ستارهای درخشان که شهدای اصفهان گرداگرد مزارش تدفین شده اند/ آیت الله شمس آبادی عالمی که امام خمینی(ره) از شهادتش متاثر شد
آیت الله سید ابوالحسن آل رسول از علمای مجاهد و نیکوکار و مبارز در راه نهضت امام خمینی رحمة الله علیه بود که در راه مبارزه با انحراف دین به دست یک تفکر التقاطی به شهادت رسید و در یک روز کربلایی به دست مردم اصفهان تشییع و در تخت فولاد و ورودی گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
به گزارش اصفهان شرق، ورودی گلستان شهدای اصفهان سال ها مزین به قبر یکی از علمای تراز انقلاب اسلامی بوده است؛ عالمی که یادآور رشادت های مردم نصف جهان در راه پیروزی انقلاب اسلامی و جنایت های منافقان در حق این مردم بوده است؛ عالمی که با شهادتش تمام مغازه های اصفهان تا یک هفته و درسهای حوزة علمیه قم به مدت سه روز و بازار قم یک روز تعطیل بود و پرچم های سیاه در هر کوی و برزن نصب شد این ستاره مدفون در این قبرستان عظیم شهید آیت الله سید ابوالحسن آل رسول مشهور به آیت الله شمس آبادی، از اساتید حوزه علمیه اصفهان و مبارزان دوران طاغوت شاهنشاهی است. وی که در خانوادهای عالم و مجتهد چشم به جهان گشوده و بزرگ شد از محضر اساتیدی همچون جلال الدین همایی، آخوند ملامحمدحسین فشارکی و شیخ احمد مجتهد بیدآبادی بهره برد.
در شرح حال این عالم بزرگ آمده است: «وی بعد از 12 سال تحصیل در نجف اشرف با کسب اجازات متعدد روایتی و اجتهادی از استادانش به اصفهان بازگشت و به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت. تألیف کتب و تعلیم طلاب، وعظ و ارشاد، اقامة جماعت در مسجد سرتیپ چهارسو و مسجد شیخ بهائی، هدایت و راهنمایی مؤمنان، دستگیری درماندگان و بنیاد مساجد، درمانگاهها، مدارس و مؤسسات خیریه و ریاست حوزة علمیه اصفهان همت گماشت.
وی، وکیل مطلق آیت الله بروجردی و پس از ایشان، به وکالت تامة مراجع تقلید برگزیده شد و تا هنگام شهادت، پرداخت شهریة طلاب حوزة اصفهان را بر عهده داشت.
تألیفات وی، که همه به دلیل کثرت مشاغل ایشان نامرتب و چاپ نشده باقی مانده است، عبارتند از: «تقریرات درس فقه و اصول» استادان خود از جمله سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء الدین عراقی موجود در کتابخانة فاضل قائنی در قم، «دیوان اشعار» در فضائل، مناقب و مصائب ائمه اطهار علیه السلام، «رسالهای مختصر در اصول دین»، «موعظة ابراهیم» و «شرح صحیفة سجادیه».
آیت الله شمس آبادی در کنار فعالیت های دینی و خدمات اجتماعی خویش، از فعالیت های سیاسی برکنار نبود. در خرداد 1342ش در حمایت از امام خمینی و حاج شیخ بهاءالدین محلاتی و علمایی که دستگیر شده بودند، اعلامیه ای با امضای وی و دیگر عالمان اصفهان منتشر شد.
سپس در 20 تیر 1342 برای اعتراض به دستگیری امام و پیوستن به جمع علمای معترض کشور، به تهران عزیمت کرد و تا آزادی امام در آنجا ماند. این مبارزات تا آخر عمر ایشان ادامه پیدا کرد.»
مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری در مورد مبارزات سیاسی آیت الله شمس آبادی بنا بر اسناد ساواک و حمایت ایشان از آیت الله خمینی و ایت الله خادمی به عنوان دو تن از مبارزان شاخص آن زمان آورده است: «از جمله گستردهترین موضوعاتی که در اسناد ساواک منطقه اصفهان پیرامون آیتالله خادمی قابل بررسی است ، شناخت همراهان و همفکران وی در اصفهان در خلال مرحله اول نهضت امام خمینی میباشد . در این زمینه با توجه به فراوانی اسناد ، شناخت همراهان و همفکران وی در اصفهان در خلال مرحله نهضت امام خمینی میباشد . در این زمینه با توجه به فراوانی اسناد ، به ناچار باید اقدام به دستهبندی آنها بر اساس ارتباط با اقشار مختلف اجتماعی کرد . روحانیون سرشناس فعالی در طول نهضت و اوقات سخت آن در اصفهان با مقاصد و خواستههای خادمی همراه بوده و نام و امضای ایشان ذیل اعلامیهها و نامههای مشترک قید شده ، کم نمیباشند . مجتهدین و بزرگانی چون : محمدباقر زند کرمانی ، ارباب ، ابوالحسن موسوی شمسآبادی ، اردکانی ، عبدالحسین طیب ، حسینعلی منتظری ، سید محمدرضا شفتی ، مجدالدین نجفی ، مرتضی دهکردی ، محمد احمدآبادی ، ابطحیها ، مهدی مظاهری ، ادیب ، روضاتی ، حسن عطایی ، عبدالجواد کلباسی [اسناد ساواک ، 12 /41] و گروه زیادی از دیگر روحانیون فعال به فراخور اوضاع زمان در کنار ایشان قرار داشتهاند (4). طبیعی بود که اجرای منویات نهضت ، رهبری و سیاستگزاری آن در منطقه حساس اصفهان در میان جمع گسترده روحانیون انکانپذیر نباشد ، لذا تشکیل «هیأت علمای» اصفهان به صورت کاملاً سری ضرورت پیدا کرد و نه نفر اعضای آن عبارت بودند از آقایان : حسین خادمی ، ابوالحسن شمسآبادی ، سید علی ابطحی ، محمد روضاتی، باقر رجایی ، جمالالدین سدهی ، عبدالحسین طیب ، مهدی نجفی و ابوالفضل نجفی ، [اسناد ساواک ، 2 /4 /43] »
*به شهادت رساندن عالم عامل
آیت الله شمس آبادی صبح دم چهارشنبه هفتم ربیع الثانی مطابق با 18 فروردین سال 1355 یک روز بعد از بازگشت از سفر حج هنگامی که برای ادای فریضة صبح از خانه خارج شد، به دست باند مهدی هاشمی موسوم به «هدفیها» ربوده شد و در میانة راه وی را خفه و جنازه اش را در راه شهر درچه زیر پل یکی از رودها پنهان کردند.
در باب شهادت این عالم عالیقدر آمده است: «پیش از طلوع آفتاب رهگذران متوجه شدند و خبر به شهر رسید. انبوه مردم به صورت دسته های عزادار به محل وقوع فاجعه حرکت کردند و پیکر پاکش را با کمال احترام بر سر دوش به شهر آوردند- که طی این مسیر 17 کیلومتری، 6 ساعت به طول انجامید- و در روز پنجشنبه با تشییعی با شکوه در تخت فولاد در اراضی لسان الارض (گلستان شهدای کنونی) دفن کردند.
حرکت جمعیت چند صد هزار نفری متشکل از علمای اصفهان، قم، تهران و مشهد و مردم عزادار شهرهای مختلف استان اصفهان و شهرهای قم، کاشان، اراک، شهرکرد و یزد در حال نوحه سرایی وگریه و زاری و شرکت غیر مسلمانان از ارامنه و یهودیان چنان شوری ایجاد کرده بود که تا آن زمان مانندش دیده نشده بود.
تمام مغازه های اصفهان تا یک هفته و درسهای حوزة علمیه قم به مدت سه روز و بازار قم یک روز تعطیل بود و پرچم های سیاه در هر کوی و برزن نصب شد و مجالس سوگواری او تا بیش از 40 روز در استان اصفهان و دیگر شهرهای ایران ادامه یافت و محافل یاد بود وی از سوی مراجع عالی قدر تقلید در قم، تهران، مشهد و نجف اشرف برگزار شد. ادبا و شعرای قم، تهران، و اصفهان در رثای وی اشعار بسیاری به فارسی و عربی سرودند.
مزار وی از همان روزهای نخست محل زیارت مردم مسلمان شد و بنای باشکوهی بر آن بنا نهادند و پس از شروع جنگ تحمیلی نیز پیکرهای پاک شهدا گرداگرد مزار او دفن شدند.
*عاملان شهادت آیت الله شمس آبادی
دکتر احمد زمانی، از مبارزان انقلابی و شاگردان استاد مرحوم علی اکبر پرورش، که شاهد اتفاقات زمان انقلاب در شهر اصفهان بود در این رابطه به خبرنگار صاحب نیوز گفت: در پایان دهه 50 شمسی کتابی در قم منتشر شد با نام شهید جاوید نوشته آیت الله شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی که مخالفین و موافقین جدی پیدا کرد و جنجالی در قم و تهران و اصفهان بر سر این کتاب و نظریههای ارائه شده اش برپا شد.
