مهدی رفایی
مردم آفتاب سوخته دیار شرق منتظر نسیم تدبیر هستند
شاید سال های اول گمان نمیبردند که چنین در گرداب خشکسالی فرو روند، ولی حالا که به زندگی تحلیل رفته یک خانواده کشاورز اصفهانی نگاه میکنیم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند.
پس از گذشت بیش از یک سال از طرح ناموفق 9 ماده ای استانداری و با روی کارآمدن استاندار جدید باید اتاق فکری با شرکت نمایندگان کشاورزن شرق اصفهان تشکیل شود، تا مدیریت جدید استان علاوه بر بررسی فعالیتهای انجام شده در قبل این طرح، تدابیر جدیدی اتخاذ کند که در کنارمصوبات سفر اخیر وزیر نیرو عملیاتی و قابل انجام باشد و هم از مشکلات مردم این منطقه کم کند.
البته کشاورزان صبور شرق به تحقق وعده های استانداری و عمل به مصوبات شورای آب کشور امید دارند و می دانند که طرح بهشت آباد با 13 سال کار کارشناسی روی زمین نمی ماند. بخش دیگری از مشکلات تبعات خشکسالی و فقر دامن گیر و بیکاری بوجود آمده و مشکلات مالی مردم منطقه است که با وام های ناچیز گذشته و یا تمدید مهلت پرداخت وام ها دردی از آن ها دوا نشده است.
اکنون زمان آن رسیده که اتاق فکری با شرکت مسئولین محلی و شورای مناطق شرق با حضور مدیران جهادکشاورزی و دیگر نهادهای درگیر خصوصی و مردم نهاد کشاورزی استان در کنار نمایندگان کشاورزان هر منطقه به مشورت بنشینند و این بار از طرح وشعار به یک برنامه عملیاتی با وجود تمام قدرت و داشته ها برای حل مشکلات منطقه بنشینند و هم طرح 9 ماده ای قبلی را به نقد و محک گذاشته و اشتباهات راهبردی موجود در مسیر رسیدن به راهکارهای شدنی را تکرار نکنند.
هفت سال آزگار است، چشم به زمین و دست به آسمان دارند، شاید سال های اول گمان نمیبردند که چنین در گرداب خشکسالی فرو روند، ولی حالا که به زندگی تحلیل رفته یک خانواده کشاورز اصفهانی نگاه میکنیم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، دو سال اول اندوختههایشان را با نخوری و نپوشی به اتمام رساندند و سال بعد مدار و مدارا کردند و سال بعد هم رخنه کردن به فروش گاو و گوسفند و تراکتور و…و حالا مافیای فرصتطلب زمینخواری مثل «کنه» به جان کشاورزان منطقه افتاده تا در این وانفسای مشکلات و بیآبی زمینهایشان را مفت خری و بز خری کند.
اگر بهترین وعدههای مسئولین برای کشاورزان زخمخورده شرق، شغل جایگزین و خسارت باشد که تکلیف بقیه وعدهها هم روشن و آشکار است، کشاورز شرق اصفهان شغل جایگزین نمیخواهد، اگر همت و نوعدوستی بود همین شغل آبا و اجدادش را که برایش مو سفید کرد و چشمش از کاسه درآمد را حفظ میکردیم.
عدم برداشت آب صنایع و کارخانجات از زاینده رود وبرنامه ریزی برای تصفیه پساب ها یایین کارخانه ها جهت استفاده مجدد و نیز نظارت بیش از قبل بر روی برداشت های بی رویه در بالادست هم دو مورد از مصوبات خوب سفر وزیر نیرو به اصفهان است. به رسمیت شناختن این واقعیت تاریخی که آب زاینده رود اصلی و نیز تونل اول کوهرنگ متعلق به حق آبه داران یعنی کشاورزان شرق شهرستان اصفهان وتالاب گاوخونی است.
اجرای دقیق قوانین مربوط به حوزه آبریز زاینده رود و سهم اصفهان از آن که در گذشته بسیاری از موارد آن نادیده گرفته ویا ناعادلانه برخورد شده تا رسیدن به مدیریت یکپارچه حوزه آبریز زاینده رود نیز حیاتی به نظر می رسد. در گذشته نیز استان اصفهان تحت فشار رودربایستی های سیاسی ودر مواردی حس انسان دوستی برای استانهای مجاور،از حقوق خود برای دیگران گذشت ولی در شرایطی که گاوخونی خشکیده ومحیط زیست طبیعی استان با خطر جدی روبرو شده و حتی برای آب شرب هم در سال های آینده نیاز به صرفه جویی و جیره بندی احساس می شود و وضعیت کشاورزان هم که خود حکایتی ناگفتنی است، همه امیدها به طح بهشت آباد بوده که اکنون با اظهار نظرهای غیر کارشناسی برخی افراد در حال انحراف از مسیر اصلی خود است.
