گزارشی از یک ماجرا:
جلگه بی رمق……..
اينجا سرزمین حاصلخیز رودشت یا رودشتین است در حوالي نصف جهان كه روزگاري نه چندان دور گندم زارهاي حاصلخيزش همراه با وزيدن نسيم نوروزي، سبز ميشد اما امروز مردانش گاهگداري در مسجد جامع دور هم جمع ميشوند تا يادي كنند از گذشتههاي خوب؛ روزهايي كه آب بود، كار بود، نان بود…
به گزارش اصفهان شرق، سرزمین حاصلخیز رودشت یا رودشتین با شش سهم از 33 سهم مکتوب در طومار منسوب به شیخ بهایی شامل دو بخش جلگه و بن رود در آخرین قسمت کشاورزی در حاشیه مسیر زایندهرود قرار گرفته است. بخش جلگه شهرستان اصفهان بین دو بخش براآن و بنرود واقع شده که شامل دو شهر هرند و اژیه و دهستان امامزاده عبدالعزیز(ع) است.
زراعت منطقه هرند در طول تاریخ هیچ ارتباطی با زایندهرود نداشته بلکه آب موردنیاز براي كشاورزي در اين بخش از طریق قناتهای وابسته به کوه مارشنان تامین میشده و در حال حاضر نیز چاههای عمیق در آن حفرشده است. وسعت راضی کشاورزی اژیه و دهستان امامزاده عبدالعزیز(ع) حدود 25 هزار هکتار است که امروزه به دلیل قطع آب رودخانه به سرزمین بایر بدل شده است.
پيش از اذان ظهر كشاورزاني كه امسال نيمي از زمينهاي خود را زير كشت بردهاند، بي رمق، نه از كار بلكه از بيجاني زمينهايشان در مسجد جامع گيشي دورهم جمع شدهاند. تا گپي زده باشند و نماز را به جماعت بخوانند…
زنده رود اعتبار مردمان جلگه بود
“حبیبالله دهقانی”60 ساله؛ ساكن روستای گیشی با حدود یک هزار نفر جمعیت است. با اينكه زمينهاي گيشي باير شده اما حبیبالله هنوز كشاورز است و زنده رود در لحظهلحظه زندگي او جريان دارد.
“همه عمر مثل پدرانم کشاورزی کردهام. سهم آب روستای گیشی در طومار شیخ بهایی مربوط به حقآبههای بخش جلگه است. تا زمانی که یادم است، زمینهای گیشی 450 هکتار بود ولی به مرور زمان در چند دهه اخیر به یک هزار و 100 هکتار رسید.”
“تا صدسال پيش اربابان بزرگ جلگه، کلباسیها و آقا نجفیها بودند و زمینداران خرد مثل بطلانیها، غلامحسین عطایی، خادمزاده و … در روستاهایی مانند گیشی زمین داشتند. در اوایل دهه 1340 و با اجرای طرح اصلاحات ارضی زمینهای مالکان تقسیم شد به نحوی که به اربابان دو سوم زمین رسید و رعیتها مالک یک سوم زمینها شدند.”
“در آن دوران تعداد 24 کشاورز در روستای گیشی صاحب زمین شدند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 کشاورزان باقی سهم اربابان را نیز تصرف کردند. زایندهرود از روستای گیشی تا گاوخونی حدود 140 کیلومتر طول دارد، که روزگاري علاوه بر کشاورزان جلگه، مردم نائین، جرقویه، شهرضا، هرند و حتی اردکان در استان یزد نیز از آن نان میخوردند.”
“زنده رود اعتبار مالی مردم جلگه بود، در زمانهای قدیم که رودخانه آب داشت کاسبان هرندی در مهرماه هرسال اجناس خود را به روستایان جلگه نسیه میدادند و در تیرماه سال بعد یعنی موقع برداشت محصول برای دریافت پول خود قاصد میفرستادند و بدهيشان را با گندم ، جو ،عدس و …دریافت میکردند.”
