طب مدرن، طب سنتی؛ تقابل یا تکامل
اگر مصادیق شارلاتانیزم در طب سنتی وجود دارد که دارد باید اذعان نمود که پدیده شوم شارلاتانیزم در طب مدرن هم وجود دارد اما هرگز نمیتوان بواسطه وجود شارلاتانهائی که در حوزه طب مدرن وجود دارد توانائیها و خدمات طب مدرن را حتی زیر سئوال برد و ایضا در طب سنتی نیز چنین است.
به گزارش اصفهان شرق؛ محمود مصدق استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی: این روزها در محافل مختلف دیدگاه های مختلفی نسبت به حضور طب سنتی ایران در نظام سلامت کشور ارائه میگردد. این دیدگاه ها طیف وسیعی را از افراط تا تفریط در بر میگیرد. بدین لحاظ لازم دیده شد که مطالبی را به صورت گزاره وار به نگارش آورده شود تا موضوع طب سنتی و نسبت آن با طب مدرن با یک بررسی منطقی، دور از هیجان و مستند به مدارک مورد بررسی قرار گیرد.
1- دانش پزشکی بر خلاف علوم دیگری مانند ریاضی و …، به علت آن که موضوع آن انسان است همواره بر یک فلسفه و نوع نگاه به انسان استوار بوده است. حتی آموزش دانش پزشکی هم خود یک دانش است و به همین دلیل، آموزش پزشکی در دانشگاه های دنیا به عنوان یک رشته مستقل در مقاطع مختلف تحصیلی ارائه میگردد. لذا این امر که به انسان، سلامت و بیماری چگونه نگاه شود در نگاهداشت سلامتی انسان کاملاً مؤثر است. نظر خوانندگان محترم را به کتاب “درآمدی بر فلسفه طب” نوشته شده توسط هنریک ر. ولف، استیگ آندره پدرسون (از متخصصین گوارش و روانپزشکی) و ریبن روزنبرگ (فیلسوف)، ترجمه شده آقای همایون مصلحی جلب می کنم.
2- بحث سنت و مدرنیته خاص دانش پزشکی نیست. تعاریف سنت و مدرنیته و تقابل احتمالی آنها نیازمند نگارش مقاله های خاصی است. توجه خوانندگان محترم و علاقمندان به این بحث را به مقالات و کتب نگارش شده که کم هم نیستند جلب می کنم. البته واژه “سنتی” که در عبارت “طب سنتی” آمده است ارتباطی به تقابل سنت و مدرنیته ندارد و این موضوع در بند 10 توضیح داده شده است.
3- ضروری بنظر میرسد، که از واژه علم (Science) و نسبت آن با دانش (knowledge) و نیز شبه علم (pseudoscience) و کارآئی و کاربرد هر کدام تعریفی دقیق و جامع صورت پذیرد. در این خصوص نیز مقالات و کتب متعددی نگاشته شده است که میتوان به آنها مراجعه کرد. تعریف علم را میتوان بر بستر نظریات فلسفی مانند استقرا گرایان با پیشقراولی فرانسیس بیکن که مشاهدۀ تجربی، آزمایش و استقرا را معیار علمی بودن یک حوزه دانشی می داند؛ ابطالگرایان با پیشقراولی پوپر که معتقدند برای آن که فرضیهای یا فرضیاتی را علمی بدانیم شرط آن است که این فرضیه یا فرضیات (یا حوزه دانشی) ابطال پذیر باشند؛ و یا وجود پارادیم، تامس کوهان و هم اندیشان او وجود پارادیم را معیار اساسی علمی بودن بیان می کنند. همچنین میتوان تعریف علم را ازدیدگاه اندیشمندان هم جستجو کرد. مثلا
هر علم خاص مجموعه ای است از قضایا و احکامی که به روش قیاسی منظم و مرتب شده است.
