ريشه بيكاري فارغ التحصيلان همین است؛
استخدام دولتی و دیگر هیچ
در کشورهای اروپایی و امریکا وقتی با چنین مشکلی روبهرو میشوند صنعت به دانشگاه مراجعه میکند، برای دانشگاه مسئله تعریف میکند و دانشگاه را با موضوع درگیر میکند تا مسئله را حل کند، اما در ایران چطور؟
به گزارش اصفهان شرق، یکی از مسائلی که در کشور ما مرسوم است پرسیدن آینده شغلی افراد از دوران کودکیشان است. این مسئله در دید و بازدیدهای خانوادگی، موضوع انشاء در مدرسه، صحبتهای دوستانه کودکان و نوجوانان و حتی برخی بازیها به کرات مطرح میشود.
جالب است بسیاری از پاسخها یعنی انتخاب شغل آینده در گرو راه یافتن به دانشگاه است. کودکان، پدر و مادرها و شاید خیلیهای دیگر این تصور را دارند که باید برای رسیدن به شغل به دانشگاه رفت. البته مسلم است برای کسب عناوینی همچون دکتر، مهندس و خیلی دیگر از صفتها باید وارد دانشگاه شد و تحصیلات دانشگاهی داشت اما این تصور که با ورود به دانشگاه میتوان مهندس یا پزشک شد یک خیال خام است.
بگذارید مرور کنیم از لحظهای که وارد دانشگاه میشویم تا موقعی که از دانشگاه خارج میشویم چه اتفاقاتی رخ میدهد و ما چه به دست میآوریم و آیا آنچه که به دست میآوریم ما را به هدفمان یعنی یک مهندس یا هر عنوان دیگری که بتواند در جامعه شغلی داشته باشد، میرساند؟
وقتی بعد از تلاشهای شبانهروزی و گذشتن از سد کنکور جواز ورود به دانشگاه را کسب میکنیم دانشجویان بسته به نوع دانشگاه به چند نوع تقسیم میشوند که عبارتند از: دانشجویان دانشگاههای دولتی درجه یک که نوع ایدهآل جامعه ماست، دانشجویان سایر دانشگاههای دولتی، دانشجویان دانشگاه آزاد، دانشجویان دانشگاههای غیرانتفاعی، دانشجویان دانشگاه پیام نور و سایر دانشگاهها.
این دستهبندی به این دلیل است که نوع آموزشها و اعتبار این دانشگاهها متفاوت است و در جامعه، بین فارغالتحصیلان این دانشگاهها تفاوت قائل میشوند. اما نقطه مشترکی بین همه فارغالتحصیلان این دانشگاهها علیرغم همه دیدگاههای متفاوت وجود دارد و آن بیکاری و نداشتن شغل در جامعه پس از فارغالتحصیلی است.
متأسفانه در دانشگاههای کشور ما تنها و تنها به یک مسئله اهمیت داده میشود و آن مسئله تحصیل و گذراندن دروس است و تنها تفاوتی که در دستهبندی فوق وجود دارد تقاوت در نحوه کیفیت ارائه دروس، رتبه ورودی دانشجویان، سطح اساتید و اعتبار علمی است که این دانشگاهها را متفاوت از یکدیگر جلوه میدهد. دانشگاه در طی حداقل چهار سال تحصیل، نه تنها دانشجو را با هیچ کدام از واقعیات جامعه آشنا نمیکند بلکه با کشیدن حصاری اطراف دانشگاه محیط دانشگاه را از جامعه جدا کرده و یک شخصیت کاذب به دانشجو میدهد و او را تافتهای جدا بافته بار میآورد.
دانشجو در طول حداقل چهار سال تحصیل در دانشگاه از طرف هیچ نهادی در دانشگاه برای اینکه در سطح جامعه برای رشد و پیشرفت هزاران نفر به جز او در حال رقابت هستند، آماده نمیشود و همچون دوران کودکی انتظار دارد پس از فارغالتحصیلی به مهندس رؤیاهایش تبدیل شود.
از طرفی پول نفت و اقتصاد رانتی کشور باعث شده که دانشجویان و حتی اساتید به جای کارآفرینی و نوآوری به این موضوع فکر کنند که چگونه میتوان در بیرون از دانشگاه پای این سفره خدادادی نشست و از آن ارتزاق کرد. به عبارت بهتر دانشجوی کشور ما چه در دوران تحصیل و چه پس از فارغالتحصیلی به این فکر میکند که چگونه میتواند یا میشود که او پس از دوران دانشگاه به استخدام یکی از ارگانهای دولتی یا شبهدولتی دربیاید و او هم همچون هزاران نفر دیگر مستقیماً و بدون زحمت از سفره نفت ارتزاق کند.
البته عامل نفوذ و رخنه چنین تفکری در بین دانشجویان کشور به عنوان قشر فرهیخته و روشنفکر تنها دانشگاه نیست بلکه جامعه ایران به این مسئله عادت کرده است که بهترین نوع اشتغال کارمندی است و هر فردی که به دانشگاه میرود باید پس از فراغت از تحصیل به عنوان کارمند یکی از دستگاههای دولتی استخدام شود. این تفکر شاید در سالهای گذشته که دانشگاه در کشور توسعه چندانی نداشت و تعداد دانشجویان اندک بود درست تلقی میشد اما اکنون که هر روستایی یک واحد دانشگاهی دارد و بیش از چهار میلیون نفر دانشجو در کشور وجود دارد، حتماً نادرست است.
اگر بخواهیم کمی عمیقتر به این مسئله بنگریم عامل مؤثرتر دیگری که باعث شده در جامعه این تفکر حاصل شود که دانشجویان پس از فراغت از تحصیل همه باید به استخدام دولت دربیایند دولتمردان و مسئولان هستند. بیایید فرض کنیم در جامعه ما مشکلی وجود دارد و مسئولان میخواهند آن را رفع کنند. مثلاً فرض کنیم که میخواهیم از یک تکنولوژی جدید در توسعه صنعت خودرو استفاده کنیم مسئولان ما چه میکنند؟
در کشورهای اروپایی و امریکا وقتی با چنین مشکلی روبهرو میشوند صنعت به دانشگاه مراجعه میکند، برای دانشگاه مسئله تعریف میکند و دانشگاه را با موضوع درگیر میکند تا مسئله را حل کند، اما در ایران چطور؟
مسئولان ما اگر احیاناً با چنین مشکلی مواجه شوند در ابتدا سعی میکنند صورت مسئله را پاک کنند و در نهایت اگر نتوانند صورت مسئله را پاک کنند سریعاً یک هیئت بلندپایه مذاکره کننده تشکیل میدهند تا برود و تکنولوژی را از خارج کشور وارد کند و این وسط دانشگاه ما، قشر دانشگاهی ما و… نهایتاً نقش اپراتور را خواهد داشت! خب طبیعی است وقتی دانشگاه و دانشجو با مسائل جامعه درگیر نباشد و دهها سال از جامعه عقبتر باشد نمیتواند کارآفرین باشد و باید در استخدام دولت باشد و به عنوان کارمند با حقوقی بخور و نمیر کار کند.
بنابراین باید گفت تا زمانی که نگاه ما به توسعه دانشگاه اینچنین باشد که هر دانشگاهی با هر نوع کیفیتی دایر کنیم تا فقط دروس را به دانشجو ارائه دهد فارغالتحصیلان دانشگاههای ما هم پس از فارغالتحصیلی بیکار هستند یا در شغلی کاذب مشغول میشوند که هیچ ربطی به رشتهشان ندارند مگر آنکه دولت آنها را استخدام کند!
انتهای پیام/ جوان