رئیس حوزه علمیه اصفهان:
بالاترین توصیه اسلام اقامه نماز و خدمت به خلق است
رئیس حوزه علمیه اصفهان گفت: بالاترین توصیه اسلام اقامه نماز و خدمت به خلق است.
به گزارش اصفهان شرق؛ به نقل از فارس، رئیس حوزه علمیه اصفهان با اشاره به اینکه هدف از خلقت این است که انسان به مقام خلیفهاللهی برسد، اظهار کرد: پروردگار عالم به ملائکه فرموده است: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة» و لازمه رسیدن به مقام خلیفة اللهی این است که ما مهذّب شویم و به عبارت علمای علم اخلاق، درخت رذالت را از دل بکنیم و درخت فضیلت بهجای آن غرس کنیم و بارور کنیم و از میوه آنهم خود و هم دیگران استفاده کنیم.
وی ادامه داد: به عبارت قرآن، خدا ما را خلق کرده است که بااراده خود و با تلاش و کوشش خود، شجره طیبه قرآن شویم، «أَصْلُها ثابت وَ فرعها فِی السَّماءِ، تُؤْتی أُکلَها کلَّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها».
این مرجع تقلید ادامه داد: در سورهٔ معارج دستورالعملی برای خودسازی و برای آدم شدن دادهشده است و آن کاری که در سرحد محال است، این دستورالعمل آن را آسان میکند و بهعبارتدیگر این دستورالعمل موجب میشود که معلم ما خدا شود. وقتی معلم ما خدا شد، مهذّب شدن و آدم شدن کار آسانی میشود. اگر خدا نباشد و اگر خدا معلم اخلاق ما نباشد، مهذّب شدن در سرحد محال است. «فَلَو لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً»
رئیس حوزه علمیه اصفهان ادامه داد: حتماً و یقیناً هیچکس نمیتواند به مقام خلیفة اللهی و به مقام آدمیت برسد، جز اینکه خدا معلم اخلاق او شود، در سورهٔ معارج کار را آسان میکند. میگوید میتوانی بهجایی برسی که معلم تو خدا شود و تو مهذّب شوی و آدم شوی و به مقام خلیفة اللهی برسی، و این دستورالعمل آسان است. اگر انسان درراه بیفتد نهتنها آسان است بلکه لذتبخش است. این دستورالعمل بالاترین لذتها را دارد. اول این دستورالعمل، نماز است، «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»
وی افزود: تلاش و کوشش با نماز و رابطه باخدا در دل شب خیلی کارساز است، در این دستورالعمل به این نماز خیلی اهمیت دادهشده، یعنی درحالیکه مختصر است اما در همین دستورالعمل مختصر دومرتبه اهمیت دادن به نماز تکرار شده است، در اول و در آخر. در اول میفرماید: «إِلاَّ الْمُصَلِّینَ، الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»، و در آخر میفرماید: «وَ الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یحافِظُونَ»، اینکه انسان دائم الصلاة باشد و انسان محافظت کامل بر نماز داشته باشد. دل شب خیلی کار میتواند بکند. به قول قرآن انسان را به مقام محمود میرساند: «وَ مِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَک عَسی أَنْ یبْعَثَک رَبُّک مَقاماً مَحْمُوداً»، و مقام محمود رسیدن به مقام عنداللهی و رسیدن به مقام خلیفة اللهی است.
آیتالله مظاهری اضافه کرد: اهمیت دادن به مردم، تعاون و خدمت کردن به خلق خداست نیز مسئله دومی است که مورد تأکید است؛ «وَ الَّذینَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»، کسی که خودخور و خودخواه نیست، اگر چیزی دارد، حال در این دستورالعمل میفرماید: مال و در جاهای دیگر میفرماید: «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ»، یعنی هرچه دارد مشترک باشد بین خود و دیگران. بهاندازهٔ وسعش به فکر دیگران باشد: «لِینْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیهِ رِزْقُهُ فَلْینْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ»
وی خاطرنشان کرد: آنکه میتواند خیلی و آنکه نمیتواند بهاندازهٔ وسعش باید به مردم کمک کند، به این قانون مواسات میگویند و این قانون مواسات را قرآن جداً میخواهد. اگر قانون مواسات داشته باشیم کمک دوم برای ما میشود و بهعبارتدیگر میتوانیم خدا را معلم اخلاق خود کنیم و معلوم است وقتی خدا معلم ما شد، به نتیجه میرسیم. رابطهٔ اول باخدا و اهمیت دادن به نماز. اینکه در وقت نماز همهٔ کار موقوف و تعطیل باشد و آنچه زنده است، نماز باشد. اکتفا فقط به نمازهای واجب و با جماعت در مسجد نباشد، بلکه به نمازهای مستحب و مخصوصاً مثل نماز شب اهمیت داده شود و بال دوم رابطه با مردم است. خودخواه و خودخور و خودمحور نباشد. خدا این را نمیخواهد. پروردگار عالم در قرآن در آیات فراوان میفرماید به تو نعمت دادم و از این نعمت استفاده کن، اما به یاد دیگران و به فکر دیگران هم باش. اگر به این قانون مواسات عمل شود، فقر از جامعه برداشته میشود. همه ازنظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج در رفاه میشوند. این فرمول اقتصادی اگر جداً پیاده شود، قطعاً فقر نیست و در زمان مهدی «ارواحنافداه» این اقتصاد اسلام پیاده میشود و قانون مواسات پیاده میشود و همه مردم ازنظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج در رفاه میشوند.