در حقیقت علم عبارت است از شناخت طبقه بندی شده (ارسطو)؛ هدف اصلی علم تحت پوشش قرار دادن شمار عظیمی از واقعیت های تجربی به وسیله قیاس منطقی از شمار اندکی از فرضیه ها یا اصول(آلبرت انیشتین)، مشاهدۀ منظم پدیده های طبیعی و شرایط موجود آن که بتوان واقعیت های مربوط به آن را کشف و قوانین و اصول مبتنی بر آن واقعیت ها را فرمول بندی کرد (ریچارد فاینمن)، علم عبارت است از سیستم مطالعاتی منظم و مرتب، و براساس روش علمی (مشاهده،تجربه و …) که واقعیت های جهان را آن چنان که هستند مورد شناسایی قرار داده و هدف آن کمک به انسان در فهم طبیعت پدیده ها و کشف و بیان قوانینی است که بتوان پدیده های مورد نظر را تعیین و پیش بینی کند (برتراندراسل)، علم بدیهی است و قابل تعریف نیست چون چیزی روشن تر از علم وجود ندارد تا با آن علم را تعریف کنیم (رازی)، علم مطلقِ ادراک، خواه تصوری باشد یا تصدیقی، یقینی باشد یا غیریقینی به تعبیری دیگر حصول ماهیت شی در عقل (حکما)، مطلق تصدیق، چه یقینی و چه غیریقینی (متکلمین)، علم اطلاق می شود بر ادراک مسائل و نفسِ مسائل و بر ملکه حاصل از مسائل (فلاسفه)، علم همان ظهور، و ظهور همان نور است، بنابراین علم مانند نور خود ظاهر و آشکار و آشکار کننده غیر است (اشراقیون).
در حقیت علم به دو معنی به کار می رود:
الف) دانش و معرفت (به این معنا اخلاق، دین، تاریخ، سیاست و هرگونه شناخت و آگاهی علم محسوب می شود)
ب) دانش و معرفت خاصی که یا از طریق عقل حاصل می شود مانند ریاضیات و یا از طریق تجربه و آزمایش مانند فیزیک، شیمی، طب و …
میتوان علم را چنین تعریف کرد که علم مجموعه ای است از مسائل مرتبط با موضوع آن علم که حول آن موضوع سازمان یافته اند. همه علوم به امور کلی مربوطند و در پی کشف قوانینی هستند که در همه حال صادق باشد. علم به عنوان ساخته و فعالیت ذهنی در ارتباط با جهان خارج است.
با توجه به تعاریف و شاخصهای فوق، طب اعم از مدرن یا سنتی نه تنها یک موضوع دانشی بل یک موضوع علمی است.
در اینجا ضرورت دارد تا علم طب را نیز بر اساس منابع مختلف مورد بررسی قرار داد.
الف)علم و یا عملِ تشخیص، درمان و جلوگیری از بیماریها (oxford Dictionary)
ب) علمی که با جلوگیری، تشخیص و درمان بیماریها سروکار دارد (Marion Webster)
ج) علمِ تشخیص، درمان یا پیش گیری از بیماریها و سایر آسیبهائی که به تن یا روان وارد میشود (The free dictionary)
د) پزشکی دانشی بود که سلامت آدمیان نگه دارد و چون رفته بُوَد بازآرد از روی علم و عمل (اخوینی بخارایی، هدایه المتعلمین، قرن 4 هجری)
بر اساس تعاریف فوق تفاوتی فیمابین طب مدرن و طب سنتی نیز نمی باشد و هم طب مدرن و هم طب سنتی علمی ملحوظ میشوند. ضرورتا توجه همگان را به دو نکته مهم مطرح شده توسط اخوینی بخارائی (بند د) جلب می نمایم که طب سنتی براساس آن شکل گرفته است. نکته اول “نگاهداشت سلامت آدمیان” می باشد.
