بی اخلاقی، مسئولیت ناپذیری و فضای مجازی، دلایل ازدواج نکردن جوانان
تجرد گرایی در ایران به دلیل تکرر روابط است؛ اگر ازدواج را فقط به خاطر رفع نیاز جنسی بخواهیم چون راه های رفع این نیاز روز به روز متنوع تر و بیشتر می شود پس ازدواج از معنا می افتد و تشکیل خانواده بی اهمیت می شود؛ باید برای خانواده معنا بخشی و منزلت بخشی بیشتری داشته باشیم.
به گزارش اصفهان شرق، بر طبق آخرین سرشماری در کشور، تعداد افرادی که از سن متعارف ازدواج عبور کرده اند، اما هنوز به سن تجرد قطعی نرسیدند یک میلیون و ۸۱۰ هزار نفر است.
به افرادی که از سن تجرد قطعی عبور کرده باشند، مجردان قطعی می گویند و تعداد آنها در کل کشور ۲۲۰ هزار نفر است.
۱۱ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مجرد هرگز ازدواج نکرده در کشور داریم و در مجموع جمعیت مجردان ایران به رقم ۱۳ میلیون و ۸۳۰ هزار نفر می رسد!
این آمار نشان می دهد که شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و… در کشور چنان است که ازدواج از نظر جوان ایرانی پیش از اینکه مسیری همواره و سرشار از عطر معطر زندگی باشد، مسیری پر پیچ و خم و مملو از مشکلات و سختی هاست؛
براساس آمار تاکنون بیش از ۱۳ میلیون از جمعیت کشور که بیشتر آن جوانان هستند، ترجیح دادن مسیر زندگی را به تنهایی طی کنند و این زنگ خطری است که از سال ها پیش به صدا درآمده است!
تجرد گرایی در ایران به دلیل تکرر روابط است؛ اگر ازدواج را فقط به خاطر رفع نیاز جنسی بخواهیم چون راه های رفع این نیاز روز به روز متنوع تر و بیشتر می شود پس ازدواج از معنا می افتد و تشکیل خانواده بی اهمیت می شود؛ باید برای خانواده معنا بخشی و منزلت بخشی بیشتری داشته باشیم.
اگر زندگی مجردانه رفته رفته به ارزش تبدیل شود و افراد ارتقای اجتماعی خود را در این جهت ببینند و نمونه های اجتماعی مجرد موفق تری را شاهد باشند، همین مساله موجب تشویق مجردها در تجرد دائمی خواهد بود.
مجموعه عوامل و رویکردها از علل اصلی کاهش تمایل جوانان به ازدواج است، رویکرد به ازدواج اشکال پیدا کرده است، نگاهی که نسل جوان ما به ازدواج دارد، یک نگاه فرهنگی نیست.
اگر نگاه به ازدواج این چنین باشد که امری برای ایجاد آرامش، مودت و رحمت است، قطعاً رتبه اهمیت مسایل اقتصادی در امر ازدواج کاهش می یابد.
معتقدم فرهنگ سازی و معرفی نمونه ها و الگوهایی از ازدواج های موفق و آسان و در عین حال اقدامات اقتصادی، بسیار می تواند در امر ازدواج موثر و موجب تسریع آن شود.
همیشه تورم از من جلوتر بوده و موقعیت خوبی برای ازدواج پیدا نمیکنم
حسین تقی پور یکی از پسران مجرد می گوید: امروز مشکلات جامعه به قدری زیاد شده است که ترجیح میدهم مجرد بمانم.
او ادامه می دهد: اطمینانی به دختران ندارم حس میکنم فرد مورد علاقه من پیدا نمی شود، بعضی ها مشکلات اخلاقی دارند و وارد رابطه هایی هستند که ممکن است در زندگی شخصی من تاثیر بگذارد.
تقی پور عنوان می کند: نسبت به دختران بدبین شده ام و علت آن هم فضای اینستاگرام و عکس هایی که انجا گذاشته می شود.
او می افزادی: دوستان متاهل من مدام از زندگی خود گلایمند هستند فشار اقتصادی و درگیری با همسرشان آن ها به ستوه اورده است و همین مسئله موجب شده از ازدواج کناره گیری کنم.
تقی پور بیان می کند: از طرفی هزینه های زندگی بسیار بالاست و با حقوقی که میگیرم کفاف زندگی را نمی دهد و برای یک عروسی ساده مجبورم پول زیادی را خرج کنم.
ازدواج در این برهه از زمان ریسک بالایی دارد/ نمی توانم به پسرها اطمینان کنم
مریم محبی یکی از دختران جوان می گوید: پسرهای این دوره آدم هایی نیستند که بشود به ان ها تکیه کرد، بیشتر آن ها تنوع طلب هستند.
او ادامه می دهد: من عشق و علاقه برایم از اهمیت بالایی برخوردار است تا کسی را دوست نداشته باشم نمی توانم او را به عنوان همسرم انتخاب کنم.
محبی عنوان می کند: به نظر من خواستگاری که برای یک دختر می رود قبل از هرچیزی باید به دل فرد بنشیند که فردا وقتی وارد زندگی شد با مشکلات عاطفی مواجه نشود.
او می افزاید: من خودم یک فرد شاغل هستم و انتظار دارم همسرم میزان درآمدش از من بالاتر باشد و دارایی های او نسبت به من بیشتر.
محبی می گیود: اطمینان کردن به پسرها بسیار سخت است چون خیلی از آن ها قبل از ازدواج در یک رابطه ای بودند که ممکن است این رابطه در زندگی بسیار دردسر ساز شود.
