آیا هنوز هم نیاز است ساعت را جلو بکشیم؟
«تغییر ساعت تابستانی» یا «صرفهجویی در زمان نور روز» در بسیاری از کشورها به منظور بهینهسازی مصرف انرژی انجام میپذیرد. اما آیا واقعا باز هم به آن نیاز است؟
آیا واقعا ضروری است؟ سنتی قدیمی که شاید تاریخ مصرف آن گذشته باشد. در جوامع کنونی، نه تنها ضروری نیست، بلکه بیهوده، ظالمانه و حتی خطرناک هم هست. شش ماه هم طول میکشد تا وضعیت به قبل برگردد.
این ایده چه زمانی شکل گرفت؟
این مسئله محل مناقشه نظرات متفاوتی است. اما در نگاه عامه مردم، طرح ساعت تابستانی به بنیامین فرانکلین برمیگردد. او در سال 1784 مقالهای راجع به تغییر ساعت و استفاده بهینه از انرژی نوشت.
ساعت تابستانی از سال 1918 به صورت یک قانون درآمد. زمانی که رئیس جمهور وودرو ویلسون در روزهای پایانیِ جنگ جهانی اول آن را به صورت یک قانون تنظیم کرد. امروزه اما تنها هدف آن بهینهسازی مصرف انرژی است: یک ساعت استفاده بیشتر از نور خورشید بدین معنا است که یک ساعت کمتر از نور مصنوعی استفاده میشود. سال 2005، جرج بوش زمان ساعت تابستانی در آمریکا را یک ماه بیشتر کرد تا وابستگی آن کشور به نفت وارداتی را کمتر کند.
آیا واقعا تفاوتی میکند؟
شواهد و اسناد پاسخشان منفی است. استرالیا سال 2000، دو ماه میزان ساعت تابستانی را تمدید کرد تا بتواند انرژی مورد نیاز المپیک سیدنی را تامین کند. اما بنا به پژوهش انجامشده در دانشگاه برکلی میزان تقاضای انرژی به هیچ وجه کم نشد.
شاید به نظر شما چیز سادهای باشد. آمریکا را مثال میزنیم. یک ساعت خواب کمتر باعث میشود آمریکاییها شب بعد از تغییر ساعت، 40 دقیقه کمتر بخوابند. البته بحث فقط راجع به خمیازههای روزهای بعد نیست. کارایی بهینه افراد کم شده و در نتیجه هزینه اقتصادیِ 434 میلیون دلاری را متوجه دولت آمریکا میکند. البته چنین پژوهش نظاممندی در ایران انجام نشده است.
افرادی که از اختلالهای فصلی رنج میبرند احتمالا از تغییر ساعت تابستانی ضرر خواهند دید. دکتر نیکولاس رومو مدیر مرکز درمان اختلال خواب در نیویورک میگوید: «ريتم شبانهروزی یا همان رفتار دورهای ما مدتها پیش تنظیم شده است؛ زمانی که خبری از ساعت تابستانی نبود. اما این تغییر به نظر میرسد برای مردم خیلی قابل تحمل نباشد.»
پژوهشهای انجام شده نشان میدهد جلو کشیدن ساعت با افزایش حملات قلبی و افزایش تصادفها در ارتباط است. اگر «ساعت تابستانی» را از زندگیِ کسانی که تمام عمر خود را با آن زندگی کردهاند حذف کنیم، با اختلال مواجه خواهند شد.
گفته میشود که بنیامین فرانکلین حدود 231 سال پیش برای اینکه مصرف شمع را پایین بیاورد، این طرح را پیشنهاد داد. الان اصلا قصد بیاحترامی به او را نداریم، اما چرا این سنت همچنان باید ادامه داشته باشد؟ شاید زمان یک تجدیدنظر اساسی در سراسر جهان فرا رسیده باشد.