در حقیقت بر اساس این تعریف مخاطبِ اول طبیان طب سنتی ایران افراد سالم جامعه میباشد و اولین وظیفه این طبیان نگاهداشت سلامتی افراد سالم جامعه می باشد در حقیقت طب سنتی ایران سلامت محور است تا بیماری محور، اگرچه به نیکی به بیماریها هم میپردازد. نکته دوم عبارت “علم وعمل” است که مواجه طبیان با بیمار و بیماری بر اساس علم و عمل است. به نظر نگارنده نکته دوم بسیار حائز اهمیت می باشد و بدین لحاظ شاید بهتر باشد تا بجای این که علم را در مقابل واژههای دیگر قرار دهیم “علم” را در راستای “عمل” قرار دهیم و به تعبیر فرنگیها Science and Practice. اگر اینچنین فرض کنیم طب سنتی و طب مدرن را در تکامل و نه در تقابل با یکدیگر خواهیم یافت.
4- باید اذعان نمود که برای یک ملت، تأسیس دولت یک ضرورت محسوب می شود. موضوع سلامت نیز یک امر ضروری برای هر دولتی می باشد و رئیس دولت و تمامی وزرای وزارت خانه های تابعه از آموزش و پرورش تا وزارت صمت تا وزارت دفاع و حتی وزارت امور خارجه و دیگر وزارت خانه ها مسئول سلامت مردم هستند. اصولا به اعتقاد نگارنده همه دولتها باید سلامت محور تاسیس شوند. تمامی ارکان وزارتخانه های دولتها باید سلامت محور بیاندیشند و اندیشهها را برنامه ریزی و متعاقباً اجرا نمایند.
در بین این وزارت خانه ها وزارت بهداشت فقط مسئول بخشی از سلامت مردم شامل بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می باشد. لکن متأسفانه عوارض سلامت محور نبودن سایر وزارتخانهها به حوزه وزارت بهداشت سرریز میشود. وزارت راه جاده نا ایمن می سازد، خودروسازان اتومبیل های نا ایمن میسازند و وزارت بهداشت ناگزیر است که عوارض فعالیت های آن را تحمل کند و ایضاً تحمل عوارض سلامت محور نبودن سایر وزارت خانهها. در این خصوص ضرورت دارد که تمامی فعالیت های وزارت خانهها دارای یک پیوست سلامت باشند.
5- آموزش پزشکی نیز یک ضرورت در حوزه سلامت می باشد. بر اساس عقل، درک، مستندات علمی، تجارب جهانی و نیز قوانین بالا دستی آموزش پزشکی مدرن و متعاقباً استفاده از خدمات آن توسط آحاد مردم یک ضرورت اجتناب ناپذیر بل از وظایف و تکالیف قانونی وزارت بهداشت می باشد.
6- سؤال مهم اینجاست که آیا طب سنتی هم بر اساس عقل، درک، مستندات علمی، تجارب جهانی و نیز قوانین بالادستی یک ضرورت برای نظام سلامت کشور می باشد یا نه؟ چنانچه عقل برای قضاوت و پاسخ دادن به چنین سئوالی نیازمند مستندات علمی و تجارب جهانی باشد توجه خوانندگان محترم به مکتوبات و مقالات علمی منتشر شده توسط دانشمندان علوم پزشکی مدرن، مکتوبات و مقالات سازمان بهداشت جهانی (WHO)، خدمات سلامت ملی انگلستان (NHS)، کمیسیون سلامت اروپا و کتب معتبر پزشکی مدرن مانند کتاب هاریسون (مرجع طب داخلی) جلب میگردد. در همان کتاب هاریسون که توسط جاهلان به آتش کشیده شد، بخشی به طب سنتی و مکمل و ذیل آن، بخشی به طب سنتی ایران پرداخته شده است. در بیانیۀ وزرای بهداشت کشورهای عضو سازمان بهداشت جهانی (WHO) در پایان اجلاس سال 1978 در آلماتای روسیه در تبصره 7 از بند 7 (Primary health care) همه کشور های عضو را به استفاده از طب سنتی در نظام سلامت خویش ترغیب و تشویق نموده است. اختصاص بخش سازمانی و تشکیلاتی به طب سنتی و طب مکمل در سازمان جهانی بهداشت و وزارتهای بهداشت اکثر قریب به اتفاق کشورها بویژه کشورهای پیشرفته نشانگر اهمیت و ضرورت حضور این دیدگاه در نظام سلامت می باشد. توجه همگان را به کتاب “Healthy Democracy: The future of involvement in Health and social care” نوشته شده توسط دکتر آندرسون و همکاران و منتشر شده توسط National Health Service انگلستان با پیشگفتاری از Rosie Winterton وزیر وقت بهداشت انگلستان و نیز بیانیه های مختلف کمیسیون سلامت کاخ سفید آمریکا و اتحادیه اروپا و سایر مکتوبات مجامع علمی و حکومتی دنیا جلب می کنم. از منظر مستندات علمی، میتوان به صدها کتاب و هزاران مقالات علمی منتشر شده توسط دانشمندان، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی علمی در خصوص طب سنتی، طب مکمل، گیاهان داروئی، داروهای گیاهی و … در دنیای امروز اشاره نمود. لذا با توجه به بخش کوچکی از مستندات و تجارب جهانی که ذکر گردید عقل به ضرورت حضور طب سنتی در نظام سلامت کشور رأی مثبت خواهد داد.