او اخلاق خوب را برای یک پسر بسیار واجب می داند و می گوید: خیلی از پسرها در محیط بیرون از خانه اخلاقی خوب و کاملا اجتماعی دارند اما در داخل خانه اخلاقی متفاوت تر از چیزی است که در جامعه بروز می دهند و همین امر موجب شده نسبت به خیلی از پسرها بدبین شوم.
معیار جوانان به ویژه دختران امروزی برای ازدواج تفاوت معناداری با معیارهای نسل قبل پیدا کرده است.
دختر امروز حاضر به ازدواج با هر شیوه و شرایطی نیست ، دختران امروز خود باید شریک زندگی خود را پیدا کرده و حتی تجربیات مشترکی با آنها داشته باشند و اکثر آنان پای مسؤولیتی که به این شکل بر عهده گرفته اند می ایستند و البته این شیوه ازدواج در هیچ آماری ثبت نمی شود که بعدا مورد استناد قرار بگیرد.
به نظر بنده چارچوبها و معیارهای نظام آماری ازدواج باید توسط دستگاههای مسئول تغییر کند تا بتوان این آمار را هم ثبت و ضبط کرد.
این برهه از زمان، ازدواج های بدون تفکر شکل می گیرد
امید بابایی استاد دانشگاه و روانشناس اظهار کرد: سطح انتظارت جوانان امروز از ازدواج، بسیار بالاست، دختر و پسر انتظاری که از یک همسر دارند بسیار بالاست و همین امر موجب می شود نتوانند انتخابی داشته باشند.
وی فضای مجازی و اینترنت را یکی از عوامل اصلی در ازدواج نکردن جوانان عنوان کرد و گفت: بسیاری از جوانان از طریق شبکه های اجتماعی وارد رابطه ای می شوند که همین رابطه را ادامه می دهند و حاضر به ازدواج هم نمی شوند.
بابایی با اشاره به اینکه هرچی سن جوانان بالا رود ازدواج آن ها سخت می شود گفت: باید عواملی که باعث می شود جوانان به ازدواج تمایلی پیدا نکنند شناسایی کرد و برای رفع آن مسئولین فرهنگی برنامه ریزی داشته باشند .
وی خاطر نشان کرد: رسانه، تلویزیون، ماهواره عوامل تاثیر گذاری هستند که در این راستا باید سواد رسانه ای جوانان را بالا برد که از این ابزار به عنوان فرصت استفاده کنند.
بابایی با اشاره به اینکه ازدواج بخشی از دین را تکمیل می کند گفت: این روزها بسیاری از جوانان بر این باورند که بدون ازدواج هم می توان زندگی خوبی داشت.
وی با اشاره به اینکه اکثر جوانان شغل مناسبی ندارند گفت: اگر ازدواجی بدون تفکر شکل گیرد زندگی با مشکلات بسیاری مواجه و نهایت منجر به طلاق می شود.
بابایی بیان داشت: عده ای از جوانان هستند که تنها به دنبال تحصیل هستند و هرچقدر تحصیلات آن ها بالاتر می رود زمان ازدواج آن ها به تاخیر می افتد و بعد از ان هم تمایلی به ازدواج کردن ندارند.
وی با اشاره به اینکه هرچقدر میزان تحصیلات بالاتر می رود توقعات نیز بالاتر می رود گفت: شرایط اقتصادی نیز یکی از مهم ترین عوامل در ازدواج نکردن جوانان است، چنانچه جوانی شغل مناسبی نداشته باشد تمایلی برای ازدواج نیز ندارد.
بابایی در پایان خاطر نشان کرد: بالا رفتن سن ازدواج عوامل متعددی دارد که یکی از ان ها عدم تعهد است.
به گزارش بخش قابل توجهی از این مسئله به نقصان نظام آموزشی کشور مربوط میشود و البته خانواده ها نیز بستر آموزش و پرورش فرزندانشان را همچون قدیم به وجود نیاورده اند.
حاکمیت باید برای وضعیتی که بر نظام آموزشی کشور حاکم است در راهبردهایش توجه کند.
از سویی حضور جوانان در گروههای همسان تاثیر بسزایی در طرح مسائل، مشکلات و نیازهای آنان دارد.
والدین این جوانان در فرصتها و موقعیتهایی که جامعه سنتی در گذشته برایشان به وجود آورد، آموزش دیده و تربیت شدند.
متاسفانه فرصت تبادل نظرات و دیدگاهها، خواسته و نیازها و مشکلات برای جوانان در گروههای هم سن و سال به وجود نیامده است ولی از آنان میخواهیم ازدواج کنند در حالی که هنوز از نظر اجتماعی نیاموختهاند با جنس مخالف چه ارتباطی داشته باشند و در یک رابطه حقوق طرفین چیست؟ به همین دلیل است که با جوانانی روبرو میشویم که به یک باره و کاملا احساسی تصمیم به ازدواج میگیرند یا یک دفعه تصمیم میگیرند سر کار نروند.
برای فرزندان این والدین نیز فضای مجازی و دانشگاه به وجود آمد و دسترسی به اطلاعات برایشان در کسری از ثانیه امکان پذیر شد و این جوانان مرتبا شرایط خود را با شرایط جوانان در کشورهای توسعه یافته مقایسه میکنند و شرایط جدیدی را تجربه میکنند به بیان روشنتر فضای قرن بیست و یکم با فضای قرن بیستم کاملا متفاوت است و اصلا نمیتوان جوانان را سرزنش کرد که چرا همانند پدرانشان نشدهاند که بتوانند ازدواج آسانی داشته باشند.
انتهای پیام/