هیس… اینجا «نصف جهان» است!
اصفهان سکوت کرده است و در این سکوت، خانهها و بافتهای تاریخی «نصف جهان» را یکی یکی فرو میریزند و جای آنها برج و آپارتمانهایی بالا میآیند، که نه تنها مخدوشکنندهی حریم بصری فضای تاریخی سطح شهرند، بلکه به تازگی لبخند تمسخرآمیز گردشگران خارجی را نیز به همراه دارند.
به گزارش اصفهان شرق؛ به نقل از ایسنا، بافت تاریخی «جلفا» یکی از قدیمیترین بافتهای تاریخی اصفهان این روزها بیشتر از هر بنا و بافت تاریخی دیگری با سکوت مواجه است، سکوت در برابر سودجویانی که فقط به فکر ساخت برجاند و به راحتی فرهنگ و تاریخ اصفهان را تخریب و نابود میکنند.
این را نه تنها دانشجویان معماری و مرمت بناهای تاریخی که اساتید و مردم محلی هم تائید میکنند.
سیما زیبائی، دانشجوی کارشناسی ارشد مرمت آثار تاریخی، با طرح این پرسش که «سکوت در برابر بیحرمتی به ارزشهای تاریخی و ملی چه معنایی دارد؟» از قد برافراشتن بنایی با ارتفاع غیراصولی و غیرهمگن چهار طبقه در برابر دو خانه تاریخی ارزشمند در بافت تاریخی جلفای اصفهان خبر میدهد.
او نخست با بیان کلماتی مانند «حریم – حرمت – احترام – احرام– محرم– حرام» اظهار میکند: «حریم» واژهای مقدس و از ریشهی «ح – ر – م» است که در فرهنگ و مذهب ایران جا دارد، اما «حریم» در لغت محدودهای با ضابطههای قانونی – مذهبی و فهم اخلاقی است که برای حفظ اثر از راه پیوند حریم با محیط و از سوی متولی اثر تاریخی تعیین میشود.
او سپس با اشاره به اوج شکوفایی بناهای تاریخی اصفهان در دورهی صفویه میگوید: متاسفانه بناهای با شکوه آن دوران اکنون یک به یک مورد بیاحترامیهای زیادی قرار گرفته و میگیرند، که نمونهی آن بافت ارزشمند «جلفا»ست، بافتی که سندی گویا از پیوند دوستانهی گروهی از مردم با زبان، مذهب و فرهنگی متفاوت پس از دو مرحله کوچیدن در جنوب غربی زایندهرود است.
وی در ادامه با اشاره به چگونگی روند ایجاد بافت تاریخی «جلفا» در اصفهان ادامه میدهد: همزمان با دورهی معاصر و خیابانکشیهای جدید در اصفهان، ساخت خیابان حکیم نظامی باعث شد تا یکپارچگی بافت «جلفا» از بین برود و این محله به دو بخش مجزا تقسیم شود و بسیاری از آثار ماندگار آن از جمله بناها و خانه های تاریخی با معماری ارزشمند، تخریب شود.
زیبایی اضافه میکند: خیابان «سنگتراشها» در سمت شرق خیابان حکیم نظامی و قسمت بزرگتر بافت جلفا قرار دارد که به مادی (نهرهای کوچک)، کلیساهای «کاتولیک»، «نرسس»، «سنت میناس» و «باغات» یا «سورب هاکوپ» و تعدادی خانهی تاریخی ارزشمند در حال تخریب و از خیابان تبریزیها به سه خانه تاریخی «سوکیاس»، «داوید» و «سنت استپان» که در اختیار دانشگاه هنر اصفهان است و خانه «لئون وکیل الدوله» و «دفتر مهندسی پلشیر» میرسد.
او که دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه هنر اصفهان (در خانهی تاریخی داوید) در محله تبریزیها و در مجاورت خانه تاریخی «سوکیاس» است، به ساخت بنایی با ارتفاع غیرمجاز در حریم این بناهای تاریخی متعلق به دوره صفوی اشاره و بیان میکند: حریم کالبدی و منظری بناهای تاریخی ارزشمند این محدوده به دلیل اندیشههای خودخواهانه و سودجوییهای برخی افراد مورد بیاحترامی قرارگرفته و ساختمانی در حال ساخت است که به آنچه در بافت تاریخی جلفا و محله سنگتراشان قرار دارد، دهنکجی میکند.
«طاعون تخریب» در اصفهان
وی ساختوسازهای بیرویه در این بافت تاریخی را بیماری طاعونی میداند که به جان بسیاری از بناها و خانههای تاریخی، ارزشمند و غیرقابل جایگزین افتاده است و بیتردید پیامدها و خسارتهای غیرقابل جبرانی در زمینههای پایداری طبیعت و فضای سالم، اکوسیستم و محیط زیست را به دنبال دارد و باعث حذف خاطرههای شهری و اصالتهای تاریخی، فرهنگی و کمرنگ شدن صنعت گردشگری به دلیل حذف نشانههای ارزشمند تاریخی و فرهنگی و نظام اجتماعی و اقتصادی حاکم بر محله و منطقه، بافت تاریخی و ساکنان آن میشود.
او در ادامه با مرور قوانین مربوط به میراث فرهنگی تاکید کرد: میتوان دریافت که بخش عمدهای از این گونه رفتارهای زیان آور و خسارت بار ریشه در مباحث قانونی کشور در مورد «ثروتهای فرهنگی ملی و بومی» به دلیل قدیمی بودن تصویب قوانین و کمبها بودن نرخ جریمهها و فاکتورهای بازدارندهی قانونی دارد.