در سال های گذشته هم همین طرح های غرض ورزانه باعث شد که مدیریت یکپارچه حاکم بر زاینده رود بر هم خورده و نتیجه آن مصیبتی شود که پس از گذشت چند سال اکنون باید نظاره گر آن باشیم. آیا ضرورت دارد در حالی که 600کیلومتر لوله برای بهره برداران دیگر بهشت آباد یعنی یزد و کرمان قبلا ایجاد شده با انحراف طرح بهشت آباد،باز دست به اصراف بزنیم و از نو برای انتقال سهم ناچیزتر لوله جدید ایجاد کنیم ؟وباید مدیران وپیشنهاد دهندگان تغییر طرح بهشت آباد پاسخ دهند که این همه اصراف وندانم کاری در زمانی که حرف از مدیریت جهادی در اقتصاد کشور است چه توجیهی دارد؟ آیا این حکایت محقق می شود که حد اقل پساب فاضلاب شهرستان اصفهان که مطابق قانون از سال 1333 مصوب شده که در اختیار حق آبه داران شرق اصفهان قرار گیرد، به عنوان حد اقل خواسته ای که اندکی از عطش مزارع و باغات کم می کند محقق خواهد شد؟ راحتی به زحمتکشان پهندشت شرق اصفهان نیامده، آنان زن و مرد با داس و زمین و زحمت محشورند، آب باشد صبح تا شب سر زمین جا میکنند تا دست جلوی هر مرد و نامردی دراز نکنند و خدا نخواهد برای حق مسلم آبا و اجدادشان که حق آبه ای از خاکی است که در آن بزرگ شدند و حق آب و گلش را دارند، بخواهند به کسی التماس کنند.
کشاورزی که تنها حرفهاش همین است برود شهر حاشیهنشین بشود و رو به مشاغلی بیاورد که در شرفش نیست؟ برای اینکه جواب شکم زن و بچه را با طرح نه مادهای استانداری نمیتوان داد. نه بیمه بیکاری و نه پس اندازی، مانده یک کشاورز و چند ساعت آب در سال! که مجبور است خودش دزدکی برای کار و به بهانه آب! راهی شهر شود و در مشاغل کاذب مشغول باشد و پسران جوان ترش را هم به کارخانه بفرستد و زن ها هم لابد قالی ببافند، شاید بتوان خانواده را زنده نگه داشت؟! میگویند باید کشاورز شرق بنشیند چشم به پاییندست و بالادست بدوزد تا شهرهای همجوار صرفهجویی کنند و مشکل بیآبی حل شود، این حکایت که بیشتر به دل خوش کنک های کودکان شبیه است هم یکی دیگر از راههای فرار کردن مدیران از پاسخ به کم کاریهایشان است.
برای اینکه دقیق تر بدانیم که به تعهدات استانداری و دولت در قبال طرح نه مادهای عمل شده است یا نه؟ کشاورزان شرق خود قضاوت کنند که آیا آب برای کشت های بهاره و پائیزه در دو سال گذشته داشتهاند؟ و آیا وامهایی که دکتر ذاکر قول داده بود تا سقف صد میلیون ریال تمدید بازپرداخت شود، انجام شد یا بانک ها هر لحظه گلوی کشاورز بینوا را فشردند؟ مدیریت یک پارچه آب حوضه زایندهرود چه شد و تا حالا شعارهای دادهشده، چه نصیبی داشته است؟ بیمه کشاورزان و محصولات آنها آیا خسارتش پرداختشده و تاکنون چه اقدام و سندی جهت داشتن حق آبه و نه احقاق آن به کشاورز شرق داده شود تا لا اقل دلش آرام گیرد که حقش را به رسمیت شناختند؟ آیا وامهای 15 میلیونی 4 درصد سود چگونه به کشاورز داده شد؟ اصلاً کسی گرفت یا سودی برای کشاورز و دوایی برای مشکلاتش شد؟ و اگر باز هم بخواهیم این قول ها و وعده وعید ها را بررسی کنیم جز اینکه داغ دل کشاورز را تازه کنیم کاری نکردیم.
حالا زمان آن رسیده که نسیمی هم از اعتدال و امید دولت به چهره های آفتاب سوخته مردمان دیار شرق اصفهان بوزد و با چشم امید ببینند که از پس سال های خشکسالی ودلخوری، بارقه ای از امید با همت عالی دولت و عزم انقلابی مردمان حاشیه کویر اصفهان به ثمر نشسته ویکی یکی شاهد حل مشکلات مردمان نجیب و صبور شرق استان اصفهان هستیم.