“زماني بود كه مردم هرند برای كار در مزارع به روستاهای جلگه میآمدند اما امروز وضع آن دیار به دلیل وجود کارخانهها بهتر شده، اما نصیب کشاورزان جلگه، زمین خشک، بدهی بانکي و بیکاری است. ”
“علیرغم آنکه آب زنده رود از طریق مادیها و جویها به مزارع منتقل میشد باز میزان آب در شرق اصفهان کم بود و مردم از طریق “گاو چاهها ” با حرکت گاو، چرخ و … آب را روي زمین جاری میکردند. در سال 1333 یعنی یک دهه قبل از اصلاحات ارضی تونل اول كوهرنگ به هزینه تمامی کشاورزان غرب تا شرق اصفهان حفر شد و طبق اسناد مالکیت آن مربوط به اين كشاورزان است.”
“مردم هزينه ساخت تونل را “پول کوهرنگی” ميگفتند، این مبلغ فقط از اربابان وصول نشد بلکه رعیتها نیز آن را پرداخت کردند، به این معنا که در هر روستا هفت سهم از این پول را ارباب و سه سهم را رعیتها پرداخت کردند.”
“برخی رعیتها حتی گاو و گوسفند و قوت سالانه خود را نیز برای حفر تونل دادند. در یکی از همین روستاهای جلگه به نام قمشان، مامور بودجه کوهرنگی به نام” زنجانی”، دروازه قلعه آبادی را به روی مردم بست و اجازه خروج نداد تا مبلغ مورد نیاز را وصول کند. طبق اسناد و نوشتههای که هنوز در خانه کشاورزان شرق وجود دارد برای هر شش هکتار زمین، سه هزار و676 ریال به دولت پرداخت شد. ”
“در دوران قبل از انقلاب موتورهای دیزلی آبکش نیز وارد مزارع شد که در کل بخش جلگه سه موتور در روستاهای گیشی، قمشان و کلیل راهاندازی شد که هر کدام نیز مکانیک مخصوص به خود را داشت اما از سوی دیگر ساخت کانالهای بتونی در سال 1376 در این بخش باعث افزایش سرعت آبیاری شده است.”
فلاکت کشاورزان از بیحرمتی است
به گزارش ايسنا، اقتصاد شرق اصفهان در مسیر حوضه آبریز زایندهرود همواره تکمحصول و بر پایه زراعت بوده است به همين دليل شهرک صنعتی خاصی نیز در این منطقه توسعه نیافت. بنابراين پس از بروز خشکسالی یک دهه اخیر اين منطقه دستخوش افزایش مهاجرت، بیکاری، نابودی محیط زیست، اعتراضهای مردمی شده است.
“محمد احمدی” مانند حبیبالله در اين روستا كشاورز است. داستان زندگي او هم با زنده رود و كشاورزي گره خوره است.
“بیش از یک دهه گذشته خشکسالی آغاز شد اما این امر هرگز دلیل فلاکت فعلی زایندهرود و کشاورزان آن نیست، بلکه ناشی از بیحرمتی به حقوق حقآبه داران تاریخی آن، تخصيص آب به صنایع بزرگ استان اصفهان و یزد و برداشت آب از سرشاخهها برای باغکاری در سنگلاخهاي بالادست آن هم در شرایط خشکسالی است.”
“در زمان آبسالی در همین روستای گیشی از هر هکتار حدود هشت تن گندم برداشت میکردیم و حدود چهار هزار راس گوسفند در آبادی وجود داشت چراکه به دلیل وفور علوفه هر کشاورزی علاوه بر زراعت گاو یا گوسفند نیز داشت.”
سنگر سازان جبهه، اراذلواوباش نیستند
“روستاییان شرق حضور گستردهاي در جبهه داشتند و من هم رزمندهام. روزهايي كه زیر آتش عراقیها هیچکس جرات حرکت نداشت، همین بچههای جلگه بودند كه جان ميدادند و شهید ميشدند، اما سنگر میزدند.”
“روزهاي ناآرامي شرق بر سر مسئله حقآبه خواهی و دریافت خسارت عدهای از مسئولان مغرض در آن سال از واژه اراذلواوباش برای قشر محروم کشاورز كه بسياري از آنها سنگر سازان دیروز جنگ هستند، استفاده کردند.”