7- بر اساس آنچه که در بند 6 معروض گردید طب سنتی بر اساس عقل، درک، مستندات علمی، تجارب جهانی و نیز قوانین بالادستی مانند قانون سال 1334 وزارت بهداری، قانون تشکیل و قانون تشکیلات وزارت بهداشت، سند ملی گیاهان دارویی و طب سنتیِ شورای عالی انقلاب فرهنگی و سیاست های کلی سلامت ابلاغیه رهبری، همگی دلالت بر به رسمیت شناختن و ضرورت حضور عالمانه و ایمن طب سنتی همانند طب مدرن در نظام سلامت کشور می باشد و طبیعتا تقابل با آن غیر عقلائی، غیر علمی و حتی غیر قانونی میباشد.
8- سؤال دیگری در این خصوص است این است که آیا استفاده اجباری، اختصاصی و انحصاری خدمات طب مدرن توسط مردم یک تکلیف است و یا یک حق؟ آیا مردم فقط مکلف به استفاده از خدمات طب مدرن می باشند و یا در انتخاب شیوه درمان خویش حق هم دارند؟ آیا پزشک مکلف به استفاده از دانش پزشکی مدرن می باشد و یا برای استفاده از تجارب خویش و سایر دانشها هم، دارای حق می باشد (البته پزشک و بیمار در استفاده از حق خویش در انتخاب شیوه درمان ضامن نیز می باشند). نظر مخاطبان را به بند 4 اعلامیه سازمان بهداشت جهانی در آلماتای روسیه در سال 1978 جلب می نمایم. اگر انتخاب شیوه درمان برای پزشک یک حق است و برای بیمار ایضاً، اصرار به مکلف کردن پزشک و بیمار به استفاده از یک شیوه درمانی خاص و انحصاری به چه دلیل می باشد؟ و به چه دلیل به دنبال محروم نمودن پزشک و بیمار از حق خویش می باشیم؟ به نظر نگارنده این امر یک حق و نه یک تکلیف می باشد. از نظر عقل و قانون و شاید شرع هم نمیتوان این حق را از پزشک و نیز مردم سلب نمود. این امر یک امر حقوقی است و انشاء الله متخصصان حقوق پزشکی با نگارش مقالاتی این حق را تبیین و تدوین و منتشر نمایند.
9- مصادیق انجام خلاف در طب مدرن و طب سنتی کم نیست. بخش نظارت بر درمان معاونت های محترم دانشگاه های علوم پزشکی کشور، بخش نظارت بر تخلفات پزشکی سازمان نظام پزشکی کشور و نیز برخی از محاکم قضائی می توانند شهادت دهند میزان تخلفات پزشکی به چه میزان است. اما اگر تخلفی در بخش پزشکی مدرن صورت پذیرد، آیا به منزله آن است که دانش پزشکی مدرن مطرود و مردود است؟ هرگز و ابداً. مادران بارداری که در دهه هفتاد میلادی قرص تالیدومید را بعنوان آرام بخش و خواب آور استفاده نمودند و فرزندانی به دنیا آوردند که دست و پاهای آنها مانند دست و پای فُک ها بود (فوکومیلیا) هنوز در رنج و عذاب می باشند و ایضاً فرزندانشان. اما این خطای پزشکی و دارویی هرگز به منزله ابطال و طرد دانش مدرن پزشکی و داروسازی محسوب نگردید و نباید می گردید. این نوع نگاه به مصادیقِ خطا برای طب سنتی نیز جایز و روا میباشد.