رئیس حوزه علمیه اصفهان اذعان کرد: دنیای در این شرایط آباد است، دنیایی که اقتصادش مریض و ناسالم باشد، ملت در مضیقه است. این ملت با درد چه کنم چه کنم و با دشمنیها و اختلافها زندگی میکنند. اگر قانون مواسات پیاده شود، اختلاف از بین میرود و تبعیض نیست. اختلاف طبقاتی نداریم و کسی را نداریم که در مضیقه باشد. اما راجع به آخرتش نیز شما هیچ عبادتی را نمیتوانید پیدا کنید بهاندازهٔ خدمت به خلق خدا. از هر حج و عمرهای بالاتر و از هر جهادی بالاتر، خدمت به خلق خداست.
آیتالله مظاهری ادامه داد: در کتاب کافی درحالیکه مرحوم محدث کلینی میخواسته موجز یک دوره اخلاق و یک دوره اقتصاد و یک دوره فقه بنویسد، موجز و مختصر، اما راجع به قانون مواسات 500 روایت دارد. لذا ائمهٔ طاهر ین «سلاماللهعلیهم» میدانستند اگر قانون مواسات پیاده شود، زندگی خوب و بهشتی میشود.
در زمان مهدی «روحنا فداه» دنیا زندگی بهشتی دارد. از هر نظر در رفاه و آسایش است. مهدی «ارواحنافداه» قوانین اسلام را پیاده میکند و وقتی پیاده شد، دنیا آباد میشود، لذا این همه ثوابها در آخرت هم برای همین است که دنیا در رفاه و آسایش میشود. این دنیا و آخرت است و اما مهمتر از رفاه دنیا و مهمتر از رفاه آخرت،
مرجع عالی قدر جهان تشیع ادامه داد: اگر در راه انفاق بیفتد، آنچه برایش خیلی لذت دارد، اینکه دیگران در رفاه باشند و خودش خواه در رفاه باشد یا نباشد. اما اسلام میگوید خود و زن و بچهات در رفاه باش و اما طبق قانون مواسات به فکر دیگران هم باشد تا هم خود در رفاه باشی و هم دیگران. ولی کسانی که در راه بیفتد، این قانون مواسات برایشان خیلی لذت دارد. آن وقتی که زهرای عزیز آن انفاق را کرد و افطار خودش را به دیگران داد، بالاترین لذت برای اهل بیت همان بود. قطعنظر از اینکه آیه «یطْعِمُونَ الطَّعام نازل شد و این آیهٔ شریفه به دنیا و آنچه در دنیاست، برای شیعه و برای اهلبیت «سلاماللهعلیهم» و برای حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» ارزش دارد، ولی توجّه به این مطلب که حضرت زهرا افطار نکرد، اما بالاترین لذتها را چشید، «إِنَّما نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکمْ جَزاءً وَ لا شُکورا»،
رئیس حوزه علمیه اصفهان در ادامه بحث خاطرنشان کرد: اگر بتوانیم قانون مواسات را پیاده کنیم، بالاترین لذت برای ما پیدا میشود و متأسّفانه الان، این قانون مواسات نیست و از این جهت هم اقتصاد ما بیمار است. اقتصادی که در آن قانون مواسات نباشد، این اقتصاد سالم نخواهد شد. این اقتصاد میرسد به آنجا که حیف و میلها در این اقتصاد صورت میگیرد و یکی کوه و دیگری هیچ میشود، یکی تجملگرا است به اندازهای که اگر یک شبانهروز تجمّلگرایی خود را به یک خانواده دهد، آن خانواده در رفاه میشوند و در مقابل، کسانی احتیاج به نان خالی دارند، تجملگرایی که ندارند، بلکه احتیاج به غذا هم دارند. این اقتصاد ناسالم است و اقتصاد شیطانی است، لذا قرآن میفرماید علاوه بر اینکه این ملت خیلی گناه میکند و گناهش خیلی بزرگ است، این ملت مثل کرم ابریشم در غم و غصه و نگرانی و اختلاف به دور خود میپیچد و یک دنیا غم و غصه. در همان تجمّلگرایی خود یک دنیا غم و غصه و نگرانی و اضطرابخاطر و اختلاف دارد.
