صاحب نیوز منتشر کرد؛
حزب الله بساط شایعه سازان اسید پاشی را بر می چیند
در واقعه اسید پاشی اصفهان که بیشتر به جنجال رسانه ای تبدیل شده عده ای مغرض وقیحانه تلاش کردند این اتفاق را به افراد حزب الهی و مذهبی نسبت دهند غافل از اینکه همین حزب الله است که با دستگیری عاملان این جنایات بزودی پرده از واقعیت ماجرا برمی دارد.
یادداشت تحریریه/ حوادثی که اخیرا برای ۴ نفر از زنان اصفهانی رخ داد دل همه ی همشهریان، بلکه هر فردی که این اخبار به گوشش رسید را آزرد. مدتی است توسط بعضی از رسانهها خصوصا رسانههای اصلاح طلب و دولتی موضوع اسید پاشی در اصفهان به یکی از بحثهای داغ مردم و فضای مجازی تبدیل شده است؛ اتفاقی که پلیس آن را محدود و شخصی معرفی میکند اما برخی بر سازماندهی داشتن آن تاکید دارند. حتی عدهای با استفاده از فضای ایجاد شده سعی در ماهیگیری از آب گلالود شده داشته و این امر را به ناهیان از منکر خودسر مربوط میکنند. شیطنتی که به مذاق ضد انقلاب هم خوش آمد و از جمله مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین را هم به نوشتن بیانیه و مطالب واداشت.
این موضوع هر چه هست حالا کم کم به مدد روزنامه نگاری پوپولیستی سیاسی در داخل کشور به یک معضل تبدیل شده، معضلی که احساس ناامنی برای مردم این شهر را به دنبال داشته است و حس نفرت و انزجار را از یک جریان فکری بر میانگیزد. اما وقتی خوب در ابعاد ماجرا دقت کنیم متوجه می شویم عده ای از روی عمد سعی در سیاسی جلوه دادن این مسئله ی اجتماعی دارند.
اسیدپاشی با هر نیتی که باشد یک جنایت مسلم و جزای نابخشودنی دارد و هر عقل سلیمی چنین امری را که با مفاهیم اولیه و اصلی اسلام در تضاد است نمیپذیرد حال آنکه انتساب این حرکت شنیع به یک جریان خاص به بهانه عقدهگشایی تنها از دارو دسته مریم رجوی و همفکرانش بر میآید.
اما چه کسی یا چه کسانی پشت پرده این ماجرا قرار دارند؟ آخرین مورد اسیدپاشی در منطقهای رخ داده که سالها پیش یک گروه جنایتکار از اراذل و اوباش در آن محدوده اقدام به حمله با سوزن جوالدوز به زنان و دختران چادری میکردند. هرچند نمیتوان یک مورد را به همه موارد تعمیم داد اما سابقه این نوع جنایات از چنین قماشی دور از تصور نیست.
بر اساس آرشیو اخبار سالیان اخیر، موارد اسید پاشی معمولا در موارد عشقی یا انتقام گیریهای این چنینی رخ داده است پس به نظر می رسد به عنوان اولین ظن باید ریشه این اتفاق را در روابط فرد قربانی جستجو کرد اما تکرار این اتفاق را چگونه میتوان توجیه کرد؟! ممکن است یک باند جنایتکار پشت این ماجرا باشند اما میتوان تا چند مورد محدود را هم جنایت های شخصی دانست. اتفاقی که ما را به یاد ماجرای کاظم، جنایتکاری میاندازد که چند سال پیش پس از فرار از دادگستری اقدام به قتل پلیسهای اصفهان کرد. این اقدام که ابتدای کار یک اقدام شخصی و اثبات خود محسوب میشد ناگهان با قرار گرفتن کاظم زیرچتر معاندان نظام و در اختیار قرار دادند انواع تجهیزات و امکانات جنایت به او داده شد تا موضوع را به یک موضوع سیاسی امنیتی تبدیل کنند.
اگر آن روزها را بیاد بیاورید شباهتهای زیادی بین کاظم و ماجرای اخیر پیدا میکنید؛ ماجرایی که فعلا در حد شایعه و شایعه سازی مانده اما اگر خدایی نکرده دوباره رخ بدهد آن وقت باید گفت ژورنایست پوپولیستگرای جنجال طلب، بانی عمیق شدن این اتفاقات بوده است، اتفاقاتی که به نظر دشمن پتانسیل بحرانآفرینی را پیدا کرده اند. پلیس میگوید تعدادی از مظنونین احتمالی اسیدپاشی دستگیر شدهاند اما این ژورنالیستها ماجرا را بزرگتر از این نشان میدهند و هر شایعهای را حداقل در گروههای خبری مجازی دستمایه خبرسازی میکنند. گویی رسالت خبر پراکنی جای خود را به غوغا سالاری مشتری جذب کن داده است.