اینجا ورزنه است:
ارزش های اسلامی را فدای رونق گردشگری نکنیم
فرهنگ بومی منطقه و شهرمان که از هر سو مورد تهدید است در ارجحیت قرار دهیم تا خشکی زاینده رود به پای خشکیدن فرهنگ و ارزش های اسلامی اشک نریزد.
ورزنه و معضلات پی در پی اش کلافگی مفرطی را بر اذهان اکثریت مردمش تحمیل کرده، چنان که همین اکثریت چنان در خوف و رجاء مانده اند که انگشت حیرت بر دهان دارند و چشم انتظار رحمت و دستانی اند که خوشبختی را در مقابلشان به زانو در آورد.
بی آبی ها، بیکاری ها و گرفتاری ها توامان هم مردم را در بهتی مرموز فرو برده اند چنان که فی الحال تنها امید به آینده برایشان باقی مانده که شاید چاره ای نیز جز این ندارند.
همه ی اینها به کنار، این روزها خیلی ها ورزنه را به ریگ سرایش می شناسند و جاذبه های گردشگری اش، به خانه های سنتی و رودخانه ای که قایق رانی در آن چشم ها را خیره می کند. کویری که شکلش با همه ی کویرها متفاوت است و قدم زدن در شنهای روانش دل را جلا می دهد. کار به جایی رسیده که خیلی ها اینجا را با مناطق آزاد اشتباه گرفته اند، اشتباهی که خاطر برخی را عمیقاً می آزارد و خاطر اندکی را بالعکس: می آساید.
چندی پیش خواننده ی رپ زیر زمینی در ورزنه سکنی گزیده و چنان با اطمینان خاطر فیلم سازی می کند که انگار در صحرای تگزاس فیلم می سازد و در عرض دو روز توجه کل فضای مجازی را به خود معطوف می دارد.
چرا؟
هفته ی گذشته نیز گروهی مجهز مشغول به فیلم برداری می شوند که از فعالیتشان ممانعت به عمل می آید آن هم در ورزنه ای که دین مداری مردمش زبان زد خاص و عام است، شهری که یکصد و بیست شهیدش به خاطر حفظ آرمانها و ارزشها در سرایش آرمیده اند.
هر چند دغدغه ی ما از یک سو برخورد با چنین گردشگران و برخی تفریط کاران بی قید است ولی در درجه ی اول فرهنگ بومی منطقه و شهرمان که از هر سو مورد تهدید است در ارجحیت قرار داشته و خواهد داشت.
تعارض گردشگران و مردم بومی و پاره ای توضیحات
تاکنون نمونه های زیادی از برخورد گردشگران و مردم بومی در خیلی از مناطق گزارش شده است. بارها رفتار برخی از گردشگران که مناسبات اجتماعی را رعایت نمی کنند و برای مردم محلی، ایجاد دردسر می کنند، باعث ایجاد واکنش در مردم شده و برخوردهایی از این دست، به مجامع رسمی و منابر نماز جمعه نیز رسیده است.
چندی پیش، امام جمعه ورزنه، از مسئولان انتظامی، خواست برخوردهای شدیدتری را بر علیه گردشگرانی اعمال کنند تا هنجارهای اجتماعات محلی را می شکنند.
از طرف دیگر، برخی از کارشناسان صنعت گردشگری در سراسر کشور می گویند حضور گردشگران در مناطق بومی، باعث تقویت اعتماد به نفس آنها و فرهنگی بومی شان خواهد شد، زیرا وقتی مردم محلی مشاهده کنند که گردشگران به فرهنگ آنها با دیدهی تحسین مینگرند، احساس مباهات به فرهنگ خودی در آنها تقویت یا حتی زنده میشود. این نکته به ویژه در مورد برخی از جوامع سنتی صدق میکند که دستخوش رشد شتابان و گاها دچار از دست رفتن حس اعتماد به فرهنگ خودی شدهاند و این در حالی است که اگر در شهر خودمان اندکی نظر بیندازیم، مردمی را مشاهده می کنیم که برای حفظ سنت چادر سفیدشان، از مسجد تا تجمع چند هزار نفری عاشوراییان ورزنه حاضر می شوند که بگویند فرهنگ ما هنوز رنگ پاکی خود را از دست نداده است.
