نوشتار ششم:
لابی و لابی گری در معرکه سیاست غرب
مقوله لابی به عنوان اجتماع قانونی و مشروع جایگاهی مهم در ساختار سیاسی آمریکا دارد.
اصفهان شرق/ محسن منصوری کارشناس ارشد روابط بین الملل
لابی و لابی گری چیست؟ قویترین لابی در آمریکا چه نام دارد و چگونه بر رفتار دولت آمریکا تاثیر می گذارند؟
از مهمترین و پر کاربردترین اصطلاحاتی که در دنیای سیاست و روابط بین الملل بکار برده می شود واژه” لابی” است که علیرغم کاربرد بسیار زیاد آن در رسانه ها و تحلیل های سیاسی کم تر مورد توجه قرار گرفته است. بطوریکه عده ای به معنای آن چندان آشنایی ندارند. از سویی از آن جایی که آمریکا به خاطر ویژگی های خاصش از مهمترین کشورهایی است که لابی ها در آن فعال هستند در این پژوهش مورد مطالعه قرار می گیرد. فرض نوشتار ما این است که در این کشور لابی اسراییل یا صهیونیسم به حدی تاثیر گذار است که تحلیل سیاست خارجی امریکا بدون بررسی لابی اسراییل کاری چندان صحیحی نیست ضمن این که نگارنده معتقد است علیرغم تاکید بر لابی نباید از بررسی سایر عوامل تاثیر گذار بر سیاست خارجی آمریکا غافل بود.
لابی:
لابی در فرهنگ فارسی معین اینگونه تعریف شده است : لابی سر سرای بزرگ ورودی، تالار ورودی هتل و مهمان خانه و گروه یا جریانی است که تلاش می کند بر هیئت حاکمه یا بر کسانی در جهت منافع خود اثر گذارد. در ادبیات سیاسی لابی به گروههایی اطلاق می شود که برای تحقق اهداف و منافع خود بدنبال بهره گیری از ساختار و ظرفیت های حقوقی و سیاسی کشور خود هستند و همچنین به دنبال تاثیر گذاری بر روند جهت گیری سیاسی داخلی یا خارجی کشور متبوع خویش هستند.
لابی و لابی گران در آمریکا:
لابی در آمریکا به شکل امروزی آن تا دهه 1820 وجود نداشت که از این تاریخ لابی هایی شکل گرفتند که هدفشان همسو کردن تصمیمات با منافع خودشان بود. تا این که در سال 1995 قانون جدیدی در آمریکا تصویب شد که رفتار لابی ها را شکل و شمایل روشن تر و واضح تری می داد این قانون” قانون لابیسم” یا “قانون شفاف سازی فعالیت های لابی” نام گرفت . بطور کلی فرد لابی گر یا لابیست طبق قانون مصوب سال 1995 می بایست نزد دفتر مجلس نمایندگان و دبیر خانه سنا ظرف 48 روز از زمان استخدام یا قرارداد ثبت نام کند و همچنین می بایست سال 2 بار فعالیت های لابی خود را در موضوعات ویژه، شماره های لوایح، هزینه های تقریبی فعالیت ها و لیستی از سازمان های مورد مراجعه خود ارائه کند
مقوله لابی به عنوان اجتماع قانونی و مشروع همانگونه که در بالا اشاره شد جایگاهی مهم در ساختار سیاسی آمریکا دارد در واقع ویژگی جامعه آمریکا به جهت تنوع و تکثر گروههای مختلف و همچنین وجود مهاجران زیاد در این کشور باعث گردیده است که گروههای مختلف ذی نفوذ و فشار شکل بگیرند که هر کدام تلاش می کنند به نحوی بر رفتار سیاست خارجی امریکا تاثیر بگذارند این ها چه در ساختار قانونگذاری این کشور در کنگره و چه در ساختار اجرایی مانند رییس جمهور ، فرماندارها روسای ایالات و حتی شهرداری ها تاثیر می گذارند.
لابیگران در ایالات متحده آمریکا مجموعهای از گروههای رسمی و غیررسمی هستند که با دریافت حمایتهای مالی از سوی برخی دولتها میکوشند تا سیاستهای کاخ سفید و کنگره آمریکا را به سمتی هدایت کنند که منافع آن دولتها را تامین کنند؛ این لابیگری گاهی بصورت مستقیم بر روی سیاستمداران آمریکایی انجام میشود و گاهی نیز از طریق تاثیرگذاری بر روی افکار عمومی آمریکا.
لابیگرها لزوما نباید عضو گروههایی سازمان یافته باشند بلکه آنها میتوانند بصورت مستقل و انفرادی نسبت به حمایت یا مخالفت با قانون خاصی اقدام کنند؛ هرچند برخی از آنها حقوقها و دستمزدهایی نیز از سوی دولتهای خارجی دریافت میکنند.