وی سپس با بیان این نکته که در شرایط کنونی میتوان پشیمانی و نگاه تمسخرآمیز گردشگران خارجی نسبت به بافتهای تاریخی اصفهان را که کمتر خانهی تاریخی را با وضعیت گذشته در خود دارند، در چهرهشان دید، ادامه میدهد: گردشگران خارجی وقتی قدم به اصفهان میگذارند، میتوان تمسخر را بر لبان آنها دید. به نظر میرسد آنها در شرایط جدید اصفهان، هیچ تفاوتی بین خیابانهای کرج و تهران با اصفهان نمیبینند.
«اصفهان» دیگر «نصف جهان» نیست
زیبایی با بیان این نکته که دیگر نمیتوان به اصفهان، «نصف جهان» گفت، میگوید: متاسفانه در خیابانهای اصفهان آنچه این شهر را با بقیهی شهرهای کشور متفاوت میکرد، دیگر وجود ندارد. در حال حاضر بستن آب زاینده رود، تخریب خانههای تاریخی، فرو نشست آبهای زیرزمینی و به دنبال آن پایین آمدن درصد مقاومت خاک در سراسر اصفهان، رها کردن خانههای تاریخی به حال خود، آب بستن به آنها یا آتش زدن سقف خانهها و حتی به تازگی بحث دربارهی ساخت سالن اجتماعات در قدیمیترین قبرستان شیعه جهان اسلام، «تختفولاد» از جمله مواردی هستند که باعث پشیمانی گردشگران از هزینه کردن برای دیدن اصفهان و حتی ایجاد لبخند تمسخر بر لبان آنها میشوند.
وی با اشاره به حمایت نکردن میراث فرهنگی از مالکان بناهای تاریخی میافزاید: این نوع اقدامات باعث میشود مالکان با اقدامات خودسرانه بناهای تاریخی را به مرور تخریب کنند، در حالی که اگر با یک رویکرد ارزشمندگونه به این بناها توجه داشته باشند مالکان با کمال میل از آنها حفاظت میکنند.
او با تأکید بر اینکه اصفهان را میتوان به قطب گردشگری کشور تبدیل کرد، ادامه میدهد: متأسفانه حلقههای موجود در اصفهان که یک سری از مافیاهای سرمایهگذار و سودجو در سطح اصفهان را تشکیل میدهند، عوامل تخریب بناهای تاریخی در اصفهان هستند. اگر بتوانیم پوستههای باقیمانده از بناهای تاریخی را حفظ کنیم دیگر به نفت هم نیازی نداریم.
تا 5 سال دیگر از اصفهان چیزی نمیماند
این دوستدار میراث فرهنگی اصفهان اضافه میکند: متأسفانه اصفهان و مردمش میخواهند مدرن شوند، اما نمیدانند چگونه و به چه قیمتی در حال رسیدن به این بحث هستند!
او با بیان این نکته که سیاستهای کنونی میراث فرهنگی برای حفاظت از بناهای تاریخی اشتباه است، معتقد است: اگر اقدامات در دست انجام در اصفهان به همین روند ادامه داشته باشد به جز یکی، دو بنای ثبت شده در فهرست میراث جهانی تا پنج سال دیگر از اصفهان چیزی نمیماند.
زیبائی اظهار میکند: مسالهی بناهای تاریخی در اصفهان مانند تکههای پازل به هم مرتبط است که قوانین میراث فرهنگی یکی از آنهاست. این قوانین باید حالت ملی به خود بگیرند. قوانین کنونی به طور محدود از ماده 558 تا 560 قانون تعزیرات و مجازاتهای اسلامی را دربرمیگیرد در حالی که به این نکته توجه نمیکنند که بنا با انسان متفاوت است و مدت حبس یک تا سه سال برای مجرمان آثار تاریخی، هیچ دردی را دوا نمیکند چون آثار تاریخی دیگر قابل بازگشت نیستند.
این دانشجوی کارشناس ارشد مرمت آثار تاریخی، با بیان این نکته که اتفاق در حال رخ دادن در بافتهای تاریخی فقط مربوط به اصفهان نیست و شهرهایی مانند کرمانشاه، شیراز، قم و حتی تهران را دربرمیگیرد، تأکید میکند: معتقدم کسانی باید وارد این قضیه شوند که واقعا دلسوز آثار تاریخی باشند.
وی در ادامه به قوانین مجازات اسلامی اشاره میکند.
ماده 560 قانون مجازات اسلامی؛ هرکس بدون اجازه از سازمان میراث فرهنگی کشور یا با تخلف از ضوابط مصوب و اعلام شده از سوی سازمان مذکور در حریم آثار فرهنگی تاریخی مذکور در این ماده مبادرت به عملیاتی کند که باعث تزلزل بنیان آنها شود، یا در نتیجه آن عملیات به آثار و بناهای مذکور خرابی یا لطمه وارد شود، علاوه بر رفع آثار تخلف و پرداخت خسارت وارده به حبس از یک تا سه سال محکوم میشود.
یا قانون الحاق ماده 127 مکرر به قانون مجازات عمومی؛ هرکس بدون اجازه وزارت فرهنگ و هنر در مجاورت آثار ملی و بناهای تاریخی تا شعاعی که آن وزارت تعیین و آگهی میکند مبادرت به عملیاتی کند که سبب تزلزل بنیان آنها شود یا در نتیجهی آن عملیات به آثار و بنای مذکور خرابی یا لطمه وارد آید به حبس تادیبی از 1 تا 3 سال محکوم میشود.
او سپس ادامه میدهد: مگر غیر از این است که آثار و ابنیهی تاریخی در حکم بخشی از شناسنامهی فرهنگی مردم یا یک سرزمین هستند و از آنجا که شناسنامهی فرهنگی، سند هویتی و حافظهی جامعهی انسانی محسوب میشود، پس در ضرورت حفاظت و پاسداشت آن جای هیچ تردیدی نیست.