وبلاگ فریاد نوشت:
از نفت است که برماست
آیا بهتر نبود که دولت گرامی در این مدت یکسال و نیم به جای این همه دغدغه در امضای توافق با طرف امریکایی که تا هنوز هم امضاء نشده وقت و دغدغه خود را صرف حمایت از تولید داخلی می کرد؟
تقریبا از حدود یک ماه پیش بود که کاهش قیمت نفت شروع شد.کاهش چشمگیری که به یکباره نفت حدود 100 دلاری را تا 50 دلار کم کرد.توطئه ای سعودی-آمریکایی برای ضربه زدن به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران و روسیه.بازی که بلافاصله بعد از تمدید شدن مذاکرات هسته ای وین صورت گرفت.مذاکراتی که بار دیگر به شکست ختم شد تا آمریکا و همپیمانانش فرصت بیشتری برای ضربه زدن هر چه بیشتر به ایران و امتیاز گرفتن در مذاکرات آتی داشته باشند.
عربستان سعودی که تا پیش از این حدود 5 میلیون بشکه نفت در روز تولید می کرد به یکباره و به طور حتم با درخواست آمریکا، تولید نفت خود را به ده میلیون در بشکه در روز رساند تا با عرضه بیشتر نفت خام در بازار، قیمت این طلای سیاه را به طور چشمگیر کاهش دهد.تحلیل سیاسی قضیه این است که عربستان با کاهش قیمت نفت هم دارد مانع پیشروی بیشتر و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه را می گیرد و هم انتقام خود را از حمایت ایران از حزب الله لبنان و حکومت بشار اسد و مبارزه جمهوری اسلامی ایران در مقابله با داعش را می گیرد.
آمریکا هم به عنوان خریدار نفت نه تنها خود به عنوان یک مصرف کننده نفت از این قضیه سود سرشاری می برد، بلکه با فشار “غیر مستقیم” بیشتر بر روی ایران، و این بار نه از راه تحریم که بلکه از کاهش درآمدهای نفتی ایران از طریق همدستی و حمایت از تولید نفت بیشتر عربستان و حاد کردن اقتصاد نیمه حال جمهوری اسلامی ایران،فرصت مغتنمی به دست آورده است که هم در مذاکرات جامع بین 5+1 و ایران، امتیازات بیشتری از طرف ایرانی گرفته و هم زهر چشم دیگری از روسیه به عنوان یک کشور تولید کننده نفت و انتقام خود از ملحق کردن ایالت کریمه به این کشور، فشار سیاسی بیشتری را بر این کشور وارد کند.
فشاری که خیلی زود جواب داده است و پوتین رئیس جمهور این کشور در پیامی به مناسبت سال جدید میلادی از مردم این کشور به خاطر تحمل تحریمها و فشارهای اقتصادی تحمیل شده بر کشورش از مردمش تشکر کرد.پیامی که حاوی اثر بخش بودن اقدامات امریکا و همپیمانان غربی- عربی اش بر روسیه بوده است.
اما و اما…
تا کی قرار است که اقتصاد ما 60 درصد آن به نفت و محصولات نفتی وابسته باشد؟ پس کی میخواهیم سیاست های اقتصادی مقاومتی مقام معظم رهبری را اجراء کنیم؟ تا کجا باید اقتصاد ما دست کشورهای بیگانه(بخوانید دشمنان) ما باشد و آن ها با تحریم و کاهش و افزایش قیمت نفت برای اقتصاد و بودجه ما تعیین تکلیف کنند؟
آیا بهتر نبود که دولت گرامی در این مدت یکسال و نیم به جای این همه دغدغه در امضای توافق با طرف امریکایی که تا هنوز هم امضاء نشده وقت و دغدغه خود را صرف حمایت از تولید داخلی می کرد؟حمایتی که می توانست با کاهش واردات بی رویه اجناس خارجی و به ویژه جنس های چینی، دادن وام های کم بهره دولت به تولیدکنندگان، نگرفتن مالیات از تولید کنندگان و…تولید را رونقی ببخشد که امروز طبق آمار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی 4 میلیون بیکار رسمی در کشور نداشته باشیم.
تا کی قرار است از این فروش نفت ضربه بخوریم؟ تا کی قرار است به قول مقام معظم رهبری مثل”بچه پولدارهای ملی”1 نفت بفروشیم و کشور را اداره کنیم؟ اساسا تفاوت با ما با کشورهای حاشیه خلیج فارس در چیست؟ ما هم مثل آن ها نفت می فروشیم و خرج می کنیم.امتیاز ویژه ما در اقتصاد چیست؟ آیا بهتر نیست که در شعار دادن و گفتن صرف مرگ بر آمریکا کمی هم در جهت این شعار اقدامات عملی کنیم و خودمان رو از طوق اقتصاد وابسته مان به نفت و آمریکا جلوگیری کنیم؟ اقتصادی که چه بخواهیم و چه نخواهیم باید قبول کنیم که آمریکا و شرکایش برای ما تعیین تکلیف می کنند.
اقتصادی که می تواند با یک عزم ملی و دولتی تا حدود زیادی اصلاح شود.با درست کردن ساختارهای مالیاتی در کشور و گرفتن مالیات از مردم، و با حمایت کامل دولت از تولیدی که در دست مردم باشد و مردم صحنه گردان اصلی اقتصاد خودشان باشند و با واگذار کردن بخش های دولتی به مردم، با تمرکز زدایی فعالیت ها از دولت به مردم و اساسا اقتصادی که مردم خود حرف اول را در آن بزنند و نه دولت.
ان شا الله…
پ ن:
1.در اقتصادى که متکى به منابع زیرزمینى است ، وقتى قرار شد که این ذخیرهى تاریخى را مدام خامفروشى کنیم، به حالت «بچهپولدارى ملى» – مثل بچهپولدارها که قدر پول را نمیدانند، هرجور دستشان بیاید خرج میکنند – کشور را بخواهیم اداره کنیم، آنجا نه نخبه شناسایى میشود، نه به نخبه احساس احتیاج میشود، نه نخبه میتواند نقش ایفا کند.