خودکشی های رسمی و غیر رسمی جوانان
شرق اصفهان جوانان را دریابد که زاینده رود خشک باشد یا روان، آب است
مسئولان و توجه به معضلات رو به رشد اجتماعی در شرق اصفهان می بایست از دریچه باور محکم که به وجود مشکل اعتقاد داشته باشند، جامعه را از نوع برخورد سطحی به این موضوع نجات دهند تا هر روز در کنار مشکلات مردم شاهد روآوردن جوان به سمت مرگ های گناه نرویم.
اصفهان شرق- ابوالفضل معصومی- کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
خودکشی به معنای نابودکردن و از بین بردن خود، پدیده ای است که سالیان دراز از روابط عشیره ای و سنتی تا روابط پیچیده شهری امروزی، گریبان بشر را فرا گرفته است. ﻣﺮدی ﺑﺮ اﺛﺮ ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﻣﺎﯾﺤﺘﺎج زﻧﺪﮔﻰ، ﭘﺴﺮی در اﺛﺮ ﺷﮑﺴﺖ در ﺗﺤﺼﯿﻞ و ﻗﺒﻮل ﻧﺸﺪن در داﻧﺸﮕﺎه، دﺧﺘﺮ و ﭘﺴﺮی در اﺛﺮ اﺧﺘﻼﻓﺎت ﺧﺎﻧﻮادﮔﻰ، افرادی با افتادن در دام اعتیاد و… ﺧﻮدﮐﺸﻰ میکنند.
و اما مسئولین و مردم این اتفاقات را مانند داستانی اکشن میخوانند بیآنکه حساسیتی در این مورد داشته باشند. وقوع چند خودکشی در روزهای اخیر در شرق اصفهان که زمینه ساز نگارش این متن توسط نگارنده گردید بار دیگر زنگ خطری برای مردم و مسئولان کشور و استان اصفهان را به صدا در آورده است.
علاوه بر برخی معضلات روحی که انگیزه های خودکشی را افزایش می دهند مشکلات عدیده اجتماعی نظیر بیکاری، فقر و بخصوص در موارد اخیر اعتیاد توجه بیش از پیش مسئولان را می طلبد. مسئولان استان اصفهان که این روزها بیش از پیش درگیر مسائلی از قبیل معضل زاینده رود و یا حق آبه کشاورزان شرق اصفهان هستند بجاست که در کنار پیگیری این مسائل توجه بیشتری به معضلاتی نظیر خودکشی و زمینه های اجتماعی آن داشته باشند.
این مسئله بخوبی قابل درک است که هرگاه در توجه به مسائل اجتماعی-سیاسی بر روی مسائل خاصی تمرکز نشان دهیم(در اینجا معضل آب) حاشیه ها(در اینجا اعتیاد، خودکشی و…)خود را پر رنگ تر به ما می نمایانند.
معنا و مفهوم خودکشی
خودکشی به معنای نابودکردن و از بین بردن خود، پدیده ای است که سالیان دراز از روابط عشیره ای و سنتی تا روابط پیچیده شهری امروزی، گریبان بشر را فرا گرفته است. زندگی شهری، انبوهی جمعیت، عدم تجانس افراد با هم، کاهش محبت خانوادگی و رها شدن فرد به سرنوشت خود، هم چشمی ها، پیدا شدن آرزوهای دور و دراز زندگی مادی، محرومیت از عشق، فقر مادی و ده ها عامل عامل دیگر، آنچنان ناراحتی هایی برای افراد فراهم می آورد که فرد تنها راه نجات خود را در نابودی خویش جستجو می کند.
چرا برخی آدم ها خودشان را می کشند؟ بی شک این سوال و پاسخ به آن تاریخچه و تاریخ منحصر به فردی دارد، ولی بدون تردید انسانها با شنیدن اصطلاح خودکشی مفاهیم گوناگونی به ذهنشان متبادر می شود: ورشکست شدن، اعتیاد، مشکلات اقتصادی، ناکامی در عشق، بی آبرویی، رسوایی و … . این نوشتار در واقع تلاشی برای تبیین معنا و مفهوم، علل و انگیزه های افراد برای خودکشی است تا ضمن آشنایی با این معضل اجتماعی زنگ خطر و گوشزدی برای مسئولان باشد.