در هزاره سوم، توسعه گردشگری فرصتهایی را برای برقراری مبادلات فرهنگی میان گردشگران و مردم محلی فراهم می آورد تا به این ترتیب، دو طرف با فرهنگ یکدیگر بیشتر آشنا شوند و بهتدریج به فرهنگ هم احترام گذارند. مبادلات فرهنگی حاصل از گردشگری سبب وسیعتر شدن افق اندیشهی طرفین، کاهش پیشداوریها و نزدیکتر شدن انسانها به یکدیگر میشود.
بسیار دیده شده است به دلیل رفتارهای ناپسندی که برخی گردشگران در جوامع محلی از خود بروز می دهند، مردم بومی، عطای درآمدهای حاصل از گردشگری را به لقای آن بخشیده و خواستار خروج گردشگران از محیط زندگی خود شده اند.
از طرف دیگر، آسیبهای گردشگران بر جوامع محلی به خصوص ورزنه پوشیده نیست. برخی از اقلیمهای بومی که مقصد گردشگری در ایران قرار گرفته اند، با توجه به شکنندگی خاص میراث فرهنگی شان ممکن است، با توسعه گردشگری صدمه فراوانی ببیند و اصالت الگوهای فرهنگی مردم محلی کم شود. مردم محلی که به شیوهی سنتی زندگی میکنند، میتوانند در تماس با گردشگران برای همیشه دچار استحاله شوند.
ممکن است دیدار افراط گونه ی گردشگران از مکانهای تاریخی و باستانی مهم سبب ویرانی تدریجی آنها شود. این ویرانی ممکن است، ناشی از بیتوجهی به ظرفیتپذیری محل یادشده باشد یا حاصل فعالیتهای سودجویانهی گردشگران نافرهیخته باشد.
همچنین ممکن است بهواسطهی تفریط در ایجاد جذابیت گردشگری، برخورد بیش از حد تجارتمآبانهای که با جلوههای فرهنگی در مقاصد گردشگری صورت میگیرد، اعتبار و اصالت مناسک مذهبی، عادات و سنن، جشنها، صنایع دستی، موسیقی، و دیگر الگوهای فرهنگی بهواسطهی ارائهی نامناسب و ناشایست آنها بهعنوان جاذبههای گردشگری از دست برود و به عبارتی ارزشهای محلی مبدل به کالا شود.
از سوی دیگر بهواسطه خصایص مصرفی گردشگری، مردم مقاصد گردشگری، به خصوص جوانان دچار عارضهی تشبه به بیگانگان شوند و از الگوهای رفتاری و پوشاکی گردشگران تقلید کنند، تقلیدی که بدون شناخت تفاوت پیشینههای فرهنگی و موقعیت اجتماعی، اقتصادی گردشگران صورت میگیرد. همچنین ممکن است بهواسطهی نامتوازن شدن تبادلات میان گردشگران و مردم محل، رفتارهای ضد اجتماعی در جوانان بروز کند.
در برخی از پژوهشها، رد پای آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و بزهکاری به دلیل حضور گردشگران نامناسب نیز دیده شده است. اکنون فرصت نقد نیست، قصد این یادداشت نیز نقد نمی باشد، اما می بایست همه آنهایی که افتخار ایثارگری شهر ورزنه و بخش بن رود را در کارنامه شهر به روشنایی یاد می کنند توجه جدی به موضوع گردشگری و حفظ ارزش ها داشته باشند زیرا خون شهدا و عرق جبین کشاورزان با وجود خشکی زاینده رود خشک نشده است.
یک نکته:
رشد هر چیز اگر به شکل اسلامی و ارزشی به دور از هر گونه بی قیدی باشد زیبایی فرش را به توسعه عرش می رساند و اگر به شکل قارچ گونه با آن برخورد شود روزی خواهد رسید که خود تیشه ای برای قطع آن بر می داریم.
پس می توان با تفکر و خوبی تمام از ظرفیت گردشگری به خصوص سایت گردشگری واحه و نقاط دیگر با هدف خیر و نیکی زیر سایه اعتقادات اسلامی و سنت چند هزار ساله استفاده کرد تا رونق اقتصادی گردشگری را با خاطراتی به دور از حاشیه به کشور شناساند.
همه در این امر مدیون هستیم.
تا دیر نشده چاره جویی کنید.
در یاداشت بعدی راهکارهای کنترل و حفظ فرهنگ بومی را بر خواهیم شمرد.
یا حق