این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: در اصفهان هم تعدادی از علما با این کتاب به شدت مخالف بودند که از آن جمله آیت الله شیخ ابوالحسن شمس آبادی بود و از طرفی دیگر هم این کتاب تعدادی طرفدار افراطی داشت که از جمله ایشان فردی به نام سیدمهدی هاشمی بود که برادر داماد آیت الله شیخ حسینعلی منتظری بود.
زمانی با اشاره به این که چون آیت الله منتظری بر کتاب مذکور مقدمه و تقریضی نوشته بود، علاوه بر نویسنده کتاب، وی هم مورد هجمه و اعتراض قرار گرفته بود، ادامه داد: این اختلاف به خشونت و تندی کشیده شد و ساواک هم به نوعی از هر دو طرف به صورت پنهانی حمایت میکرد و هر دو طرف را تشویق میکرد تا دعوا و اختلاف بین مذهبیون بیشتر شود که اسناد این اختلاف افکنی ساواک نیز بعد از انقلاب افشا و منتشر شد.
وی گفت: در ادامه این اختلاف طرفداران مهدی هاشمی در آغاز سال 1355 آیت الله شمس آبادی را ربودند و به شهادت رساندند.
طی نامه به جا مانده از امام خمینی -رحمة الله علیه- به حجت الاسلام قائمی مراتب تأثر ایشان از به شهادت رسیدن آیت الله شمس آبادی بیان شده است. متن نامه این است:
«بسمه تعالی
خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و حجتالاسلام آقای قائمی دامت افاضاته
مرقوم شریف واصل، سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. قضیه ناگوار مرحوم آقای شمسآبادی موجب تأثر است. معلوم نیست که چه اغراض موجب این جنایت شده است و آیا در تعقیب آنها هستند؟
از خداوند تعالی اصلاح امور را خواستار است. اینجانب بحمدالله تعالی مزاجاً سلامت و [لکن] با ناگواریهای روز افزون دست به گریبان هستم. از جنابعالی امید دعای خیر دارم.
والسلام علیکم و رحمه الله
روح الله الموسوی الخمینی»
گروهی به نام «هدفیها» وجود داشت که مخالف حوزه علمیه اصفهان بود و از سوی حوزه علمیه نجف و قم هم طرد شده بود. این گروه تحت تاثیر افکار فردی به نام محمدجواد غروی بود که امام او را یک فرد فاسد نامید. تفکرات این گروه که سیدمهدی هاشمی رهبر آن بود، وهابیمآبانه بود.
نزدیکان سیدمهدی هاشمی و برخی رسانههای ضدانقلاب تلاش کردهاند در بازنمایی تاریخ با حذف این گروه و برجسته کردن اختلافات حوزههای علمیه اصفهان و نجفآباد، قتل آیتالله شمسآبادی را نتیجه این اختلافات و در حمایت از امام خمینی (ره) و حوزه علمیه قم و نجفآباد عنوان کنند.
حقیقت ماجرا این است که انتشار کتاب «شهید جاوید» که در آن علم امام معصوم زیر سؤال رفته بود بخشی از اختلافی بود که به شهادت آیت الله شمس آبادی منجر شد. نویسنده این کتاب تحت تأثیر افکار فردی به نام محمد جواد غروی این کتاب را نگاشته بود.
تفکرات غروی در واقع انکار بخشی از مسلمات و مقدسات شیعی و حتی اسلامی و اطلاق خرافه به آنها بود. از جمله اعتقادات غروی انکار شفاعت اهل بیت، اطلاق گورپرستی و مرده پرستی به زیارت قبور اهل بیت، انکار وجود شیطان، جن و ابلیس و تفاسیر نمادین از آنها، انکار عوالم غیبی و زیرسوال بردن عزاداری برای اهل بیت به خصوص امام حسین (ع) بود. نتیجه تفکرات غروی این بود که «روحانیت سنتی» دشمن اصلی تشیع و اسلام ناب است و هر بلایی بر سر دین و مذهب آمده مقصر اصلی آن علما، فقها و روحانیون هستند.
در مورد سید مهدی هاشمی در مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران این چنین آمده است: «سید مهدی هاشمی سرکرده باندی نفوذی است که پرونده وی از مهمترین پروندههای دهه 60 است. وی پیش از پیروزی انقلاب به اتهام معاونت در قتل آیتالله سید ابوالحسن شمسآبادی دستگیر و در فروردینماه 1355 محکوم شد، اما برای رهایی از زندان به همکاری با ساواک پرداخت.
اینک قبر آیت الله شمس آبادی یادآور مبارزات انقلابی با رژیم پهلوی و همچنین تفکرات خرافی است که شهدای عزیز انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و مدافعان حرم حول این محل شریف تدفین شده اند تا برگ زرینی از جان فشانی های مردم اصفهان باشد.
انتهای پیام/