مهدی نجفی:
سیرۀ اخلاقی امام هادی(ع)، شاه کلید تحقق سبک زندگی اسلامی
سحرگاه روز 15 ذی الحجه هنگامی که خورشید اشعه تابناک خود را بر روی زمین می گسترد مولود مسعود خاندان رسالت حضرت امام علی النقی (ع) دیده بر جهان بازگشود.
اصفهان شرق- مهدی نجفی طلبه سطح خارج حوزه علمیه قم
سحرگاه روز 15 ذی الحجه هنگامی که خورشید اشعه تابناک خود را بر روی زمین می گسترد مولود مسعود خاندان رسالت حضرت امام علی النقی (ع) دیده بر جهان بازگشود نوزادی که باعث سربلندی وافتخار اسلام گردید وعمر خود را در راه اعتلای تعالیم ارزنده اسلام مصروف داشت ودر پیشبرد هدفهای الهی از هیچ نو کوشش وفعالیت ومجاهده مضایقه ننمود .
پیشوایان معصوم (علیه السلام) انسان های کامل و برگزیده ای هستند که به عنوان الگوهای رفتاری و چراغ فروزان هدایت جامعه بشری از سوی خدا تعیین شده اند . به تعبیر امام هادی علیه السلام – پیشوایان معصوم (ع)،معدن رحمت، گنجینه داران دانش، نهایت بردباری و حلم، بنیانهای کرامت و ریشه های نیکان، خلاصه و برگزیده پیامبران، پیشوایان هدایت، چراغهای تاریکی ها، پرچمهای پرهیزگاری، نمونه های برتر و حجتهای خدا بر جهانیان هستند. [1]
لذا می توان ادعانمود در عصری که استکبار با سیطرۀ کامل بر سبک زندگی همۀ ملل سعی در نابودی اخلاق و مبانی اخلاقی دارد ،لذا لازم است برای ساخت جامعۀ قرآنی و نیز ارائه سبک زندگی اسلامی به زندگی ائمه اطهار مراجعه نمائیم.
یکی از مباحث اساسی ،تغییر سبک زندگی غربی به سمت تحقق سبک زندگی اسلامی می باشد لذا تغییر در سبک زندگی، اگر تغییر در ظاهر حیات مردمان باشد صد البته تغییر در ظواهر حیات بدون تغییر بواطن آن،فت اثری نخواهد داشت و بومی سازی سبک زندگی اسلامی شکل نخواهد گرفت. بنابراین در کنار پرداختن به ظاهر سبک زندگی باید به سراغ جان (اخلاق و افکار) انسان رفت و آن جا را آباد کرد که اگر چنین شد، سبک زندگی نیز آباد خواهد شد.
باید اذعان نمود در جامعه امروزی اخلاق گرائی بالأخص در بین برخی مسئولین از وضعیت خوبی برخوردار نمی باشد که تبعات این آسیب نابخشودنی در بین مسئولان تدریجاً دامن گیر روحیات و رفتار بسیاری از مردم نیز شده است، لذا سعی و تلاش بر این است که برخی از مهمترین خصوصیات رفتاری و اخلاق محوری آن حضرت که می تواند سنگ بنای سبک زندگی اسلامی و نیز منشوری مهم برای مسئولان و جامعه را مهیا سازد برای مخاطبان ارائه نمائیم:
امام هادی نمونه کامل انسان اخلاقی
«ابن شهر آشوب» در اين باره مينويسد:
«امام هادي(ع) خوشخوترين و راستگوترين مردم بود. كسي كه او را از نزديك ميديد، خوش برخوردترين انسانها را ديده بود و اگر آوازهاش را از دور ميشنيد، وصف كاملترين فرد را شنيده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودي، هيبت و شكوه وي تو را فرا ميگرفت و هرگاه اراده گفتار ميكردي، بزرگي و بزرگوارياش بر تو پرده در ميانداخت. او از دودمان رسالت و امامت و ميراثدار جانشيني و خلافت بود و شاخساري دل نواز از درخت پربرگ و بار نبوت و ميوه سرسبد درخت رسالت … »[2]
امام در تمام زمينههاي فردي، اعم از ظاهري و اخلاقي، زبانزد همگان بود. «ابن صباغ مالكي» در اين راستا مينگارد:
«فضيلت ابوالحسن، علي بن محمد الهادي(ع) بر زمين پرده گسترده و رشتههايش را به ستارههاي آسمان پيوسته است. هيچ فضيلتي نيست كه به او پايان نيابد و هيچ عظمتي نيست كه تمام و كمال به او تعلق نگيرد. هيچ خصلت والايي بزرگ نمينمايد مگر آنكه گواه ارزش آن در وي آشكار است. او شايسته، برگزيده و بزرگوار است كه در سرشت والا پسنديده شده است … هر كار نيكي با وجود او رونق يافته. او از نظر شكوه، آرامش، پاكي و پاكيزگي بر اساس روش نبوي و خلق نيكوي علوي آراسته شده كه هيچ فردي از آفريدگان خدا به سان او نيست و به او نميرسد و اميد رسيدن به او را هم ندارد».[3]
حلم و بردباری
حلم و بردباری از ویژگیهای مهمی است که مردان بزرگ به ویژه رهبران الهی که بیشترین برخورد و اصطکاک را با مردم نادان و نابخرد و گمراه داشتند، از آن برخوردار بوده و در پرتو این خلق نیکو افراد بسیاری را به سوی خود جذب کردند.