دست یافتن به تعریفی جامع و مانع برای خودکشی کار ساده ای نیست. ملاک کار اکثر کسانی که از خودکشی تعریف کرده اند، بر اساس “تعریف” دورکیم بوده است. دورکیم در سال 1897 تعریف زیر را ارائه داد: “خودکشی به هر حالتی از مرگ اطلاق می شود که نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم عملی باشد که شخص قربانی آن را انجام داده و از نتیجه عملش آگاه بوده است”
بر خلاف خودکشی های موفق، کسانی که مبادرت به خودکشی می کنند به گونه ای آشکار بیشتر در صدد زندگی کردن هستند تا مردن. آنها در قصد و نیت خود با ابهام مواجه اند. آنها می خواهند به دیگران نشان دهند که تا چه حد افسرده اند و به آنها بگویند که نمی توانند بخوابند، هر چند که در خیلی از موارد از واژه “خودکشی” ممکن است کمتر استفاده کنند.
نظریه ها درباره خودکشی
«دورکیم» در مطالعه خود درباره خودکشی، عامل همبستگی اجتماعی را با خودکشی مورد بررسی قرار می دهد. او در مطالعات خود نتیجه گرفت؛ هر قدر همبستگی اجتماعی میان افراد بیشتر باشد میزان خودکشی کمتر است و برعکس. بررسی های بعدی «دورکیم» در رابطه با میزان همبستگی اجتماعی با میزان خودکشی باعث شد که وی به نتایج تازه ای برسد و تا حدی نظریات قبلی خود را تعدیل کند. «دورکیم» به این نتیجه رسید که در صورتی که میزان همبستگی اجتماعی از حد متعارف خود افزونی گیرد، در آن حالت نیز امکان بروز خودکشی به علل «دیگر خواهانه» فزونی می گیرد. وی این حالت را در مقابل حالت پیشین (به علت ضعف همبستگی) که «خودخواهانه» نامیده بود قرار داد. بر همین اساس «دورکیم» در توجیه علت کمتر بودن میزان خودکشی در میان متاهلین در مقایسه با مجردین نتیجه می گیرد که عامل واقعی موثر در این رابطه عمل ازدواج فی نفسه نیست، بلکه شرایط تاهل شبکه همبستگی اجتماعی فرد را گسترش می دهد.
جامعه شناسان مارکسیست نیز خودکشی را پدیده ای می دانند که ناشی از ساخت جامعه سرمایه داری است و در یک جامعه سالم که در حد ایده آلی کمونیسم قرار دارد خودکشی وجود نخواهد داشت. این نظریه متکی بر شواهد تجربی مشخصی نیست.
«زیگموند فروید» با یک پیشفرض کلی انسان را صاحب دو غریزه می داند، غریزه عشق، و غریزه مرگ. با توجه به این که فروید اعتقاد دارد که هدف غریزه عشق یگانگی و اتحاد است، هدف غریزه مرگ انهدام و بازگشت دادن به حیات مرگ می باشد. بر این اساس آنچه که مهم است برقراری تعادل میان این دو غریزه است، که در غیر این صورت انسان از حال تعادل خارج می شود. فروید عقیده دارد کسانی که مبادرت به خود کشی می کنند، احتمالا آن گروه بیماران روانی هستند که در آنها غریزه عشق خنثی گردیده و غریزه مرگ در مقابل با آزادی عمل زیادی وارد صحنه می شود.
