14 نکته مبنایی در مواجهه با افشاگریهای خبری:
زلیخای پرفروش در روزگار تیره و تار فتنه
بعضی اخبار، زودتر از آنکه تایید یا تکذیب شود، مثل یک سونامی، عرصه رسانه را گرفتار خود میکند، هنوز به روز و هفته نکشیده، همه تیتر میزنند، گزارش مینویسند، مصاحبه میکنند و یادداشتهای سفارشی و غیر سفارشی تولید میکنند. خبر فسادهای اخلاقی، از این سنخ است. این یادداشت به صورت شماره شماره نگاشته شده، تا شاید بتواند زیربنای لازم را برای تحلیل ماجراهای اینچنینی ارائه کند.
به گزارش اصفهان شرق، 1. بزرگی میگفت به اشتباه در گوش ما فرو کردهاند که: «آدم جایزالخطاست!» آدم «ممکنالخطا» است نه جایزالخطا. یعنی آنکه به ما فرصت گناه دادهاند اما رخصت گناه نه!
2. اما به رغم آنکه خطاکاری از انسان، پسندیده و پذیرفته نیست، باز همه ما خطا میکنیم؛ از خطاهای خرد و کوچک گرفته تا خطاهای بزرگ و سهمگین! اگر فیلمی از همه لحظات زندگی ما موجود باشد، هیچکدام از ما جرات نخواهیم کرد به آن اجازه اکران عمومی بدهیم. حتما آن را توقیف و فیلمبردارش را بر دار خواهیم کرد! چرا که انتشار آن باعث خواهد شد آبروی ما چون آب روان از دست برود و به سرعت، حتی پیش نزدیکترین افراد خانواده هم منفور شویم.
3. وضعیت ما در خلوت خرابتر است. پس بهتر است آن را مسکوت بگذاریم و با هم مدارا کنیم. این همان قرار نانوشته میان همه ماست که از حریم خصوصی خود سئوال نپرسیم چرا که طشتهای بسیاری از بام بر زمین خواهد افتاد.
4. ما استاد توجیه و فرافکنی هستیم به ویژه در هنگام عصیان و خرابکاری. به جای مقاومت در صحنههای شیطانی، سعی میکنیم برای تبرئه خود، نه تنها دیگران که نسل آدمیزاد را آلوده عصیان نشان دهیم: پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت/ ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم… تسامح در خطاکاری و تنگ کردن دایره محرمات خدا زاییده این توجیهگری عافیتطلبانه است.
5. حافظ شاعر خوششانسی بوده است که بعد از چند صد سال، برخی ابیات او حتی در تاکسی هم شنیده و خوانده میشود. بقیه پولت را پس نمیدهد و در جواب اعتراضت، قیافه جامعهشناسانهای به خود میگیرد و میگوید «ای آقا! واعظان کین وعظ بر محراب و منبر میکنند/ چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند! چی میگی داداش؟ از ما بهترون دارن میچاپن و میخورن!» اما شاید بهتر باشد این شعر اصلاح شود: «خیلی از ما چون به خلوت میرویم آن کار دیگر میکنیم».
6. «بیخیال! در دروازه را میشود بست، اما دهان مردم را نه!» حتما شما هم این ضربالمثل را زیاد شنیدهاید. واقعیت آن است که در اجتماعات انسانی، آدمها راجع به هم و رفتارهای یکدیگر زیاد گپ میزنند… گفتوگوهایی که گهگاه به خاطر اطلاعات نادرست یا غرضورزیهای حسودانه، با آبروی افراد بازی کرده و آرامش و آبروی او را لگدمال پشت سرگوییهای نادرست میکند. رسانههای مجازی در دوران مدرن، بر شتاب این تخریب افزوده و آدمها را بیش از پیش به قضاوتهای عجولانه آلوده کرده است. مردمان بسیاری به خاطر فقر مهارتهای رسانهای در برابر خبرهای فتوشاپی واداده و بر شتاب تخریب میافزایند.
7. رسانه مدرن، سنگ بنای خود را بر یک امر عجیب و غیر قابل دفاع استوار کرده است: «خبر خوب، خبر بد است!» رسانهچیها فهمیدهاند برای فروش و قدرت بیشتر، باید خبرهایشان خوانده و شنیده شود، و در این روزگار بمباران اطلاعات، بهترین خبرها، همان اخبار بد و متفاوت است، و در قبیله اخبار بد، پرنفوذترین خبرها، اخبار مربوط رسواییهاست.