10- در خصوص تقابل با عبارتِ “طب سنتی” و یا عدم مقبولیت این عبارت نزد برخی از فرهیختگان پزشکی مدرن که ظاهرا تداعی بخش برگشت به دوران باستان میباشد باید عرض شود تا آنجا که مطالعه گردید عبارت “طب سنتی” از ترجمه عبارت “Traditional medicine” که توسط مراجع علمی و مراکز رسمی دنیا اعلام گردیده بود وارد ادبیات علمی کشور شد، همانطوریکه واژه “Urology” به بیماری های کلیه و مجاری ادراری ترجمه گردید و نیز سایر واژه های وارداتی پزشکی که ترجمه گردید و در کشور مصطلح گردید. این تقسیم بندی سابقه تاریخی کمتر از یکصد سال دارد.
در گذشته هرگز این دانش پزشکی داری پسوند “سنتی” نبوده است و از قدیم تا به امروز در حال ارائه خدمت و همراه با توسعه و روزآمد نمودن خویش بوده است. پسوند سنتی در غرب در هنگام تقسیم بندی دانش پزشکی به این طب اضافه گردید . طب سنتی ایران یک دانش پزشکی دینامیک با تاریخی بسیار افتخار آمیز میباشد و هرگز وقفهای در ارائه خدمات به مردم در آن دیده نمیشود. این دانش پزشکی در گذشته شروع شده است با تکامل خویش به امروز رسیده و با فرآیند دینامیکی که در خود دارد با تکامل بیشتر به فردا و فرداها خواهد رسید. دقیقا همانند آنچه در پزشکی مدرن با تاریخچهای حدود 400 سال اتفاق افتاد. دانش پزشکی خواه سنتی(traditional) خواه مدرن (Modern Medicine) خواه غربی (Western medicine) یا شرقی (Eastern Medicine)، و تقسیم بندیهای دیگر همگی دارای یک هدف که ارتقا سلامت بشر میباشد بوده است و در طی زمان بر اساس آنچه در بند 2 ذکر گردید به علت تفاوت فلسفه و نگاه، شیوههای متعدد و متنوع پزشکی مطرح گردید. البته لزوما مقبولیت همۀ آنها در پناه ایمن و موثر بودن آنها میباشد. همچنین دولت مکلف و موظف بر نظارت بر تمامی شیوههای پزشکی که بصورت رسمی و قانونی در حال ارائه خدمت هستند میباشد.
11- بر اساس قوانین مصوب مجلس و قوانین مصرحه در سازمان نظام پزشکی فقط پزشکانی که از دانشکدههای پزشکی مورد اعتبار وزارت بهداشت که عضو سازمان نظام پزشکی و دارای پروانه طبابت از مراجع قانونی باشند قادر و مجاز به مداخله در امر سلامت بویژه امر درمان افراد جامعه میباشند. بدین لحاظ دخالت هر فرد دیگری بر اساس قوانین کشوری غیر قانونی و براساس شریعت و سخنان معصوم موجب ضمان برای خاطی میباشد و به حاکمیت نیز توصیه میکنند که با اینگونه افراد خاطی برخورد گردد. بدین لحاظ است که وزارت بهداشت با تاسیس دانشکدههای طب سنتی و پذیرش دانشجو از میان فارغ التحصیلان پزشکی کشور مبادرت به تربیت متخصصان طب سنتی ایران نمود و خدمات این علم را نظامند نمود تا خدمات طب سنتی ایران قابل ارزیابی و بررسی باشد. تاسیس دانشکدههای طب سنتی افتخاری ملی و بینالمللی در کنار سایر افتخارات ملی و بین المللی برای وزارت بهداشت میباشد.