انواع خود کشی
دورکیم در مطالعه کلاسیک خود از میزان خودکشی در فرانسه، انگلستان، دانمارک و… آنرا در چهار گروه متمایز تقسیم کرد و در هر یک از این انواع رابطه خاص را بین فرد و جامعه بر اساس«همبستگی گروهی» ارائه داد:
خودکشی دگر خواهانه؛
در خودکشی دگر خواهانه فرد وظیفه اخلاقی عمیقی را در خود احساس می کند و علاقه مند می شود تا خود را فدای دیگران کند. وقتی فردی به احساس همبستگی و انسجام قوی نسبت به یک گروه فوق العاده یک پارچه و متعهد مقید باشد. ارزشها و هنجار های گروه را از آن خود می داند و بین منافع خود و گروه فرقی نمی گذارد. در چنین شرایطی فرد در آرزوی فدا کردن زندگی خود به خاطر هدف های گروه خواهد بود. به عنوان مثال می توان خلبان از جان گذشته ژاپنی در جنگ جهانی دوم را نام برد، یا موردی که در برخی جوامع برخی سالمندان خود را تسلیم مرگ می کنند یا دست به خود کشی می زنند، به خاطر آنکه بار بی فایده ای بر دوش دیگر اعضای خانواده خود نباشد و فکر می کنند که بدین ترتیب زندگیشان را آبرومندانه به پایان می رسانند، نمونه هایی از خودکشی دگر خواهانه است.
خود کشی خود خواهانه؛
خودکشی خود خواهانه وقتی رخ می دهد که فرد رابطه ضعیفی را بین خود و جامعه احساس می کند و فشار های اجتماعی نمی توانند او را علیه رفتار “خود ویرانگرانه” تحت تاثیر قرار دهند. فردی که به منطقه ای فقیر نشین در اطاقی محقر، به تنهایی زندگی می کند؛ ونه دوستی دارد و نه قوم و خویشی، ممکن است دست به خودکشی خود خواهانه بزند. خودکشی خود خواهانه می تواند حاصل احساس تنهایی، درون گرایی، انزوا، یا نوعی اختلال روانی باشد.
خودکشی ناشی از بی هنجاری؛
هرگاه نظارتی که جامعه بر رفتارها و هنجار ها دارد ضعیف یا حذف شود، حالت “بی هنجاری” یا “نا بسامانی” در جامعه به وجود می آید. بی هنجاری از تضعیف وجدان اخلاقی ناشی می شود و عموما با بحران های بزرگ اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی همراه است. وقتی که قوائد اخلاقی بعنوان هنجار های معتبر برای ساخت دادن به کردار افراد از اعتبار می افتد، امیالشان نا محدود شده و دیگر با منابعی که دارند ارضا نمی شوند. این عدم تعادل میان آرزوهای افسار گسیخته و وسایل ارضایشان نا گریز کشمکش های حاد درونی بر می انگیزد که آنها را به خود کشی سوق می دهد.
خودکشی جبری؛
همانطور که خودکشی بی هنجاری از احساس بی نظمی در جامعه ناشی می شود، خودکشی جبری مربوط می گردد به”بی قدرتی” که مردم احساس می کنند. بی قدرتی، به حالتی گفته می شود که فرد قادر به تحت تاثیر قرار دادن محیط اجتماعی خود نباشد. مثال: یک زندانی که دیگر تحمل ماندن در زندان را ندارد؛ ممکن است تنها “راه رهایی” را از طریق خودکشی جبری بیابد.
چرا برخی آدم ها خودشان را می کشند؟
برخی از مهمترین عوامل موثر در خودکشی به شرح زیر است؛
1- پایگاه اقتصادی – اجتماعی؛ در میان عوامل اصلی مرتبط با پایگاه اجتماعی می توان به یکی از مهمترین ابعاد مسئله که قشر شغلی باشد توجه کرد. حرفه نشانی از طبقه اجتماعی است و از این جهت بیشتر مطرح می شود که در آن سطح مشخصی از رشد قوای ذهنی و شیوه خاصی از زندگی مداخله دارد. با این که آمارها در این زمینه نارسایی بسیار دارند اما پاره ای از بررسیها نشان دهنده تفاوت های قابل توجهی در میان یک جمعیت در رابطه با قشر های مختلف اجتماعی هستند.به عنوان مثال در انگلستان میزان خودکشی در طبقات بالا و متوسط از طبقات پایین کمتر است.
