اندر حکایت بی مهری در استقبال از یتیم خانه؛
وقتی هولوکاست ایرانی در خفقان رسانه ای گم می شود
با آنکه یک قرن از ماجرای تلخ کشتار نیمی از جمعیت کشورمان به دست ایادی روباه پیر می گذرد ولی هنوز سخنی از این ماجرای اسف بار نیست و هیچ کسی از هولوکاست ایرانی اطلاعی ندارد.
به گزارش اصفهان شرق، در هولوکاستِ ادعایی و سراسر جعلی یهود، شش میلیون نفر به دست نازی ها سوزانده شدند. همه هیمنه رسانه ای صهیونیسم برای این افسانه تاریخی صدها جلد کتاب در تیراژهای میلیونی به زبان های زنده دنیا نگاشتند؛ اما به این نیز بسنده نشد! صدها ساعت فیلم و کلیپ با بهره گیری از قوی ترین تکنیک های فیلم سازی هالیوود به خدمت یهود در آمد تا این افسانه را بگونه ای حسی و عاطفی نشان دهد تا ترحم جهانیان را بر انگیزد و آن را باورپذیر سازد.
همین نیز محقق شد؛ هولوکاست در دنیا بگونه ای در اذهان جا افتاد که اگر کسی هم بخواهد آن را منکر شود کمتر کسی باور می کند. هالیوود برای این امر فیلم هایی ساخته که اگر کسی به تماشای آن ها بنشیند برای غربت و ظلمی که بر آن ها رفته به پهنه صورت خواهد گریست.
در دو قرن گذشته بر تارک تاریخ ایران عزیز، به کرات خنجر هولوکاست هایی هولناک تر از افسانه یهود فرود آمد؛ اما پس از انقلاب اسلامی و سقوط سلسله طواغیت، اصحاب فرهنگ و رسانه تا چه حد توانستند در فضای فراهم آمده برای آن بنویسند یا آن را به نمایش بگذارند؟ کدام کتاب بین المللی یا اثر فاخر سینمایی در تراز بین المللی تولید و منتشر شد؟
اکنون با اکران فیلم یتیم خانه ایران مصادف هستیم. فیلمی که گوشه ای از تاریخ تلخ ایران عزیز در جنگ جهانی را به تصویر می کشد. ایرانی که میان روسیه و انگلیس تکه تکه شده بود و انگلیس خبیث با استثمار مواد غذایی به ویژه غلات، قحطی مدیریت شده ای را بر این خاک پاک تحمیل کرد تا جایی که نیمی از جمعیت میهن عزیزمان به خاطر گرسنگی و بیماری تلف شدند و مصیبتی باور نکردنی بر ایران عزیز تحمیل کردند! هولوکاستی ایرانی که حتی هولوکاست جعلی یهود به گرد پای آن هم نمی رسد.
گرچه ذکر این مصیبت تاریخی در کتب تاریخ و آثار سمعی و بصری ما به شدت مانند اصل واقعه هولوکاست ایرانی مغفول جهانیان و حتی ایرانیان ماند؛ اما سر انجام یک نفر آن را به تصویر کشید؛ تا جوانان نسل امروز ما بدانند آن عده که پشت نقاب دفاع از حقوق بشر پنهان شده اند تا چه حد درنده خو و گرگ صفت هستند؛ دریغ از هرگونه رحم و شرافت انسانی.
حمید بهمنی کارگردان فیلم سینمایی «آخرین نبرد»، در رابطه فیلم یتیم خانه می گوید: از بیگانه که نمیتوان توقعی داشت اما زمانی که اتفاقهای ناخوشایند از خودیها بر میآید تحملش سخت است و بسی جای تعجب دارد. آثاری از این دست همواره وابسته به مخاطب نیست و یکی از کارکردهای مهمش ثبت در تاریخ است و برگی از جنایتهایی که بر ما ایرانیان روا داشته شده توسط این فیلم به ثبت رسیده است.(۱)
تبیین این چهره به خصوص در زمان کنونی بر همه اصحاب فرهنگ و رسانه و هر دلسوز نظام اسلامی واجب است؛ چراکه ما اگر پیشینه استعمار و استثمار را فراموش کنیم، توبه گرگ و اشک تمساح باورمان می آید و بنا را بر اعتماد خواهیم چید؛ اعتمادی که از کمترین پشتوانه تضمینی بی بهره است و عاقبتش تنها حسرت امتیازات داده شده و رؤیای دریافت امتیازات روی برگه است.
رهبر معظم انقلاب در این باره می فرمایند: «ما در طول دو سه قرن اخیر ضربه های سختی خوردیم؛ هم از ناحیه استبداد داخلی و دیکتاتوری های داخل کشور، هم از ناحیه تهاجم های بیرونی. این یک واقعیتی است که ما ضربه خوردیم. تاریخ ورود و نفوذ دولتهای بیگانه در کشور ما از سال ۱۸۰۰ میلادی است؛ یعنی دویست و دوازده سال است که اولین نفوذ خارجی از طریق حکومت انگلیسیِ هند اتفاق افتاد؛ جان ملکمِ انگلیسی آمد ایران – که حالا تاریخش را کسانی که ملاحظه کردند، میدانند – و تبعاتی که پیش آمد. ضعف آن دولتها در مواجهه ی با نفوذ و تهاجم فرهنگ غربی و سیاست غربی و حکومتهای غربی، موجب انفعال کشور شد و همین طور رفته رفته ما دچار ضعف شدیم».(۲)
در حیات ۳۸ ساله انقلاب اسلامی باید آثاری از این دست بسیار دیده می شد؛ اما متأسفانه آنگونه که باید و شاید به این مهم اقدام نشد. به نظر می رسد حال باید یتیم خانه ایران با حمایت و توجه لازم همراه باشد؛ جشنواره عمار و همه مجموعه های فرهنگی حامی این فیلم هستند و از مردم برای تماشا و حمایت از این اثر فاخر دعوت به عمل می آورند.
در حالیکه حجت الاسلام پناهیان فیلم سینمایی «یتیم خانه ایران» را «به منزله برداشته شدن پرده غفلت و حجاب از گوشهای از تاریخ که ما هنوز با آن درگیر هستیم»(۳) میداند اما متأسفانه این فیلم در کشور با بی مهری روبرو شده است تا جائی که در برخی شهرها صدای یتیم های ایرانی در غوغای آس و پاس های بمبئی گم شد!
به راستی این، اجحاف در حق چنین اثر فاخر ملی نیست؟ متصدیان امر، به هوش هستند که اکران این اثر بیش از نمایش یک فیلم معمولی است؟! عِرق ملی، مذهبی و وظیفه همه ما ایجاب میکند که دشمن را آنگونه که هست نشان دهیم و چه ابزاری رساتر، شیواتر و با نفوذتر از هنر، آن هم هنر هفتم؟! وقتی صحبت از وظیفه ی ملی است، قبح کوتاهی و کم مهری صد چندان است و جبرانش چه بسا ناممکن؛ چراکه فرصت ها از دست می روند و همان سان که ابرها از آسمان.
انتهای پیام/ندای اصفهان