12- نگاهی جمعیت شناختی به آینده جمعیت کشور بیانگر انتقال جمعیت کشور به جمعیتی سالمند در آینده نه چندان دور خواهد بود. اگر این انتقال صورت پذیرد که بنظر اجتناب ناپذیر می آید باید از اکنون برای این جمعیت قابل انتظار برنامهای سلامت محور تنظیم نمود. طب سنتی ایران توانائی لازم برای همکاری با پزشکی مدرن در نظام سلامت، جهت مدیریت جمعیت سالمند در پیشِ رو را دارا می باشد. این مفروض فقط یک ادعا نمی باشد و دارای ادله فلسفی و مستند علمی میباشد که به علت گسترگی در مقالهای دیگر بدان اشارت خواهد شد.
13- پدیده اقتصادتوریسم (Ecotourism) و سلامت توریسم(Health tourism) از موارد مورد نظر حاکمیت و بویژه وزارت بهداشت کشور میباشد. با توجه به رویکرد مردم دنیا به طب سنتی و طب مکمل و علاقمندی توریستها به استفاده از طب سنتی ملل مختلف و نیز با توجه به اکوسیستم و جغرافیای متنوع کشور، طب سنتی ایران می تواند با توان و قدرت بالائی در این عرصه حضور داشته باشد که متاسفانه به دلیل مخالفتها و یا بهتر گفته شود محافظه کاریها هرگز به آن اجازه حضور در این عرصه داده نشده است. طب سنتی برای حضور دراین عرصه نیازمند توسعه منطقی، مستمر و پایدار فقط از طریق آکادمیک میباشد.
14- از تاریخ تاسیس دانشکدههای طب سنتی کمی بیش از یک دهه نگذاشته است . این دانشکدهها با طی مراحل قانونی اعم از شورای دانشگاه، شورای عالی برنامه ریزی و شورای عالی گسترش وزارت متبوع که تماما قانونی هستند صورت پذیرفته است. اعضا این شوراها تماما از پزشکان متخصص، معتبر و عالی مقام بوده و هستند و حتی یک نفر هم از متخصصین طب سنتی در این شوراها حضور ندارد. گواهی و امضا این فرهیختگان نیز خود سندی بر تایید ضرورت ارائه این حوزه دانشی بر بستر آکادمیک کشور می باشد. گزارش دست آوردهای علمیِ پژوهشی، آموزشی و خدماتی و نیز اقتصادی طب سنتی ایران نیازمند نگارش مقالتی دیگر می باشد.
به عنوان مشت نمونه خروار؛ در حوزه آموزشی با توجه به نوپا بودن این رشته در دانشگاهها، طب سنتی مسیری افتخار آمیز را در پیش گرفت و آنهم آموزشِ پژوهش محور بوده است که از نتایج پژوهشهائی که با ملاکهای به روز و پذیرفته شدهی سنجش علمی طراحی و آزموده شدند در آموزش دستیاران استفاده گردید، که این امر در سایر رشتهها با توجه به تولیدات علمی در فراسرزمین یا وجود ندارد یا نادر میباشد. تولید صدها کتاب و بیش از هزار مقاله اصلی (original article) چاپ شده در مجلات معتبر علمی و با ادبیات امروزین بر اساس اصول و مبانی طب سنتی از افتخارات دیگر اعضا هیات علمی و دانشکده های طب سنتی می باشد.
کیفیت این مقالات قابل رقابت با مقالات طب مدرن می باشد و بسیاری از این مقالات با همراهی و همکاری اساتید فرهیختۀ دانشکدههای پزشکی، داروسازی و سایر دانشکدههای کشور تدوین و منتشر گردیده است که این امر خود بیانگر امری تکاملی و نه تقابلی است.