” بیکاری در روستاهای جلگه به دلیل نابودی زراعت زیاد شده است و جوانان بیشتر به کارخانهها شهر هرند میروند که ساعت کار آنها بیشتر از حد قانونی است و حقوقی کمی دریافت میکنند اما افراد مسن توان همین کار را هم ندارند.”
“پس بازگشایی آب مرحله اول زایندهرود در پاییز امسال توانستیم بخشی از زمینهای خود را زیر کشت ببریم که البته وجود کانالهای بتونی و همچنین اجرای تسطیح لیزری مزارع، کمک موثری به افزایش سرعت آبیاری کرد و امیدوارم آب کافی در مرحله دوم تامین شود و گرنه خسارات زیادی را متحمل میشویم.”
“خشکی زنده رود از سوی دیگر موجب گرمای زیاد هوا در تابستان و همچنین نابودی جانوران و زیباییهای طبیعی شده است. در زمان آبسالی موجوداتی مثل روباه، خرگوش و… در مزارع به تعداد زیاد مشاهده ديده ميشدند.”
حقآبه چند هزار ساله جلگه
فروش حقآبههای تاریخی و قانونی کشاورزان به صنایع، عدم پرداخت خسارات زمان خشکسالی توسط دولت، بیتوجهی بانکها در دريافت مطالبات به زارعان ورشکسته و نداشتن توان مالی برای توسعه کشت گلخانهای و … دردهای مشترک ساكنان پاییندست حوضه آبریز زایندهرود بهویژه مناطق شرق اصفهان است.
“فتحالله دهقانی” اهل روستاي گيشي، کشاورز و نماینده کشاورزان و حقآبه داران بخش جلگه شهرستان اصفهان است. او نيز همراه ساير مردان روستا در مسجد جامع از روزگاري نهچندان دوري ميگويد كه زنده جان و سفرهاي كشاورزان بركت داشت. دهقاني رودشت را يكي از مراکز معروف زراعی ایران و همرده دشت مغان و دشت ورامین معرفي ميكند.
“سابقه تمدن در رودشت چند هزار ساله است. چند سال قبل در حوالی منطقه “کفرن” در بخش بن رود کاوشهایی مربوط به وجود تمدن دوران اسلامی در 800 سال قبل صورت گرفت. نظام حقآبه داری زایندهرود به دوران اردشیر بابکان ساسانی برمیگردد، حقآبههای این رودخانه حدود 450 سال قبل در دوران صفویه به 33 سهم تقسیم شد که 14 سهم آن مربوط به غرب و 19 سهم آن متعلق به شرق است.”
” 14 سهم آب غرب شامل 10 سهم لنجانات و چهار سهم ماربین تدوین شده و حقآبه شرق نیز شش سهم جی و قهاب، سه سهم کرارچ، چهار سهم براآن و شش سهم برای رودشتین است.”
“سه سهم از حقآبه طوماری رودشتین متعلق به جلگه و سه سهم دیگر برای بن رود نگاشته شده است، مادی مروان از بند سنگی معروفی به همین نام از یک کیلومتری پس از زیار از رودخانه جدا شده و به دو شاخه به نام مادیهای شاهطور و گیشی تقسیم میشود.”
“12 روستا از شاخه گیشی، 9 روستا از شاخه شاهطور و پنج روستا از مادیهای دو بند گلی و جندیج برای زراعت آب میگرفتند. سه بند سنگی جندیج، گلی و الله وردیخان در مسیر رودخانه در بخش جلگه وجود دارد، البته در سالهای اخیر بند بتونی رودشتین ساخته شد و کانالهای بتونی هم جایگزین مادیهای قدیمی شدند.”
غبار محصول امروز انبار 50 هزارتنی جلگه
“در سال 1383 یعنی دوره جشن خودکفایی گندم در کشور حدود 50 هزار تن از این محصول در بخش جلگه برداشت شد و کشاورزانی از روستاهاي اين بخش هم موفق به کسب جایزه خوشهطلایی شدند. پس از کسب اين موفقیت، انبار 50 هزارتنی ذخیره غله جلگه از سال 1386 به بعد ساخته شد اما به مرور زمان و با خشکی زنده رود به جای گندم و جو، خاک و غبار مزارع بر دیوار و کف این انبار نشسته است.”
