب گره خورد و ناگهان دیدم ضربات چکش را بر روی انگشت شستم زده بودم و اینجا بود که به یاد یوسف و بریدن دست زنان به جای نارنج افتادم.
رزمنده سالهای دفاع مقدس در پاسخ به این سوال که وظیفه ما در زمان مذاکرات چیست و باید چه رفتاری از خود نشان دهیم، گفت: هر چه رهبر عزیز گفتند، همان را عمل کنیم، پیشرفت ما زمانی حاصل شد که دست غرب از کشور بریده شد و همه این موارد به همت جوانان مرز و بوم و تکیه بر توان داخلی حاصل شد و به راحتی نباید به باد داد.
وی با اشاره به عکس شهدا ادامه داد: من جا مانده از این قافله هستم و همیشه حسرت اینکه به جرگه شهدا نپیوستم ناراحتم ولی باید همه بدانند که مدیون خون شهدایی هستند که با عشق به میدان نبرد رفته و همه برای عزت اسلام و دفاع از کشور با افتخار پا به جبهه گذاشتند و امروز همه ما مسئولیم اگر خلاف راه شهدا حرکت کنیم.
حاج اکبر ربانی در پایان با تاکید دوباره اظهار کرد: بهشتی اهل شعار نبود، اهل عمل بود و همین اخلاق شایسته او بود که او را بهشتی کرد وهمه باید این گونه باشیم تا سربلند شویم.