15- در یک فرآیند تقابلی پیشنهاد گردیده است که “واحد طب سنتی و متعاقبا رشته طب سنتی از نظام آموزش پزشکی کشور تا زمان فراهم آوری دادههای کافی علمی حذف گردد، اما طب مکمل که لزوما مبتنی بر شواهد می باشد در آموزش پزشکی نقش یابد”. در اینجا باید به نکاتی اشاره نمود.
الف) آیا آموزش طب مدرن هم از ابتدای حضورش تا تامین دادههای کافی علمی متوقف بوده است؟ آیا اصولا میتوان آموزش یک رشته علمی را تا زمان تامین دادههای متوقف نمود؟ آیا آموزش یک امر ایستا یا یک امر پویا میباشد؟ آیا انتهائی برای تامین دادهها برای یک رشته علمی میتوان تصور نمود؟ آیا در همین شرایط بحران کرونائی (Covid 19) آموزش مداخلات و نیز درمانهای انجام گرفته تا حصول تمامی مستندات و مدارک علمی متوقف گردید؟ طب مدرن از زمان حضور و بروز تا به امروز حتی با آزمون و خطا خود را به اینجا که مایه مباهات بشریت است رسانیده است و ایضا طب سنتی . دانش طب، دانشی دینامیک و پویاست که همزمان با آموزش، نتایج پژوهشهای به روز نیز به آموزش وارد شده و در این خصوص تفاوت ماهوی فیمابین طب مدرن و طب سنتی نیست. همانطور که ذکر گردید آموزشِ پژوهش محور از مختصات ارزشمند طب سنتی میباشد که شاید در هیچ رشتهای در کشور مسبوق به سابقه نمیباشد.
ب) مضاف اینکه، نظر پیشنهادکنندگانِ حذف آموزش طب سنتی ایران تا تامین دادههای علمی، را به این نکته جلب میکنم که حدودا یک دهه قبل از زمان شروع آموزش آکادمیکِ طب سنتی در دانشگاههای کشور اولین مرکز تحقیقات طب سنتی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تاسیس گردید. در حقیقت طب سنتی با نگرشی کاملا پژوهشی وارد عرصه آکادمیک کشور گردید اما دریغ از حمایت شایسته و بایسته. البته بی انصافی است که از شاخص افرادی که این علم را مورد حمایت قرار دادهاند قدردانی و سپاسگزاری نگردد که قطعا بدون وجود این فرهیختگانِ شاخصِ علم پزشکی کشور، طب سنتی ایران به چنین منزلتی نمیرسید.
ج) چنانچه مفروض بداریم که تا تامین داده های علمی، آموزش طب سنتی ایران حذف و یا متوقف گردد وقتی در عناوین پژوهش اعلامی از طرف معاونت تحقیقات وفنآوری وزارت متبوع هیچ ذکری و عنوانی از طب سنتی، گیاهان داروئی، داروهای گیاهی و … نمی شود چگونه میتوان به دادههای علمی مستند و مبتنی بر شواهد دست یافت. اصولا بلحاظ منطقی هر زدگی همراه با زدائی خواهد بود بر این اساس میتوان گفت فضای کوهورت زدگی جامعه علمیِ پزشکی کشور حتما با زدایی طب سنتی و گیاهان داروئی و حتی فارماکوگنوزی همراه خواهد بود و این مفروض با این سوال همراه خواهد شد که آیا عدالت در پژوهشِ نظام سلامت کشور جاری و ساری میباشد؟ پیشنهاد میشود جهت عدالت محور بودن یا نیودنِ حوزه پژوهشی نظام سلامت، جدولی با مشخصاتی شامل عنوان پژوهش، مجری/مجریان پژوهش، وابستگی مجری/مجریان، محل اجرای پژوهش و اعتبار مالی تخصیص یافته وزارتی چه از طریق نیماد و چه از طرقِ دیگر وزارتی منتشر شود تا جایگاه طب سنتی برای تامین دادههای علمی معتبر در قیاس با سایر موضوعات دانشی پزشکی عیان گردد.