آیت الله مظاهری افزود: من خیلیها را دیدهام که چیزی ندارند، اما بالاترین لذتها بین زن و شوهر هست. در خانه احتیاج به خوراک و پوشاک دارند و احتیاج به مسکن دارند، اما فوقالعاده در رفاهاند و خوش و خرّم هستند. اما از آن طرف من زیاد دیدهام که جداً در رفاه است و متموّل و بالاست و تجمّلگراست، اما در همین تجمّلگرایی خود یک دنیا غم و غصه و دلهره و اضطرابخاطر و نگرانی دارد. اینها را خدا نمیدهد، بلکه اعمال زشت ما میدهد. هر ملتی که قانون مواسات نداشته باشد، این ملت بیچاره و بدبخت است. هرکه باشد و هرکجا باشد. و هر ملتی که در آن قانون مواسات زنده باشد، آن ملت حیات طیب دارد و قرآن اسمش را حیات طیب گذاشته است: «وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یخْرُجُ إِلاَّ نَکداً»
آیت الله مظاهری تصریح کرد: ما الان تجمّلگرا شدهایم، به عبارت دیگر به فکر خود هستیم و نه به فکر دیگران. مثال سادهای بزنم که این مثال را بچهها هم میتوانند درک کنند. اگر این تجمّل گرایی عید نوروز از دو روز قبل از عید تا روز سیزده تمام شود، نباشد و به جای آن قانون مواسات باشد، بسیاری از مردم در رفاه و آسایش میشوند. این چیزی نیست و مشکل هم نیست. اگر این مسافرتهای کذایی نباشد. شما میدانید حساب سرانگشتی این مسافرتهای کذایی میلیاردهاست و فرقی هم بین فقیر و متوسط و متمول در این تجملگرایی نیست. مثلاً این فقیر یک سال زحمت میکشد و جمع میکند و در این ده سیزده روزه به باد فنا میدهد. با خستگی کامل و با کشت و کشتار فراوان و با تصادفات عجیب و با خستگی روحی بر سر کارش میآید. اگر این تجمل گرایی عید نوروز نباشد، آنگاه میتواند یک کار فوقالعاده اساسی انجام دهد. اگر چند سال این تجملگرایی نباشد، قضیه مسکن حل میشود. این یک کار در تجمّلگرایی ماست. الان وضع ازدواج فوقالعاده مشکل شده است. هم برای دختر و هم برای پسر. حال اگر این تجمّل گرایی تمام شود، آنگاه بهترین کارها در قضیه ازدواج میشود. دختری پیدا نمیکنیم که شوهر نداشته باشد و پسری پیدا نمیکنیم که زن نداشته باشد. اینها هم در تاریخ آمده و هم در تجربه آمده است.
وی با بیان روایتی ادامه داد: مرحوم کاشف الغطاء «رضواناللهتعالیعلیه» از مراجع خیلی بزرگ است. به اندازهای که وقتی صاحب جواهر به اسم ایشان میرسند، به نام استاد الاکبر میخوانند. این استاد خیلی بالاست و از مراجع است. در روزی وقتی درسش تمام شد، گفت من دختری دارم که امروز فهمیدم تمایل به ازدواج دارد، اگر طلبهای متدین و درس خوان باشد، دخترم را به او میدهم. یکی از طلاب در وسط درس ایستاد و نشست. مرحوم کاشف الغطاء فرمودند بیا به منزل ما. او از شاگردان خوب مرحوم کاشف الغطاء به نام آقا سید محمدتقی مسجدشاهی بود. به خانه آمد و دختر، پسر را دید و پسر هم دختر را دید و همدیگر را پسندیدند. مرحوم کاشف الغطاء به او گفت چه چیز داری و او گفت هیچ ندارم جز چند کتابی که برای درسم است و این لباسهایی که پوشیدهام. فرمودند: مهریه مهرالسنة پیغمبر باشد و به قول عوام بیست و شش تومان و دوریال و ده شاهی. و این منزل ما یک اطاق دارد و میشود که این اطاق حجلهگاه شما باشد. لذا عقد را خواندند و جهیزیه مختصر آوردند و در همان شب عروسی شد. یک ساعت به اذان صبح مرحوم کاشف الغطاء در زد و گفت برایتان آب گرم کردم، بلند شوید و نماز شب بخوانید. آنها هم غسل کردند و نماز شبشان را خواندند. آنگاه نسل مسجدشاهیها دویست سال مجتهدهای بالا و همین آقا شیخ محمدتقی مسجدشاهی یکی از افتخارهای تشیع است و یکی از مراجع فوق العاده بزرگ است و کتاب هدایة المسترشدین ایشان در اصول نه تنها هنوز زنده است، بلکه سرمشق دیگران است. بالاخره عروسی شد و تجمل گرایی نبود و خدا هم نتیجهٔ دنیا را برکت در نسل او داد.
