گفتگو با تنها آسيابان سيار جرقويه عليا
مردي که موهايش را در آسياب سفيد مي کند
حسن کرمی آسیابان شهرما برای راحتی ما سیار شد و امروز مشکل نداشتن کارت سوخت تراکتورش باعث اذیتش شده؟
اصفهان شرق-
به گزارش اصفهان شرق، تا چند سال قبل مردم شهر حسن آباد جرقويه براي آسياب کردن گندم و جو مجبور بودند تا بار خود را به محل ثابتي که آسياب در آن محل داير بود، حمل کنند . اين کار تا چندين سال ادامه داشت تا اين که مرحوم علي کرمي معروف به علي کرم به فکر راه اندازي آسياب سيار افتاد . در اين بين زحمت حمل بار براي آسياب از دوش مردم کم شد و اين زحمت بر دوش آسيابان شهر ما افتاد. ديگر آسياب سيار شده است و خود به درب منازل مراجعه مي کند. مرحوم علي کرمي چندين سال اين کار را بر عهده داشت تا اين که در سال 80 به رحمت الهي پيوست و فرزندش ، حسن ، کار پدر را ادامه داد. وي اکنون بيش از يک دهه است که عنوان « تنها آسيابان سيار» شهر ما را با خود يدک مي کشد.
در ميان مردم شهرمان کسي نيست که آسيابان سيار را نشناسد. اين آشنايي يا به علت نيازمان به خدمات اين شخص است و يا حداقل به خاطر سر و صدايي است که ابزار کارش( تراکتورش ) همواره گوش هايمان را در کوچه پس کوچه هاي شهر نوازش مي کند.
در يک روز تابستان قصد داريم به سراغش برويم و از زبان خودش بشنويم آنچه که لازم است شنيده شود. مکان ثابتي ندارد تا بدانجا مراجعه کنيم ولي پيدا کردنش نيز مشکل نيست. کافي است پي سر و صداي تراکتورش را در کوچه پس کوچه هاي شهر بگردي آن موقع به راحتي مي تواني به وي دسترسي پيدا کني.
بالاخره در يکي از خيابان شهر و در حين کار به سراغش مي رويم و درميان سر وصداي تراکتورش هر سوالي را که به ذهنم مي رسد از آسيابان مي پرسم:
ـ اين سر و صدا اذيتت نمي کنه؟ خير. ديگه برام عادي شده است.
ـ مردم چه؟ اعتراض نمي کنند؟ نه . خوشبختانه تاکنون کسي نسبت به اين سر و صدا اعتراضي نکرده . شايد هم اگر اعتراضي داشته به خود من نگفته. البته من نيز مراعات حال آنها را مي کنم.
ـ چطور؟ سعي مي کنم که کارم را در ساعات مشخصي از روز انجام دهم. مثلا در مواقع استراحت مردم که بيشتر از ساعت 12 ظهر تا 3 بعد از ظهر است، به درب منازل مراجعه نمي کنم. چون مي دونم ممکنه سر و صداي تراکتور موجب آزار و اذيت مردم شود.
ـ برف و باران اذيت نمي کنه. اگر تو زمستان برف يا بارون بياد چي ميشه. کارت را تعطيل مي کني؟ آره چون گندم و آردها را خيس مي کنه.
ـ حالا اگه تمام فصل زمستان برف و بارون بياد چي . (با خنده) تا حالا که سابقه نداشته تمام فصل زمستان در اينجا برف و بارون بيايد. نمي دانم.
ـ چند سال داري: متولد سال 45 هستم. نزديک به 47 سال .
ـ چند ساله اين کار را انجام مي دي: بعد از فوت پدرم در سال 80 اين کار را دنبال کردم.
ـ از کارت راضي هستي: الهي شکر. لقمه حلال باشه. هر کاري مي خواد باشه.
