نقد و نظر؛
تلنگری برای نسل هتلنشین!
برای نسل کنونی ما، منزل مثلِ هتلی می ماند که می توان تا پاسی از شب روی مبل راحتیش لم داد و با فیلم های جعبه جادویی و شبکه های اجتماعی سرگرم بود و از آن طرف تا لنگ ظهر خوابید.
اصفهان شرق_ رمضانعلی کاوسی/ حدود سی سال پیش، قبل از اینکه راهی مدرسه شویم، موظف بودیم در کارهای مردانه بیرون از منزل به پدر کمک کنیم، از آبیاری مزرعه گرفته تا چیدن علف برای گوسفندان و… .
خواهرها نیز موظف بودند به کمک مادر حیاط منزل را رُفت و رو کنند، یک رَج قالی ببافند و… بعد به مدرسه بروند؛ امروز چه؟ نوجوان امروزی حال ندارد نیم ساعت در صف نانوایی بایستد، نان بخرد و بیاید خودش بخورد!
متأسفانه برای نسل کنونی ما، منزل مثلِ هتلی می ماند که می توان تا پاسی از شب روی مبل راحتیش لم داد و با فیلم های جعبه جادویی و شبکه های اجتماعی سرگرم بود و از آن طرف تا لنگ ظهر خوابید؛ نماز صبح هم که چه عرض کنم!
این هتلِ مرفه مستخدمان دست به راه پا به راهی به اسم پدر و مادر هم دارد که خستگی ناپذیر در خدمت فرزند یا فرزندان دلبندشان هستند، امروزه بچه ها در برابر خانه ای که در آن زندگی می کنند، اتاقی که در آن می خوابند، ظرفی که در آن غذا می خورند و … هیچ احساس مسئولیتی ندارند.
آیا این فرزندان وقتی بزرگ شدند در برابر خانواده ای که تشکیل می دهند و جامعه ای که در آن حضور می یابند، احساس مسئولیت خواهند کرد؟
متأسفانه امروزه تنبلی صفت مشترک اکثر فرزندان ما شده است؛ بیشتر بچه ها فکر و ذهن شان خوردن، خوابیدن و سرگرم شدن است؛ کافیست هنگام ظهر وقتی مدرسه ها تعطیل می شود به دانش آموزانی که از مدرسه ها بیرون می آیند نگاهی بکنید؛ مشاهده می کنید بیشتر از 50 درصدشان با معضل چاقی و کم تحرکی مواجهند و در مغازه سوپری نزدیک مدرسه چنبر زده اند.
سخنی رایج است که میگویند: زمانی که قورباغه را داخل یک ماهیتابه پر از آب قرار دهند و آن آب را به تدریج داغ کنند، حیوان نمیتواند متوجه افزایش تدریجی حرارت شود، آنقدر میماند تا آب پز شود و بمیرد! شاید مثالی که عرض کردم با منظورم سنخیت نداشته باشد اما می توان گفت رفتار و نوع تربیت غلط ما پدر و مادرها عامل اصلی تنبلی بچه هاست.
وقتی همه چیز را آماده جلوی فرزندت گذاشتی، با دست خودت تنبلی و تن پروری را به فرزندت آموزش می دهی و به نوعی ماجرای قورباغه آب پز، نه از نوع حیوانی که از نوع انسانی اش تکرار می شود.
پدرهای پولدار و حتی متوسط جامعه امروزی تمام تلاششان این است که یخچال منزلشان پیوسته پر از مرغ و گوشت و مواد خوراکی باشد، مادرها نیز به دلیل احساسی بودنشان حاضر نیستند برای ناهار یک پیمانه کمتر برنج بپزند یا شب غذای حاضری جلوی فرزندشان بگذارند، والدین حاضر نیستند حداقل نیم ساعت از شبانه روز بچه ها را وادار به کار و فعالیت کنند.
به راستی این نسل را چه کسی تربیت می کند؟ کسی غیر از خود ما؟ ذهنتان را متوجه جامعه و دولت و… نکنید که جامعه هم تشکیل شده از تعداد زیادی خانواده.
انداختن توپ در میدان جامعه، مسئولان و … هیچ مشکلی را مرتفع نمی کند؛ بنابر این فکر نکنید می توانیم عَلَمِ «کی بود، کی بود» را برافرازیم و بگوییم «من نبودم»، واقعیت این است که هم من هستم، هم تو هستی، هم ما هستیم، هم کل جامعه؛ بیاییم به خودمان و به این نسل هتل نشین تلنگری بزنیم و چاره ای بیندیشیم.
جوان ما باید ورزش کند و فعالیت بدنی داشته باشد؛ جوان ما باید به اندازه ای که مواد پروتئینی، لبنی و… مصرف می کند، کالری بسوزاند؛ جوان ما باید به فعالیت فیزیکی، پیاده روی، مطالعه، فعالیت های اجتماعی مذهبی و … بپردازد؛ جوان ما باید یاد بگیرد چگونه به اقتصاد خانواده کمک کند و فقط مصرف کننده نباشد؛ جوان ما باید … .
انتهای پیام