ضرورت دنبال کردن رویکردهای عملیاتی برای رسیدن به پیشرفت درونزا؛
رهایی از غرب زدگی اقتصادی با تکیه بر نیروهای بومی
یکی از شاخصههای مهم اقتصاد پیشرفته، «مقاوم بودن» آن در برابر نوسانات و فشارهای داخلی و خارجی است، شاخصهای که اقتصاد ایران فاقد آن است و به همین دلیل همواره شاهد دورههای رونق و رکود و کسادی است.
به گزارش اصفهان شرق، علی سعیدی/ در سده اخیر، توسعه و پیشرفت به ویژه از نوع اقتصادی، تکیه کلام اکثر اندیشمندان و نظریهپردازان بوده است. برخی اندیشمندان غربی به دنبال مدلسازی روند توسعه خود و ارائه آن به مثابه نمونهای موفق بودهاند که خواسته یا ناخواسته به ترویج ارزشها و هنجارهای تمدن و فرهنگ غربی میانجامد. درحالیکه عمده اندیشمندان کشورهای غیرغربی با توجه به دستاوردهای تکنولوژیکی غرب به دنبال یافتن راهها و مسیرهای میانبری برای توسعهدادن کشور خود، به معنای متعارف آن بودهاند. اندکی تدقیق و تأمل در نظریههای توسعه و تجربههای مختلف کشورها در دهههای مختلف، پیچیدگی این امر را از چند نظر آشکار می کند:
مسلم این است که پیشرفت و کمال انسان و جوامع انسانی لزوماً از گذرگاه توسعه غربی نمیگذرد. علاوهبراین، توسعه به سبک غربی، به معنای غربیشدن و اتخاذ ارزشها و هنجارهای جامعه مدرن غربی است و به همین دلیل در اکثر جوامع غیرغربی که به دنبال توسعه بودهاند، رواج این مدلها باعث ایجاد درگیریها و مقاومتهای مردمی شده است.
توسعه بخشنامهای نیست
تاریخ توسعه غرب نشان میدهد که از ابتدا چنین برنامه و حتی چنین اندیشهای وجود نداشته است و مجموعهای از حوادث مختلف تاریخی که لزوماً سازماندهیشده و مرتبط با هم نبودهاند، باعث رسیدن به این نقطه از زمان شده است. اما آیا دیگر کشورها هم باید از همین مسیرها عبور کنند تا به توسعه برسند؟
آیا کشورهای غیرغربی باید به «جبر تاریخ» تن در دهند و اراده خود را در تغییر مسیر حرکت خود انکار کنند؟ به نظر میرسد این امر جای تأمل فراوانی دارد.
راهکاری به نام بومیگرایی
اگر بپذیریم تنها راه رسیدن به توسعه، مدل غربی نیست و هر جامعهای به تناسب مقتضیات فرهنگی و تاریخی و جغرافیایی خود میتواند الگوی منحصربهفردی از توسعه و پیشرفت داشته باشد و همچنین ارائه الگوی بومی پیشرفت امکانپذیر است، مسأله بزرگتری مطرح میشود که این الگوی منحصربهفرد چیست و چگونه باید استخراج و نهایتاً اجرایی شود. چه مؤلفههایی باید در این الگو لحاظ شود و چه انعطافهایی باید در نظر گرفته شود؟
در یک آسیبشناسی کلی، میتوان گفت مشکل اصلی نظریهپردازان کشورهای غیرغربی، مقهورشدن در برابر تکنولوژی و صنعت تمدن غرب است، به گونهای که اعتمادبهنفس لازم برای تفکر و اندیشیدن را از دست میدهند و به جای نوآوری و خلق مسیرهای جدید برای پیشرفت، به تبعیت چون و چرا از نسخههای غربی میپردازند. یکی از مفروضات و مسلمات مدلهای غربی، بازکردن درهای اقتصاد و حلشدن در نظام جهانی است. در واقع پذیرش و اجرای نسخههای غربی، خصوصاً نسخههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، فرهنگ و ارزشهای کشور را در نظام جهان تحت سلطه تمدن غربی و ارزشهای آن مضمحل میکند و جایی برای ایفای نقش فرهنگهای بومی نمیگذارد.
آیا اسلام الگوی توسعه دارد؟
در کنار همه این مسائل، مسیر پیشرفت در حوزه تمدن اسلامی که مبتنی بر مذهب و شریعت است، هم از لحاظ تاریخی و هم از لحاظ راهبردی متفاوت بوده و باید باشد. شریعت اسلام دارای جامعیت است و همه عرصههای زندگی را دربر میگیرد و پذیرش اسلام به معنای پذیرش همه احکام و حدود آن است و قرآن کریم صراحتاً پذیرفتن برخی از احکام و کنارگذاشتن برخی دیگر را به مثابه کفر و بیایمانی میداند.
جامعیت اسلام و ابتنای تمدن اسلامی بر توحید باعث تمایز جامعه مسلمانان از دیگر جوامع الحادی و شرکآلود میشود، لذا الگوی پیشرفت و تعالی اسلامی لزوماً و از لحاظ مبنایی با مسیر توسعه غربی، که مبتنی بر الحاد و التقاط است، متفاوت و حتی در برخی حوزهها، متضاد است. بنابراین ارائه الگوی اسلامیایرانی پیشرفت نمیتواند با تسلیم و سازش در برابر تمدن غرب جمع شود، خصوصاً اینکه از منظر استراتژیک، تمدن غربی همواره سعی در حذف تمدنهای رقیب کرده و در این راه هیچ کوششی را فروگذار نکرده است.
اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟
در وضعیت کنونی یگانه تمدنی که میتواند در برابر فشارهای سلطهجویانه تمدن غرب دوام بیاورد و به مراحل رشد و شکوفایی خود ادامه دهد که از راهبرد «مقاومت» و نه «سازش» استفاده کند. مثلاً در حوزه اقتصاد، صرفاً رویکرد «اقتصاد مقاومتی» میتواند زمینههای رشد و پیشرفت پرشتاب و پایدار را فراهم آورد. البته شاید در نگاه اول، عدهای اقتصاد مقاومتی را صرفاً ناظر به وضعیت تحریم و مترادف با ریاضت اقتصادی میپندارند، اما دقت در واژه مقاومت و بار معنایی آن در فرهنگ ما، مشخص میسازد که اقتصاد مقاومتی، راهبردی کلی و اساسی است برای پیشرفت اقتصاد. به بیان دیگر، یکی از شاخصههای مهم اقتصاد پیشرفته، «مقاومبودن» آن در برابر نوسانات و فشارهای داخلی و خارجی است، شاخصهای که اقتصاد کشورهای اصطلاحاً توسعهیافته فاقد آن است و لذا همواره شاهد دورههای رونق و رکود و کسادی است.
در جمعبندی مباحث مطرحشده باید گفت که اولاً الگوهای توسعه غربی بههیچوجه با مقتضیات تاریخی و فرهنگی ما سازگار نیست، ثانیاً هر الگوی جایگزین مدلهای غربی باید براساس عنصر مقاومت طراحی و پیادهسازی شود، ثالثاً ایجاد حماسه اقتصادی مستلزم مقاومسازی اقتصاد در برابر نوسانات و شوکهای درونی و بیرونی است نه سازش و مصالحه و امتیازدادن برای لغو تحریمها.
انتهای پیام/خطب شکن