امام هادی همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود و تا جایی که مصلحت اسلام ایجاب می کرد با دشمنان حق و ناسزاگویان و اهانت کنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباری برخورد می کرد.
«بريحه عباسي»، گماشته دستگاه حكومتي و امام جماعت دو شهر مكه و مدينه بود. او از امام هادي(ع) نزد متوكل سخن چيني كرد و براي او نگاشت: «اگر مكه و مدينه را ميخواهي، علي بن محمد(ع) را از اين دو شهر دور ساز؛ زيرا مردم را به سوي خود فرا خوانده و گروه بسياري نيز به او گرايش يافته و از او پيروي ميكنند».
در اثر بدگوئی های بريحه، متوكل امام را از جوار پر فيض و ملكوتي رسول خدا(ص) تبعيد كرد و ايشان را به سامرا فرستاد. در طول اين مسير، بريحه نيز با ايشان همراه شد.
در بين راه رو به امام كرد و گفت: «تو خود بهتر ميداني كه من عامل تبعيد تو بودم. سوگندهاي محكم و استوار خوردهام كه چنانچه شكايت مرا نزد اميرالمؤمنين (متوكل) و يا حتي يكي از درباريان و فرزندان او كني، تمامي درختانت را در مدينه به آتش كشم و خدمتكارانت را بكشم و چشمهها و قناتهاي مزرعهات را ويران سازم. بدان كه در تصميم خود مصمم خواهم بود». امام(ع) با چهرهاي گشاده در پاسخ بريحه فرمود: «نزديكترين راه براي شكايت از تو، اين بود كه ديشب شكايت تو را به درگاه خدا عرضه كنم و من شكايتي را كه نزد خدا كردهام، نزد غير خدا و پيش بندگانش عرضه نخواهم كرد.»
بريحه كه رأفت و بردباري امام را در مقابل سعايتها و موضع زشتي كه در برابر امام گرفته بود ديد، به دست و پاي حضرت افتاد و با تضرع و زاري از امام درخواست بخشش كرد. امام نيز با بزرگواري تمام فرمود: «تو را بخشيدم!»[4]
بخشش
بخشندگي با خون و گوشت اهل بيت: آميخته بود. آنان همواره با بخششهاي خود، ديگران را به شگفتي وا ميداشتند. گاه آن قدر ميبخشيدند كه رفتارشان در شمار معجزه به شمار ميآمد، تا آنجا كه در اين مقام در توصيف حضرت هادي(ع) ميگفتند: «انفاق امام هادي(ع) به قدري بود كه جز پادشاهان كسي توانايي انجام آن را نداشت و مقدار بخششهاي ايشان تا آن زمان از كسي ديده نشده بود و در جغرافياي انديشهها نميگنجيد».[5]
اسحاق جلاب ميگويد: «براي ابوالحسن(ع) گوسفندان بسياري خريدم. سپس مرا خواست و از منزلش مرا به جايي برد كه بلد نبودم و فرمود تا تمامي اين گوسفندان را ميان افرادي كه خود دستور داده بود، پخش كنم».[6]
بي آنكه ديگران متوجه شوند، آنان را از نسيم بخشندگي خود مينواخت و مورد تفقد.[7]
اي ابا هاشم! علّت آنكه من سخن آغاز كردم، آن است كه گمان كردم ميخواهي از برخي مشكلات خود شكايت كني. دستور دادهام دويست دينار طلا به شما بدهند كه با آن مشقت را بر طرف سازي. آن را بگير و به همان مقدار بسنده كن».[8]
مقولۀ اخلاق در جامعۀ اسلامی به عنوان شاه کلید تقویت سبک زندگی اسلامی مورد ازیابی است لذا
باید با بهره گیری از آموزه های امامان معصومین(ع) به ویژه امام هادی(ع)در راستای بسط و گسترش اخلاق محوری در زندگی و فرهنگ عمومی مردم حرکت نمود تا در کنار این مولفه، دیگر آموزه های ناب شیعی به جامعۀ اسلامی و دیگر جوامع بشری تسرّی یابد.
منبع:
[1] . . و معدن الرحمة، و خزان العلم، و منتهی الحلم و اصول الکرم. . . و عناصر الابرار. . . و صفوة المرسلین. . . ائمة الهدی و مصابیح الدجی و الاعلام التقی. . . و المثل الاعلی. . . و حجج الله علی اهل الدنیا و الاخرة و الاولی. «فرازهایی از زیارت جامعه کبیره. »
[2] مناقب آل ابي طالب، ابو جعفر محمد بن علي ابن شهر آشوب السروي المازندراني، بيروت، دار الاضواء، بي تا، ج 4، ص 401..
[3]. فصول المهمة في معرفة الائمة، ابن صباغ مالكي، بيروت، دارالاضواء، 1409 ق، ج 2، ص 268.
[4] اثبات الوصية، علي بن الحسين المسعودي، تهران، كتاب فروشي اسلاميه، 1343 ش، ص 196.
[5] مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 409.
[6] اصول كافي، ج 1، ص 498.
[7] اعيان الشيعة، سيد محسن امين، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، بيتا، ج 2، ص 37.
[8] بحار الانوار، ج 50، ص 129.