“متاسفانه از سال 1383 به بعد مسئولان دولتی یک سال در میان به کشاورزان آب دادند و سرآغاز بدبختی مردم شرق اصفهان شد.”
فروش غیرقانونی حقآبههای زنده رود
“طبق اسناد قانونی 73 درصد آب زایندهرود متعلق به حقآبه داران آن است. اما سهم آب کشاورزان به صنایع بزرگ در دو استان اصفهان و یزد فروختهاند به عبارت بهتر رقم شعاری 40 میلیون مترمکعب آب انتقالی به یزد در واقعیت بیش از 90 میلیون مترمکعب در سال است.”
“انتقال آب به استان همجوار با این حجم زیاد باید طبق مصوبات پس از حفر تونل سوم صورت میگرفت، اما این امر 15 سال از آب زندهرود انجام شد و از سوی دیگر مسئولان اصفهانی هم که ادعا میکنند 450 میلیون مترمکعب برای شرب اصفهان بزرگ آب برداشت کردهاند كه سخنی واهی است.”
“طبق سرانه مصرف یک سوم این رقم برای شرب کافی است و اعتقاد داریم تمام این رقم برای شرب صرف نشده بلکه به صنایع فروخته شده است و نمایندگان کشاورزان حاضراند در یک برنامه تلویزیونی با مسئولان مربوطه در این درباره مناظره کند.”
بانکها به کشاورزان ورشکسته رحم نمیکنند!
“فقر در شرق اصفهان هر روز گسترش مييابد اما دولتمردان به اين آسيب بیتوجه هستند و خواست مردم این است که به ماده 44 قانون توزیع عادلانه آب در راستای پرداخت خسارات دوره خشکسالی عمل شود.”
“کشاورزان شرق زمانی پرداخت کننده زکات بودند و متاسفانه در سالهای اخیر دولت فقط کمکهای معیشتی به اين قشر داشته است و خسارت قانونی به بیان سادهتر خسارت واقعی كه به ازای هر هکتار در سال بالای سه میلیون تومان است، پرداخت نشده است.”
“کشاورزان در این سالها به مشتی انسان ورشکسته و بدهکار به بانکها تبدیلشدهاند و عجیب است که بانکها بدون هیچ ملاحظه و رحمی سود پول خود را مطالبه میکنند. بانکها منت امسال وامها را سر کشاورزان میگذارند. هستند كشاورزاني که سال 1383، پنج میلیون تومان وام گرفتهاند و به دليل عدم توان مالي براي بازپرداخت اکنون حدود25 میلیون تومان به بانك بدهکاری شدهاند.”
“احیای زایندهرود فقط کار ملی میخواهد، کشاورزان باید آثار طرح 9 مادهای را در زندگی خود ببینند که پرداخت خسارت نیز یکی از بندهای مهم آن است.”
“نحوه فروش آب به سهم آبهداران (مشترکین) نيز از طرف سازمان آب منطقهای جاي انتقاد دارد، دولت به ازای یک و نیم برابر حقآبههای موجود به این دسته آب فروخته اما فقط 30 تا 50 درصد آنهم در دوره آبسالی آب تامین کرده است.”
“حفر چاه به دلیل نوع و جنس خاک اين منطقه موفق نيست و تعداد کمتر از20 حلقه چاه در این بخش وجود دارد. توسعه کشت گلخانهای نمیتواند موفق باشد زيرا زیر ساخت مناسب براي آن وجود ندارد، به بیان سادهتر برای ایجاد کار و اشتغال در هر روستای در این بخش نیازمند یک هکتار گلخانه هستیم که کشاورزان ورشکسته و بدهکار توان اجرای آن را ندارد.”
صداي اذان بلند ميشود، وقت نماز است، حبیبالله و همولایتیهایش براي نماز بلند ميشوند درحالیکه آينده برايشان نامعلوم است…
گزارش از: کامران صباغی خبرنگار ایسنا