2- بحران های اقتصادی – اجتماعی؛ نقش بحران های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در بروز خود کشی بسیار پیپچیده است.آمارها نشان می دهد که در دوره انقلاب ها میزان خود کشی تغییر قابل توجهی نمی کند، اما در مقابل جنگ ها باعث تقلیل قابل توجه میزان خودکشی می شوند. به عنوان مثال در دوران جنگ ها در فرانسه در سال 1870 میزان خودکشی از 100 به 80 و در سال 1943 از 100 به 58 تنزیل یافت.
د- عوامل فرهنگی – اجتماعی. در این زمینه می توان به چند جنبه ازدواج و خانواده، گرایش های مذهبی و…، اشاره کرد:
1- ازدواج و خانواده؛ به طور کلی البته و نه همیشه افراد همسردار، در مقایسه با طلاق گرفته ها، همسر فوت شده ها یا مجردین کمتر در معرض خودکشی قرار دارند. به عبارت دقیق تر فراوانی خودکشی در میان مجردین بیش از متاهلین است. نسبت خودکشی در میان افراد همسردار بیش از کسانی است که همسر خود را به عللی از دست داده اند و بر همین قیاس به اعتقاد دورکیم فراوانی خودکشی در میان زوج های ازدواج کرده بیش از زوج های نکرده است. به این ترتیب آنچه که در این میان بیشتر اهمیت دارد ساخت خانواده است تا ساخت ازدواج.
با توجه به مبدل شدن بیش از پیش خانواده گسترده به خانواده کوچک از سویی و وجود پاره ای مسائل که در شرایط کنونی در میان اغلب خانواده های کوچک مطرح است ، از سوی دیگر، به هنگامی که مسئله غیبت و یا نارسایی در ایفای نقش یکی از والدین مطرح می شود زمینه برای اقدام خودکشی در میان نوجوانان فزونی می گیرد. به نظر می رسد که تاثیر این شرایط در بروز خودکشی در میان دختران جوان از پسران جوان بیشتر باشد، چرا که وابستگی آنها از نظر اقتصادی، اجتماعی و عاطفی با خانواده بیشتر است.
2- گرایش های مذهبی. درکشورهای مسلمان میزان خودکشی کم است، چرا که فرهنگ اسلامی و بویژه احکام قرآنی خودکشی را به شدت محکوم می کند. در کشورهای اسلامی میزان پایین خودکشی ثبت میشود مثلا پنج یا شش نفر در صدهزار نفر. از برخی انواع خودکشی در کشوری مانند هندوستان تلقی منفی وجود ندارد. به عنوان مثال خودکشی زن پس از مرگ شوهر کاری پسندیده تلقی می شود. علاوه بر این از آنجا که بر مبنای اعتقادات مذهب هندو «بدن» چیزی بی ارزش است، خودکشی وسیلهای است جهت رهایی روح از جسم. در مذهب مسیحیت خودکشی عملی ناپسند شمرده می شود و مسیحیان طی سالهای متمادی آنرا محکوم کرده و در بعضی موارد جنایت به حساب آورده اند. میزان خودکشی در جامعه های پروتستان به علت فرد گرایی، از جامعه های کاتولیک بالاتر است؛ زیرا مرام پروتستانها جهان را برای “فرد” تبیین می کند و این امر موجب گسیختگی پیوند های او با گروه می گردد. در این مذهب احساس گناه به وسیله اعتراف جبران نمی شود؛ بلکه موجب غضب خداوند و خشم دیگران قرار می گیرد.