-از پدرمرحومتون بگویید؟مرحوم پدرم اولين كسي بود كه در سال 1352هجري شمسي در حسن آباد يك آسياب ثابت در كنار منزلش به كار انداخت. در آن زمان نيروي برق در حسن آباد نبود و او با نصب يك دستگاه موتور ليستر نيروي مكانيكي را به وسيله تسمه به آسياب منتقل مي كرد. وي به مدت 8 سال در اين آسياب كار كرد و مردم گندم را از راه هاي دور و نزديك با قاطر يا الاغ براي آسياب کردن به اين مكان حمل مي کردند. همچنين در برخي از مواقع که افراد خود به هر دليلي نمي توانستند بار خود را به آسياب حمل کنند، پدرم با كمك برادرم خود به درب منازل مراجعه کرده و گندم يا جوها را از آنان تحويل گرفته و پس آسياب کردن دوباره بارها را به منازل باز مي گرداندند .
در سال 1360 هجري شمسي پدرم براي راحتي كار مردم و جلوگيري از تلف شدن وقت آنان ، به فكر طراحي آسياب سيار افتاد . وي براي اين کار در ابتدا آسيابي را به قسمت جلوي تراكتور بست که در اين روش نيروي مكانيكي را بوسيله تسمه به آسياب منتقل مي كرد. چند سال بعد طرح ديگري به فكرش رسيد و آسياب را به قسمت عقب تراكتور بست که در اين روش آسياب، نيرو مكانيكي مورد نياز خود را از قسمتي كه خرمنكوب به تراكتور وصل مي شود ، مي گرفت.
ـ مهمترين مشکل کاريت چيه؟ تنها مشكل من نداشتن كارت سوخت براي تامين گازوئيل مورد نياز تراکتور است.
ـ چرا؟ مگر دنبالش نرفتي: دنبالش رفتم ولي مي گند چون دستگاه تراکتور مورد استفاده در اين آسياب جزء ادوات كشاورزي محسوب مي شه بنابراين سوخت مورد نياز خود را بايد از طريق جهاد كشاورزي تامين کنم. براي اين کار به جهاد کشاورزي منطقه مراجعه كردم ولي آنها هم مي گند شما بايد از طريق عامل فروش سوخت مخصوص ادوات كشاورزي اقدام کني.
ـ ولي تا جايي که مي دونيم با اجراي عمليات گاز رساني در منطقه، عامل فروش سوخت براي ادوات كشاورزي نيز در اين منطقه حذف شده واين را بايد مسئولان جهاد بدونند.
درخواست آسیابان از اصفهان شرق
اين آسيابان در همين زمينه از خبرنگار اصفهان شرق درخواست مي کند که در صورت امکان پيگير مشکل وي باشند که ما نيز قول مساعد داديم تا بتوانيم مشکل اين همشهري خدمتگذار را با مسئولين مرتبط در ميان بگذاريم تا انشاالله مشکل آن برطرف شود.
و در پايان دوست دارم که نظرش را در مورد اين ضرب المثل که « مگه موهاش را تو آسياب سفيد کرده » بدانم که وي نيز چنين مي گويد: (باخنده) فکر نکنم اين ضرب المثل شامل حال من بشه . چون من هر روز دارم موهايم را تو آسياب سفيد مي کنم.
ما نيز آسياب سيار شهرمان را با آن همه سر و صدايش به اميد ديدار بعدي که مشکل آسيابان شهرمان رفع شده باشد، ترک مي کنيم.
با سلام
واقعا که
خوشم اومد ، خیلی جالب بود ، نمره 20 برای این خبر .
آفرفرین
از اطلاع رسانی شما ممنون و متشکرم
بای
تا بعد
سلام، بالاخره يکي پيدا شد به سراغ مردم عادي بره و درد دل آنها را بشنود. تا کي فقط بايد به دنبال خبرگيري از مسئولين باشيم.
سلام دوست عزیزم
مطلب شما در چریغ کار شد.
موفق باشید.
همشهري خدا قوت.
كارش خيلي بيسته
سایت چریغ عجب سایتیه؛ دمشون گرم خدا قوتشون بده، هر روز حال می کنم باهاش؛
خبر جالبی بود . من هم با نظر حامد موافقم