لابی اسراییل
قویترین لابی ها در آمریکا لابی اسراییلی یا صهیونیستی است که بطور دقیق و حساب شده در راستای منافع اسراییل فعالیت می کنند که در حال حاضر قویترین آن ها آیپک نام دارد در حالی که جمعیت یهودیان در آمریکا 5/2 درصد می باشد اما با ابزار پول ، فشار سیاسی و رسانه ها توانسته اند قدرت زیادی را در میان سایر قومیت ها کسب کنند در کنار آیپک، لابی هایی مانند لابی ارمنی،لابی کوبایی، لابی عربی، لابی تایوانی و … وجود دارند که البته قدرت لابی اسراییلی را ندارند.
کمیته امور عمومی آمریکا – اسراییل(آیپک) که بیشتر اعضای آن یهودی هستند.
آیپک آن چنان در ساختار سیاسی آمریکا تاثیر گذار است که کم تر نامزدی در آمریکا چه در انتخابات کنگره و چه در انتخابات ریاست جمهوری و …. حاضر می شود بر خلاف منافع آنان سختی بگوید . از سویی، هر نامزدی که حمایت این گروه را داشته باشد احتمال پیروز شدنش در انتخابات بسیار افزایش می یابد از این رو جایگاه و قدرت لابی اسراییل بویژه آیپک در جامعه آمریکا غیر قابل انکار است.
البته در مورد تاثیر لابی اسراییل و صهیونیسم در آمریکا بین نظریه پردازان اختلافاتی دیده می شود:
1-عده ای مانند استفان والت یا جان میر شایمر که در محافل سیاسی و نظریه پردازی آمریکا از جریان راست محسوب می شوند معتقدند که لابی اسراییل در جهت دهی به سیاست های آمریکا بسیار تاثیر دارند و اگر امروز آمریکایی ها اینگونه از اسراییل در موضوعات مختلف مانند شهرک سازی در فلسطین و فروش جنگ افزار نظامی تا وتو کردن قطعنامه ها یی که در شورای امنیت علیه آن ها تصویب می گردد و …. همه ناشی از نفوذ لابی اسراییل در تصمیمات است. و اگر نبود این لابی ها چه بسا آمریکا هیچگاه از اسراییل این گونه حمایت نمی کرد.
جان میر شایمر استاد دانشگاه شیکاگو معتقد است لابی صهیونیسم در جهت دهی به سیاست خارجی آمریکا نقش بسزایی دارد.
استفان والت استاد دانشگاه هاروارد از تاثیر لابی صهیونیسم می گوید
2- در مقابل عده ای مانند نوام چامسکی که از منتقدین سرسخت سیاست های توسعه طلبانه و امپریالیستی آمریکا می باشد می گوید سخن گفتن در مورد لابی اسراییل و تاثیر آن ها( مانند آنچه والت و میر شایمر می گویند ) در تصمیم گیری های داخل آمریکا اغراق آمیز است و سیاست آمریکایی ها از آن جا که ذات و درون آن توسعه طلبانه است ارتباطی با فعالیت های لابی ها ندارد کما این که بسیاری از اقدامات آمریکایی ها در جهان بر خلاف نظر اسراییلی ها بوده است مانند فروش جنگ افزار نظامی به عربستان.
نوام چامسکی استاد برجسته دانشگاه ام ای تی و منتقد جدی سیاست های آمریکا
نتیجه: جامعه آمریکا به خاطر وجود جریان ها و قومیت های گوناگون و طبیعت مهاجر پذیری آن مستعد وجود گروههای فشار برای پیشبرد اهدافشان است در این میان لابی اسراییل از تاثیر گذارترین آن ها به شمار می رود که با ابزار پول و ثروت در قالب شرکت های بزرگ نفتی و .. همچنین ابزار فشار و در دست داشتن قویترین رسانه های جهان نقشی تعیین کننده در جهت دهی به رفتار سیاست خارجی آمریکا دارد . همچنین نباید اهمیت اسراییل را برای آمریکا بویژه در منطقه خاورمیانه نادیده گرفت اسراییل در حال حاضر تنها کشوری در منطقه است که می تواند منافع آمریکا را در تامین انرژی و مهار دولت های منطقه یاری نماید امری که به نظر می رسد امریکایی را از دیدن برخی واقعیت ها غافل ساخته است چرا که اسراییل نه تنها آمریکا را در رسیدن به اهدافش یاری نرسانده است بلکه به اعتقاد عده ای امروز عامل نفرت امریکا در افکار عمومی دنیا، کشت و کشتار عظیم جهانی و بالاخره تحمیل هزینه های زیاد برای آمریکا شده است.