باید گفت که حدود 95 درصد از افرادی که خودکشی میکنند دچار یکی از اختلالات روانی هستند که این اختلالات قابل تشخیص و درماناند. در یادداشتی که از شخصی که مدتی به خودکشی فکر کرده و درمان شده بدست آمده، نوشته شده بود:” “همه چیز آرام است به ظاهر اطرافم خبری نیست، اما از درون دارم متلاشی می شوم،قلبم دارد می ترکد…درونم برخلاف محیط اطرافم متلاطم است…دوست دارم خودکشی کنم، نه می ترسم! نه شاید هم اغراق کردم اما این را مطمئن هستم دنبال سرزمین امن هستم من عاشق مردن ام!…همه چیز از ناامیدی شروع شد، از فقر و بی پولی…حتی اگر مرگ به این زودی ها به سراغم نیاید من خیلی وقت پیش مرده بودم! مرگ عجب قراری دارد، مرگ عجب بیم و امیدی دارد همه چیز در زندگی شاید به چند کلمه خلاصه شود؛مرگ،مرگ،مرگ؛پس مرگ بر مرگ!!”
آثار و عواقب خود کشی از منظر اسلام
خودكشي به سان ناهنجاريهاي ديگر جامعه، داراي عواقب و پيامدهاي سخت فردي و اجتماعي است. كساني كه خودكشي مي كنند، اگر عمل آنها باعث مرگشان شود، هرچند ممكن است ظاهرا از رنج و درد و مشكلات دنيا آزاد شوند، امّا بنا به اعتقادات ديني به عذابهاي سخت و دردناك گرفتار مي گردند؛ و از زمره كساني مي شوند كه بطور دائم در آتش بسيار سخت جهنم مي سوزند. علاوه بر روايات گذشته در بحث حرمت خودكشي، روايات فراوان ديگري نيز درباره آثار شوم اين عمل وارد شده است كه در اين بخش به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَديدَةٍ فَحَديدَته في يَده يُجاءُ بِها في بَطْنِه في نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فيها مُخَلّدا أبدا، ومَنْ شَرِبَ سَمّا وَقَتَلَ نَفْسَهُ، فَسَمُّهُ في يَدِهِ يَتَحَسّاهُ في نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فيها أبَدا، وَمَنَ تَرَدّي مِنْ جَبَلٍ، فَقَتَلَ نَفْسَهُ فهو يَتردّي في نار جهنّم خالدا فيها مُخلّدا أبَدا؛(21) كسي كه بوسيله آهن خودكشي كند پس آهن پاره بدست كه (قسمتي از آن) به شكمش فرو رفته آورده مي شود، و وارد آتش جهنم مي گردد. ودر آن بطور أبد و هميشگي خواهد سوخت، و كسي كه با خوردن سمّ خودكشي كند، پس سمّ در دست به آتش جهنم انداخته مي شود و در آن بطور دائم خواهد سوخت، و كسي كه خود را با پرت كردن از كوه به قتل برساند، پس به آتش جهنم پرت مي شود و در آن تا أبد خواهد ماند.»
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در روايت ديگري مي فرمايد: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِسَمٍّ، عُذِّبَ بِهِ؛(22) كسي كه با خوردن سم خودكشي كند، با همان سمّ معذّب خواهد شد.»
و نيز مي فرمايد: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَي ءٍ أو ذبِحَ، ذَبَحَهُ اللّه ُ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ؛(23) كسي كه با چيزي يا ذبح خود، خودكشي كند، خداوند بوسيله همان چيز او را در آتش جهنم ذبح خواهد كرد.»
خودکشی در ایران و جهان
بر اساس برآورد سازمان جهانی بهداشت، تعداد کسانی که در دنیا دست به خودکشی می زنند روزانه اندکی بیش از1000 نفر است. بررسی در آمار های مربوط به علل مرگ و میر نشان می دهد که خودکشی در طی سال های اخیر اهمیتی بیش از پیش کسب کرده است و در سطح کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی غالبا در ردیف پنجمین تا دهمین علت از طبقه بندی علل مرگ و میر قرار دارد.