16- سخن آخر اینکه پزشکی و داروسازی مدرن حقی بس گران بر انسان دارند. افزایش کیفیت زندگی و نیز افزایش امید به زندگی ما حصل تلاش اندیشمندان و پزشکان پر تلاش و حاذق پزشکی و داروسازی مدرن می باشد. اما طب سنتی به عنوان یک حوزه دانش پزشکی می تواند همکار مناسبی برای پزشکان مدرن برای ارتقاء سلامت آحاد جامعه ایرانیان می باشد. پدیده طب سنتی در جامعه به عنوان یک حق وجود دارد و قابل حذف نمی باشد. برای استفاده ایمن و مؤثر این حق ضرورت دارد تا از طریق آکادمی و دانشگاه های علوم پزشکی، هم آموزش و هم خدمات طب سنتی در اختیار آحاد جامعه قرار گیرد. لازم به ذکر است که طب سنتی ایران توانائیهای لازم در پذیرش مسئولیتی ایمن و موثر در نظام سلامت کشور را دارا میباشد. عقلانی هم به نظر نمیرسد که اثبات حقانیتِ طب مدرن را با نفی طب سنتی جستجو کنیم و بالعکس.
طب سنتی و طب مدرن برای اثبات ایمنی و اثر بخشی خویش نیازی به شیوههای سلبی ندارند. پزشکی مدرن و طب سنتی ایران براساس عقل، درک، مستندات علمی و تجارب جهانی نه تنها در تقابل با یکدیگر نیستند بل در تکامل یکدیگر میباشند. این تکته حائز اهمیت است که اگر در اندیشه تکامل باشیم و نه تقابل. قطعا و یقینا این تکامل از بستر وجودی دانشکده های طب سنتی ایران بدست خواهد آمد که اگر چنین شود بلاشک ارتقا سلامت ایرانیان را بدنبال خواهد داشت. اگر این تکامل درک شود و به مرحله اجرا در آید دست شیادان و شارلاتانها از سلامت مردم کوتاه خواهد شد.
اگر مصادیق شارلاتانیزم در طب سنتی وجود دارد که دارد باید اذعان نمود که اولا این مصادیق در عملکرد پزشکان فارغ التحصیل دانشکدههای طب سنتی نمی باشد، ثانیا مسئولیت وجود شارلاتانیزم و شارلاتان ها بر عهده کسانی در بدنه وزارت بهداشت می باشد که با تمام توان و با فشار بالائی مانع از توسعه منطقی، عالمانه و ایمن طب سنتی ایران در بستر آکادمیک کشور، به عنوان یک وظیفه حکومتی، حق عامه وبل مطالبه عموم گردیده اند و ثالثا توجه باید شود که پدیده شوم شارلاتانیزم در طب مدرن هم وجود دارد اما هرگز نمیتوان بواسطه وجود شارلاتانهائی که در حوزه طب مدرن وجود دارد توانائیها و خدمات طب مدرن را حتی زیر سئوال برد و ایضا در طب سنتی نیز چنین است.
نتیجه آنچه که گفته شد این است که طب مدرن و طب سنتی ایران در راستای یک اندیشه تکاملی، ضرورتا در تعامل و همکاری در بستر آکادمی و دانشگاهی میتوانند ارتقا سلامت ایرانیان را تضمین و عینیت بخشند. از وزارت محترم بهداشت نیز این توقع و انتظار میرود که بر اساس مستندات قانونی تا کنون مصوب شده و نیز با استناد به تجارب جامعه علمی جهانی و توصیه مکرر سازمان جهانی بهداشت از سال 1974 تا کنون در عینیت بخشیدن به این اندیشه تکاملی با توسعه منطقی, عالمانه، ایمن و موثر علم طب سنتی ایران از طریق گروههای آموزشی، دانشکدههای طب سنتی، مراکز تحقیقاتی و نیز نظارت بر خدمات طب سنتی اعم از مداخلات بالینی و تولیدات داروئی تلاشی مضاعف نماید.
انتهای پیام/