محمود فروزبخش
نماها و نواها؛ مروری بر سینمای دفاع مقدس
آثار سینمای دفاع مقدس ایران از نقاط درخشان تاریخ سینمای ما میباشد. در میان این آثار فیلمهایی هستند که در ذهن ماندگار شدند. سکانسهایی به یادماندنی که مرور آن ها خاطر را نوازش میدهد…
آثار سینمای دفاع مقدس ایران از نقاط درخشان تاریخ سینمای ما میباشد. در میان این آثار فیلمهایی هستند که در ذهن ماندگار شدند. این ماندگاری بعضا با سکانسهایی به یادماندنی همراه بوده که مرور آن ها خاطر را نوازش میدهد. نقل است که موسیقیِ متنی خوب است که در حین فیلم اصلا احساس نشود و چنان بر فیلم وار شود که گویی شنیده نمیشود. ولی در آثار دفاع مقدس گاهی اوقات موسیقی به صورت مجزا نیز موضوعیت داشته است. در این نوشتار مروری بر سکانسهای ماندگاری داریم که همراه با موسیقی متن خود، در ذهن ما حک شدهاند و یادآوری آنان در یادآوری روزهای پرشکوه سینمای این مرز و بوم است.
***
افق
فیلم سینمایی افق به کارگردانی رسول ملاقلی پور، داستان واقعی انهدام اسکله الامیه عراق توسط نیروهای سپاه است. در میانه این فیلم غزلِ معروف مولوی با عنوان «بمیرید بمیرید از این مرگ نترسید» اجرا میشود. فیلم افق در زمان خود با اقبال بالایی مواجه شد و چنین اجرایی در وسط فیلم مورد استقبال عموم قرار گرفت.
از کرخه تا راین
این فیلم را همه میشناسیم و بارها دیده ایم. شاهکاری از ابراهیم حاتمی کیا که در کشور آلمان فیلمبرداری شده است. یکی از سکانسهای معروف فیلم زمانی است که سعید دهکردی مطلع شده که بیماری لاعلاجی دارد و به کنار رودخانه راین میرود و از خداوند شکایت میکند. او رو به رود راین فریاد میزند که خدایا در زمین و دریا من را نکشتی اما حالا چرا اینجا؟ در اینجا موسیقی ماندگار این فیلم به صحنه افزوده میشود. موسیقی متن از کرخه تا راین اثر بی نظیر مجید انتظامی است که جای جای فیلم بر تاثیرگذاری صحنهها میافزاید.
بوی پیراهن یوسف
شاهکار دیگری از ابراهیم حاتمی کیا که این اثر هم به سالهای بعد از جنگ پرداخته شده است. سکانس ماندگار این فیلم مربوط به آن قسمتی است که علی نصیریان بر سر قبر خالی پسرش حاضر میشود و شروع به درددل می کند. او بر سر پسرش فریاد میکشد که خودت را به من نشان بده من که میدونم این تو نیستی و در جملات پایانی که بازی عالی نصیریان با موسیقی بینظیر انتظامی به اوج رسیده است خطاب به شهر فریاد میکشد: برید کنار تو رو به مقدسات برید کنار بذارید ببینمش.
لیلی با من است
فیلم سینمایی لیلی با من است به کارگردانی کمال تبریزی، داستان کارمندی از صداوسیما است که به خاطر منافع شخصی به ماموریت کاری در مناطق نزدیک به جبهه میرود و بنا بر اتفاقاتی تصادفی که کاملا خلاف خواست او هم هست سر از خط مقدم در میآورد. در قسمتی از فیلم یک رزمنده از او میخواهد که سربندش را برایش ببند. به محض این که او سربند آن رزمنده را میبندد، رزمندهای دیگر هم سربندی برای او و رزمندگان دیگر به دنبال هم… کم کم قطاری از رزمندگان پدید میآید که برای هم سربند میبستند.
اخراجی ها ۱
اخراجیهای ۱ به کارگردانی مسعود ده نمکی از محبوب ترین فیلم های دفاع مقدس به شمار می آید. موسیقی این فیلم اثر فریدون شهبازیان در سکانسهای مختلفی بر تاثیرگذاری فیلم می افزاید. در پایان نیز محمد اصفهانی شعری از ناصر فیض را میخواند. اخراجی ها موافقان و مخالفان فراوانی دارد. اما این فیلم چه خوب چه بد، چه ضعیف و چه قوی، سکانس ماندگاری دارد که نمیتوان به سادگی از آن گذشت. در قسمتی از فیلم قرار است اخراجیها را از جبهه اخراج کنند. جواد هاشمی وساطت میکند که مورد قبول فرمانده واقع نمیشود. او برای آن که نشان دهد مقصر است شروع میکند و به خودش بشین و پاشو میدهد. پس از آن روحانی جبهه به او ملحق میشود و خودش را این گونه تنبیه میدهد و بلافاصله تمام بسیجیان می آیند و بشین و پاشو میروند.
خداحافظ رفیق
فیلم سینمایی خداحافظ رفیق به کارگردانی بهزاد بهزادپور شامل سه اپیزود است که در این میان اپیزود سوم به دلیل داشتن موسیقی خاص و داستان تکان دهنده سمبلیکش جایگاه ویژه ای دارد. ماجرای این اپیزود به دختر شهیدی برمیگردد که کنار ریل راهآهن میایستد و هنگامی که قطار رزمندگان میایستد به یکی از رزمندگان یک شاخه گل می دهد. او به هر رزمنده ای که دسنه گلش را بدهد، آن رزمنده شهید میشود. اوج این داستان جایی است که دخترک در سرما به انتظار قطار نشسته، زیر برف جان میدهد. مادرش سراسیمه خودش را به جسم بیجان دختربچه میرساند و میگوید: «رقیه».
روز سوم
فیلم سینمایی روز سوم به کارگردانی محمدحسین لطیفی است. کارگردان عجیب و غرییی که هر فیلمش با فیلم بعدیاش تفاوت اساسی دارد. فیلم روز سوم اشاره به روزهای اشغال خرمشهر دارد و برادری که مجبور میشود خواهرش را در گودال باغچه خانهاش مخفی کند تا به دست عراقیها نیفتد. روز سوم فیلمی است که اشکالات فراوانی دارد اما «آنی» دارد که تماشاگر را با خود همراه میکند. یکی از سکانسهای ماندگار فیلم لحظاتی است که بچهها در گودالی محاصره شدهاند و با بیسیم وصیت خود را میگویند. سکانس آخر فیلم کشته شدن افسر عراقی و فرورفتن او به درون رودخانه است که با موسیقی خاص فیلم همراه میشود. میتوان گفت این موسیقی به نوعی الهام گرفته از نوای «این دل تنگم غصه ها دارد، گوئیا میل کربلا دارد» است.
تشکر از این که از مطلب بنده در سایتتان استفاده کردید
امیدوارم بتوانیم همکاری های خوبی در آینده داشته باشیم
فروزبخش