دانشنامه شهادت حضرت زهرا (س) چراغی برای رفع شبهات
شگرد اصلی در طراحی شبهات این است که، خواننده خود را در تردید و تعجب فرومیبرند، آنچه در پی خواندن اینگونه شبهات پدید میآید، موجی از تردید، ابهام و شگفتی است که درنهایت، خواننده را ناخودآگاه بهسوی انکار سوق میدهد، انکاری که روح را میخراشد و شاید هیچگاه بر زبان جاری نشود.
به گزارش اصفهان شرق؛ مسلمانان، زهرای مرضیه (س) را در ادبیات دینی به ناموسِ پروردگار ستایش کردهاند و فرهنگهای واژگان فارسی، ناموس را به شرف و آبرو یا راز و سِر معنا کردهاند و در صلوات بر ایشان آمده: «خدایا صلوات خود را معطوف کن به فاطمه و پدرش و همسرش و فرزندانش و آن رازی که در او به امانت سپردهشده، به تعدادی که علم تو به آن احاطه دارد».
آری فاطمه (س) ناموس خلقت است, هدف آفرینش، هرچه که هست در وجود اوست و راز خلقت چیست؟ اوست، وقتی هدف از آفرینش پرستیدن خداوند است پس کعبه نیز بیگمان بایستی خانه زهرا (س) باشد.
در خانه زهرا (س) بوی علم و صلح میآید، گرمیِ نشاط و عاطفه، همهکس و هر چیز را سوی آن قبله به سجده میبرد، کو خبری از تجمل و اشرافیت و زر اندوزی؟! کجاست نشانی از خودنمایی؟!
اما مردم! آنها بندگان این درگاه نبودند، آنها عابدان خدایانی از جنس طلا و جلب رضایتهای شهوتآلود یکدیگر بودند، کعبه را آتش زدند تا هیزم زندگی جهنمی خود را فراهم آورند و زهرا (س) را از گردونه اجتماع دور کردند تا در آسودگی، حیوانی کنند و بچرند.
نور، چشم مردم را اذیت میکرد، تاریکی را آوردند و به خوابی چهارده قرنی فرو رفتند، در کوریِ این تاریکی یکدست به شهوت دارند و یکدست به شهرت، شمشیرهایشان در تاریکی یکدیگر را میدرد و نمیفهمند چه میکنند.
هوا که تاریک باشد، عدهای با حیله و پارهای با چماق، دست در جیب مردم میکنند, نمیبینی ساختمانهایشان را؟ نمیشنوی صدای اگزوز خودروهای چند صد میلیونیشان را؟! بلی، شیفتگان تاریکی در چهارده قرن پیش، روحِ نور را جوری پراندند که الآن پروانهها, همان آزاد مردمان، بال شکسته و گریهکنان، شمعی از آن نور را آرزو میکنند.
آنها آتش بردند به در خانه وحی؛ برخی تاریکی دوستانِ قرن ما، قلمهایشان را هیزم کردهاند و شبهه بر شک میاندازند و تردید را در لباس سؤال، پنهان میدارند، هدفشان چیست؟! تاریکی چرا؟! میخواهند بهسادگی، مردم را برده خود سازند و آنان را بدوشند!
کدام زهرا؟! دخترکِ هجدهساله را چه به فضیلت و بزرگواری؟! کدام قتل و آتش؟! ابوذر آنقدر قرآن خواند و آیه آورد بر بزرگی و عظمت زهرا (س) که تاریکی او را بلعید و در تنهایی به گورش سپردند، چرا باید از او نگفت؟! چراکه دکان عدهای گردنکلفت بسته میشود، لباس تزویر برخی، نخنما میگردد و شیطان بزرگ، جوجه کلاغی در قفس میشود، اما کور خواندهاند احمقها، آتش بردند خورشید را خاموش کنند، قلم آوردند راز خلقت را خطخطی کنند.
حجتالاسلام علی لباف نیز در مقابل، قلمش را به سان شمشیری بران تیز کرده و کتابی برافراشته، صیقل یافته، آنقدر تاریخی و دقیق پیشآمده که صفوف مخالفین را پژمرده ساخته و روایات محکمی آورده که جای شک و تردید را با یقین و علم پرکرده، بسمالله گفته و هرچه رسانهها برای جیبشان در مغز ملتها کردهاند، علی لباف با پاسخ به آنها عزت در قلب مردمان ریخته.
یورش به خانه وحی و فضیلت زهرا (س) در روایات و تاریخ در دو جلد نکته ناب در مورد نابترین آفریده خدا، «دانشنامه شهادت حضرت زهرا (س)» نامگرفته و این برشی از کتاب:
شگرد اصلی در طراحی شبهات این است که: خواننده خود را در تردید و تعجب فرومیبرند، آنچه در پی خواندن اینگونه شبهات پدید میآید، موجی از تردید، ابهام و شگفتی است که درنهایت، خواننده را ناخودآگاه بهسوی انکار سوق میدهد، انکاری که روح را میخراشد و شاید هیچگاه بر زبان جاری نشود.
انتهای پیام/فارس