آمار هایی که همه ساله توسط سازمان جهانی بهداشت در مورد میزان خودکشی منتشر می شود تقریبا تنها منبع اصلی از نظر مقایسه بین المللی محسوب می شود. این آمارها معمولا فقط مربوط به حدود 50 کشور است و تقریبا هیچ کشوری نیست که آمار های قابل اعتمادی در مورد میزان اقدام به خودکشی ارائه نماید.
در ایران مطالعه دقیقی در مورد خودکشی صورت نگرفته است زیرا آمار پزشکی قانونی گویا نیست و بسیاری از افراد، خودکشی افراد خانواده خود را ننگ و بیآبرویی تلقی کرده و از افشای آن خودداری میکنند .ایران در ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮرﻫﺎی دﻧﯿﺎ در زﻣﯿﻨﻪ ﺧﻮدﮐﺸﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﻰ از اراﺋﻪ دﻫﻨﺪﮔﺎن آﻣﺎر رﺗﺒﻪ ۴۸ و ﺑﺮﺧﻰ دﯾﮕﺮ رﺗﺒﻪ ۵۸ را دارد اﻣﺎ از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ در ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ آﻣﺎرﻫﺎی اراﺋﻪﺷﺪه ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﻣﯿﺰان ﺧﻮدﮐﺸﻰ در اﯾﺮان را ﺳﻪ در ۱۰۰ ﻫﺰار ﺑﺮای زﻧﺎن و ﯾﮏ در ۱۰۰ ﻫﺰار ﺑﺮای ﻣﺮدان ﻧﺸﺎن ﻣﻰدﻫﺪ، ﺷﻮاﻫﺪ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﯾﻦ آﻣﺎرﻫﺎ را ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ واﻗﻌﯿﺖ ﻧﻤﻰداﻧﺪ. این آمار در سال 88، سههزار و 122 خودکشی و در سال 89، سههزار و 649 خودکشی گزارش شده است.
خودکشی در سال 89 نسبت به سال 88 افزایش 17درصدی داشته است، در سال 90 هم این آمار 4/9درصد رشد داشت. آمارها نشان میدهد در 9 ماه ابتدایی سال ۹۲ روزی بیش از ۱۱ نفر در کشور خودکشی کردهاند. بر اساس آمار اعلامشده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور در ۹ ماهه سال گذشته ۳۱۲۵ نفر خودکشی کردهاند. از میان این افراد، ۹۸۲ تن زن و ۲۱۴۳ تن مرد بودهاند.
طبق آمار منتشر شده از سوی وزارت کشور، انگیزه خودکشی در مطالعات انجام گرفته به ترتیب مربوط به مسایل ناموسی، اختلافات خانوادگی، تحصیل و ازدواج، شکست و ناامیدی، فقر و تنگدستی، بیماریهای روانی، استرسها و فشارهای روانی، تنهایی، عشق و تمایلات شدید عاطفی و اعتیاد به مواد مخدر، مواد توهمزا و الکل بوده که در این میان سهم خودکشی با انگیزه اختلافات خانوادگی با ۴۱ درصد، بالاترین علت خودکشی ذکر شده و از لحاظ جنسیتی، اقدام به خودکشی در مردان ۸ برابر زنان بوده است. بیشترین دلیل خودکشی در نوجوانان ایجاد فاصله و فقدان رابطه مناسب بین فرزندان و والدین ذکر شده است. فاصلهای که موجب میشود والدین درک صحیحی از وضعیت فرزندان خود نداشته باشند.
حال نظر محکم اسلام پاسخی قطعی برای آنانی خواهد بود که با کم ترین توجه خود را به عملی حرام می سپارند:
مسلماً در زندگی هر انسان، ناراحتی ها و یا شکست هایی پیش می آید که دنیا را در چشم انسان تیره و تار می کند. در این حالت انسان ها دو گونه اند؛ عده ای از میان این غرقاب مشکلات، سر بلند می کنند و با همه سختی ها و با توکّل بر خداوند، شروع به سازندگی دوباره می کنند. اما در مقابل عده دیگری هستند که زیر این مشکلات کمر خم کرده و به انزوا کشیده می شوند و یا بدتر از آن دست به خود کشی می زنند. اگر انسان به منطق اسلام آشنا باشد درمی یابد که مرگ انتهای راه نیست بلکه ابتدا راهی است بدون پایان. پس خود کشی هیچ کمکی به انسان نمی کند. مضافاً بر این که هیچ مشکلی در دنیا آن قدر ارزش ندارد که انسان در برابر آن، جان با ارزشش را بگیرد.