هر چه شخص محوری خبر، مشهورتر و شناستر باشد، گوشهای بیشتری را تیز خواهد کرد؛ و در این بین، کار رسانه بیشتر آن است که، خبر را کش داده و با کم و زیاد کردن پیازداغ و دمیدن در بازار گمانهزنیها، موجی از تایید و تکذیبها را به راه بیندازد و به همت یادداشت نویسهای حرفهای و گزارشگرهای باهوش، خبر را تا وقوع حادثه بعدی، زنده نگه دارد. با انتشار خبر بد بعدی، خبر قبلی رها شده و آن وقت دوباره روز از نو، روزی از نو!
8. بحران جنسی در جامعه ایرانی جدیتر از هر موقع دیگر است. جامعه جوان، در حال گذار تمدنی است. تردیدی نیست که با قدری هوشمندی و تاسی به مفاهیم کارآمد و ناب دینی، در روزگار آینده ایران، این بحران فروکش خواهد کرد و جامعه ما به حدی از تعادل و آرامش خواهد رسید. اما عجالتا در این وانفسای عطشناک جوانان، باید تدابیر ویژهای برای مدیریت بحرانها اندیشیده شود چرا که منطقا بحرانها و رسواییهای دیگری نیز در پیش خواهد بود. در صدر این نوع مدیریت، باید «مدیریت نفس و پیشگیری از خطا» در صدر آموزههای نظام آموزشی ما قرار گیرد، و این همان مفهوم تقواست که همگان موظف به تحصیل آن هستند.
9. رسانههای انقلابی و میهنی باید خود را به ترازی از کیفیت، سرعت، شجاعت و انصاف نزدیک کنند تا اعتماد حداکثری مردم را به خود جلب کنند. آن وقت است که مردم دوست خواهند داشت ابعاد یک پرونده مبهم رسوایی را فقط و فقط از زبان داخلیها بشنوند نه آنکه میهمان حرفهای صد من یک غاز رسانههای غرضورز بیگانه شوند.
10. این روزها یک سئوال جدی پدیدار شده است: «مرز بین افشاگری و اشاعه فحشا چیست؟» سالهای قبل عدهای فریاد کشیدند «فقه رسانه برای ما از نان شب واجبتر است»، اما خیلیها این فریاد را به شوخی گرفتند، حالا خیلیها در یک باتلاق نظری گرفتار شدهاند که نمیدانند جزو دار و دسته ویکی لیکسیها صفکشی کرده یا به نکوهش افشاگریها بپردازند.
11. افشاگریهای جنسی و مالی در این سالها، کمتر بوی خیرخواهی میدهد؛ این روندها بیشتر از آنکه زمینهساز برخورد با فساد باشد، حال و هوای تسویه حسابهای سیاسی به خود گرفته است. از سوی دیگر متاسفانه در میان بخشی از جامعه، ریختن آبروی افراد آنچنان جذاب و خوشخوراک جلوه کرده است که به نوعی از اعتیاد عمومی بدل شده، انگار هر چه بیشتر آبروی افراد را برده و آنها را لگدکوب اخبار مبهم افشاگری کنیم، کیفمان، کوک و دماغمان چاقتر میشود. آیا اصرار ما در تعقیب اینگونه اخبار، به نوعی از «آبیاری نفس» نزدیکتر است یا به روحیه عدالتطلبی و ظلمستیزی؟ برخی هم که فوق دکترای طنزپردازی دارند. سرعت جوکسازی در جامعه، خود سوژه مهمی برای علم جامعهشناسی است.
12. بنگاههای خاص تولید و توزیع خبر، پیچیدگیهای زیادی در کار خود دارند، آنچنانکه رو کردن دست آنها و روشنسازی هدف غاییشان در سال 2016، هوش و ذکاوت زیادی میطلبد. خیلی وقتها حلقه آخر از مارپیچ برخی خبرها، فقط روی یک نقطه استوار شده است: تضعیف انقلاب اسلامی ایران
13. ایستادگی در برابر انحرافات جنسی و وسوسههای جنس مخالف آنچنان سخت و طاقتفرساست که انسان باید مدام از خدا بخواهد در معرض این دسته از آزمایشها قرار نگیرد. و البته ایستادگی در این صحنههای سخت، با پاداش فوری و نقدی خداوند مواجه میشود؛ اگر کسی بر این صحنههای وسوسهانگیز چشم ببندد، خیلی زود چشم باطناش گشوده خواهد شد و با شتاب بسیار مسیر تکامل معنوی را طی خواهد کرد.
14. در این روزگار فتنه، زلیخا زیاد است، فقط یوسفها، سر به سلامت میبرند. سعی کنیم یوسف باشیم!
انتهای پیام/صاحب نیوز