یک اثر منفی؛
ترویج فرهنگ مصرفگرایی با بیتوجهی بر تبلیغات صداوسیما
اکنون مدت طولانی است غالب تبلیغات صدا و سیما، تبلیغ فلان فروشگاه بزرگی شده است که تا 500 میلیون تومان به شما پیشنهاد خرید لوازم خانگی را به صورت قسطی میدهد. آیا در سازمان صدا و سیما کسی نسبت به اثرات منفی چنین تبلیغاتی بر روی فرهنگ جامعه و ترویج مصرفگرایی توسط آن توجه کند؟
به گزارش اصفهان شرق، احسان جدیدی: در بین رسانههای موجود در جامعه همچنان صدا و سیما رتبه اول مرجع مراجعه اخبار برای پی بردن به صحت یک خبر را دارد. کلاً ماهیت این رسانه به گونهای است که آن چه بیان و یا پخش میکند در نظر مردم دارای اعتبار جلوه میکند.
همین امر رسالت سازمان صدا و سیما را بسیار مهم میکند و هیئت نظارت بر پخش برنامههای این سازمان باید به این موضوع دقت و توجه کافی نشان دهد.
اگر فیلمی پخش میشود که در آن پدیدهای مانند اشرافیگری وجود دارد، سبب خواهد شد اشرافیگری در بین مردم جامعه یک امتیاز مثبت پیدا کند و اگر فیلمی منتشر شود که در آن شخصیتهای فیلم اهل سیگار کشیدن باشند، سبب خواهد شد سیگار کشیدن بین مردم جامعه یک قدم بیشتر رواج پیدا کند.
متقابلاً اگر درون فیلم شخصیت محبوب فیلم اهل نماز خواندن باشد، احساس عموم مردم جامعه نسبت به نماز خواندن بهتر خواهد شد و اگر قهرمان قصه اهال کمک به نیازمندان باشد، جامعه نسبت به این خیر اجتماعی احساس بهتری نشان خواهد داد.
نه تنها در فیلمها بلکه سایر محتواهای پخش شده در صدا و سیما نیز، ولو این که محتوای رپورتاژی یا تبلیغاتی باشند حائز اعتبار شده و مورد توجه قرار میگیرند و این نکتهای است که در تبلیغات صدا و سیما خیلی باید به آن توجه شود.
اما متأسفانه شاهد آن هستیم که بدون توجه به این موضوع، سازمان صدا و سیما برای فروش آنتن خود به شرکتهای بزرگ جهت تبلیغات اقدام میکند.
مثلاً الان مدت طولانی است غالب تبلیغات صدا و سیما، تبلیغ فلان فروشگاه بزرگی شده است که تا 500 میلیون تومان به شما پیشنهاد خرید لوازم خانگی را به صورت قسطی میدهد. تبلیغ این فروشگاه روزانه دهها بار پخش میشود، قبل از فوتبال، قبل از فیلم، قبل از اخبار، وسط این برنامهها و غیره.
آیا در مجموعهای به عریض و طویلی سازمان صدا و سیما هیچ قوه عاقلهای نیست که نسبت به اثرات منفی چنین تبلیغاتی بر روی فرهنگ مردم جامعه و ترویج فرهنگ مصرفگرایی این تبلیغات تذکر داده و مانع از ادامه آن شود؟
سؤال این جا است که مگر غیر از این است که بسیاری از مشکلات و آسیبهای جامعه امروز ناشی از همین فرهنگها و آداب غلطی است که در جامعه گسترش پیدا کرده است، حال چقدر درآمد از یک چنین تبلیغی حاصل میشود و آیا میارزد که در ازای این درآمد یک فرهنگ غلط دیگر به نام مصرفگرایی در جامعه ترویج داده شود!؟ سازمان صدا و سیما اگر در تأمین مخارج خود مانده است، سازمان خود را چابکتر کند، نه این که به هر قیمتی درصدد تأمین بودجه مورد نیاز خود برآید.
سوای این مسأله که مثلاً در همین موضوع مصرفگرایی، ترویج این فرهنگ منحط چه باری را بر دوش حکومت و دولت خواهد گذاشت و چقدر مشکلات اقتصادی خانوادهها را افزایش خواهد داد، باید پرسید جایگاه این مسأله در جامعهای که در جهت عکس این قضیه باید خودسازی کند و باید خود را برای ظهور امام زمان -عجّل الله تعالی فرچه الشّریف- آماده کند، چیست؟
این تنها یک نمونه از محتوایی است که بدون توجه کامل به اثر آن بر روی جامعه توسط صدا و سیما پخش میشود و نمونههای این چنینی دیگری نیز میتوان نام برد و از این دیدگاه بررسی کرد.
قطعاً اگر این سازمان در تأمین محتوا و در تأمین بودجه خود با مشکل روبرو است راههای بهتری را نیز میتوان برای آن یافت مانند ترکیب چند شبکه با هم؛ یا کاهش هزینه تبلیغ و دادن فرصت تبلیغ به شرکتها و بنگاههای اقتصادی کوچکتر.
این گونه ضریب اعتماد و اطمینان به صدا و سیما در بین خانوادهها هم افزایش پیدا کرده و توجه مخاطبان به تلویزیون نیز افزایش پیدا میکند چرا که معضلات تبلیغات این چنینی را نه فقط اهل فرهنگ و نخبگان و رسانهچیها بلکه بسیاری از مردم عادی نیز میفهمند لذا دیگران را از نگاه کردن به تلویزیون نهی میکنند یا راجع به این مشکلات صدا و سیما با دیگران صحبت میکنند.
این مسأله در تبلیغات سایر رسانهها از بیلبوردهای تبلیغاتی سطح شهرها گرفته تا شبکه خانگی و تلویزیونهای اینترنتی هم باید مورد توجه قرار بگیرد.
علم روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی این اجازه را نمیدهد که یک حکومتی بگذارد هر بنگاه اقتصادی که قادر به پرداخت پول بیشتر برای تبلیغات بود به هر میزان هر چیزی که دلش خواست را در جامعه در معرض دید عموم قرار دهد. که در این صورت چه کسی دیگر باید مراقب فرهنگ جامعه و آثار و تبعات ناشی از این تبلیغات بر فرهنگ جامعه باشد!؟
این بنگاه اقتصادی شاید هزینه اجاره یک بیلبورد یا اجاره آنتن زنده تلویزیون را بدهد، اما هزینهای که حکومت باید در جبران ترویج فرهنگی غلط مانند مصرفگرایی را تأمین کند را که دیگر نمیپردازد.
پس باید با نگاهی عمیقتر به مدیریت محتوای منتشر شده از طریق رسانهها و به ویژه از طریق صدا و سیما نگریست و توجه داشت انتشار یک مطلب شاید در ظاهر یک تبلیغ به نظر برسد ولی اثر خود را بر روی ذهن افراد و بر روی ضمیر ناخودآگاه افراد و در نتیجه بر روی رفتارهای ایشان و در نتیجه بر روی سرنوشت جامعه خواهد گذاشت.
انتهای خبر/