از دیدگاه اسلام مالک همه چیز از جمله انسان، خداوند است و اوست که حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آن جا که او رخصت دهد، مجاز و جایى که او اذن ندهد، غیرمجاز است. از جمله موارد، کشتن انسان است. در این موضوع هیچ تفاوتى بین انتحار و دیگر کشى (کشتن دیگران) نیست، چرا که این کار سلب حق حیات از خود و یا دیگرى است. خداى سبحان انسان را از این امر برحذر داشته، مىفرماید: «و آن کس که انسانى را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد گویا همه مردم را کشته است». [1]
مرگ و حیات یک نفر، اگر چه مساوى با مرگ و حیات اجتماع نیست، اما شباهتى به آن دارد، ازاینرو در جایى که اذن خداوند نیست، انجام دادن آن حرام و گناه کبیره است. این نفس فرقی ندارد که دیگری باشد یا نفس خود و انسان دست به خود کشی زند.
بدين جهت اين عمل از نظر اسلام حرام و محكوم است. چنانكه در قرآن كريم مي فرمايد: «وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إنَّ اللّه َ كانَ بِكُمْ رَحيما، وَمَنْ يَفْعَلْ ذلك عُدْوانا وَظُلْما فَسَوْفَ نُصْليهِ نارا»؛(2) «و خودكشي نكنيد! خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر كس اين عمل را از روي تجاوز و ستم انجام دهد، به زودي او را در آتشي وارد خواهيم كرد.»
امام باقر (ع) فرمودهاند: «مؤمن به هر بلایى مبتلا مىشود و با هر نوع مرگی مىمیرد ولى خودکشى نمىکند» [2]
یک نکته برای هزار
توجه به این نکته ضروری می باشد که در شرایط و مشکلات، می بایست با توکل و اعتقاد بر خداوند بر مشکل پبروز شد و چیزی که در یافته های غربی کم تر دیده می شود عدم توجه و عدم اعتقاد به آفریدگار و ضعف ایمانی در مواجه شدن با مشکل است.
منابع برای مطالعه بیشتر:
آرون، ریمون.(1366). سیر مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی: ترجمه باقر پرهام. تهران: انتشارات وآموزش انقلاب اسلامی
محسنی، منوچهر.(1386).جامعه شناسی انحرافات اجتماعی. تهران: انتشارت گلشن
ستوده، هدایت ا… .(1378).آسیب شناسی اجتماعی. تهران: انتشارات آوای نور
محسنی، منوچهر.(1366). انگیزه ها و علل خودکشی. تهران: پژوهش یار
دورکیم، امیل .(1343). قوائد روش جامعه شناسی.(ترجمه دکتر علی محمد کاردان).موسسه مطالعات تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه تهران؛ تهران
فروید، زیگموند.(1340). نکات عمده روانشناسی تحلیلی:ترجمه و اقتباس ابوالحسن کوئیلی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
سلام.
متن بسیار پر محتوا و قابل تاملی بود. فقط ببخشید تیتر مطلب را متوجه نشدم.
متن خوبی بود.
ولی کجایند آنهایی که ببینند مشکلاتی را که باعث به وجود آمدن این موارد می شود.
چند وقت پیش براان جنوبی 2 خود کشی رخ داد ولی چرا پوشش نمی دهید تا مسئولین توجه داشته باشند وضع بحران تا چه اندازه بالا گرفته؟
این مقاله گوشه ای از غم بار بودن افزایش این حوادث را بیان کرد….انشالله تاثیر دااشته باشد
موفق باشید