آیت الله مظاهری ادامه داد: خیال نکنید اینها چیزهای من درآوری است، ازدواج حضرت زهرا با امیرالمؤمنین «سلاماللهعلیهما» نیز همینطور بود. اگر ما که جداً شیعه هستیم و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا را تا سرحد عشق دوست داریم و شعار یا زهرا و شعار یا علی در جبههها هشت سال جبهه را پشت سر گذاشت و هشت سال پیروزی آورد، اما در عمل لنگیم. اگر ازدواج ما مثل ازدواج حضرت زهرا و امیرالمؤمنین باشد. امیرالمؤمنین نزد پیغمبر اکرم آمدند و خواستگاری کردند. پیغمبر اکرم فرمودند: من تو را خیلی دوست دارم و اما زهرا باید اجازه دهد. حضرت زهرا اجازه داد. به امیرالمؤمنین فرمودند چه داری؟ فرمود هیچ چیز. یک شمشیر و یک شتر و یک زره دارم. فرمودند: شتر را برای کار کردن لازم داری و شمشیر را برای جبهه لازم داری و اما زره را نمیخواهی و زره را کسی میپوشد که بخواهد فرارکند.
امیرالمؤمنین ذره را به پانصد درهم فروختند و به پیغمبر اکرم دادند. پیغمبر اکرم از همین پانصد درهم یک جهیزیه تهیه کردند که بیش از 63 درهم نشد و یک زندگی ضروری شد. زنها این زندگی ضروری را تهیه کردند و به پیغمبر گفتند ببینید و پیغمبر یک نگاهی به جهیزیهٔ حضرت زهرا کردند و گریهٔ شوق کردند و فرمودند: الحمدلله غالب آن از گل است. مابقی را هم یک ولیمهٔ عمومی آبگوشت دادند و مهریهٔ زهرا هم جهیزیه شد و هم ولیمهٔ عمومی شد. جهیزیه زهرای مرضیه یک پیراهن بود و پیراهن را پوشیده بود تا به منزل داماد بیاید تا داماد پیراهنش را ببیند. در وسط راه فقیری در مقابل حضرت زهرا آمد و گفت من لباس ندارم و مرا بپوشان. حضرت زهرا پیراهن را درآورده و به او دادند و با پیراهن دخترانه به منزل امیرالمؤمنین آمدند. همان وقت پیغمبر اکرم آمدند و وقتی میآیند باید کادویی برای حضرت زهرا بیاورند. کادو این بود که دست حضرت زهرا را در دست امیرالمؤمنین گذاشتند و فرمودند: این امانت پیش توست. فرمودند: کفو خوبی است. هم او کفو توست و هم تو کفو او هستی. بعد هم به حضرت زهرا فرمودند: این خانه کار دارد. خانه داری و شوهرداری و بچهداری از تو و کارهای خارج از خانه و ادارهٔ مخارج از امیرالمؤمنین است. این کادوی پیغمبر به زهراست. وقتی پیغمبر رفتند، حضرت زهرا یک جمله دارد: «فَلَا یعْلَمُ مَا دَاخَلَنِی مِنَ السُّرُورِ إِلَّا اللَّهُ بِإِکفَائِی رَسُولُ اللَّهِ تَحَمُّلَ رِقَابِ الرِّجَالِ»
فرمودند خدا میداند من چقدر خوشحال شدم که پیغمبر اکرم فرمودند: با نامحرم تماس نداشته باش و کارهای خارج از خانه از علی باشد و تو در خانه بچهدار و شوهردار باش.
رئیس حوزه علمیه اصفهان ادامه داد: جداً میدانید حضرت زهرا خوب شوهرداری و بچه داری کرد و مثل زینب و حسین را تحویل جامعه داد. نگویید نمیشود، بلکه اگر بخواهیم میشود. حضرت زهرا و امیرالمؤمنین چنین عمل کردند و شد و در تاریخ من قضایا دارم و تاریخنویسان نظیر این دو قضیه زیاد دارند و این مختص به حضرت زهرا و اهل بیت نیست، بلکه آنکه مسلمان است، همین است. آنکه مسلمان است باید بداند تجمّلگرایی گناه است و گناهش بزرگ است. به اندازهای که قرآن میفرماید: «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ، لا بارِدٍ وَ لا کریمٍ، إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِک مُتْرَفینَ، وَ کانُوا یصِرُّونَ عَلَی الْحِنْثِ الْعَظیمِ»،