به مناسبت اربعین در شاهتور برگزار می شود:
شور هیئت عزاداران اسلام آبادی در اربعین سالار شهیدان
به مناسبت اربعین حسینی مراسم زنجیر زنی و نوحه سرایی هیآت مذهبی اسلام آباد از ساعت 8 صبح روز اربعین در دهستان امامزاده عبدالعزیز شاتور برگزار می شود.
به خبرنگار اصفهان شرق از شاهتور: به مناسبت اربعین حسینی مراسم زنجیر زنی ونوحه سرایی هیآت مذهبی اسلام آباد از ساعت 8 صبح روز اربعین در دهستان امامزاده عبدالعزیز شاتور برگزار و جهت پذیرایی از عزاداران پخت آش نذری در چایخانه حضرت ابوالفضل (ع) انجام می گردد.
کاروان میرسد از راه، ولی آه، چه دلگیر چه دلتنگ، چه بی تاب، دل سنگ شده آب، از این نالهی جانکاه، زنی مویه کنان، موی کنان، خسته، پریشان، پریشان و پریشان، شکسته، نشسته، سر تربت سالار شهیدان، شده مرثیه خوان غم جانان، همان حضرت عطشان، همان کعبهی ایمان، همان قاری قرآن، سر نیزهی خونبار، همان یار، همان یار، همان کشتهی اعدا.
*****
کاروان میرسد از راه، ولی آه، نه مرهم نه طبیبی، عجب حال غریبی، ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی، ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی، ز داغ غم این دشت بلاپوش، به دلهاست لهیبی، به هر سوی که رفتند، نه قبری نه نشانی، فقط میوزد از تربت محبوبهمان نفحهی سیبی که کشانده ست دل اهل حرم را.
*****
کاروان میرسد از راه و هر کس به کناری، پر از شیون و زاری، کنار غم یاری، سر قبر و مزاری، یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته، به دنبال مزار پسر فاطمه رفته، یکی با دل مجروح، و با کوهی از اندوه به دنبال مه علقمه رفته، یکی کرب و بلا پیش نگاهش، سراب است و سراب است، دلش در تب و تاب است و این خاک پر از خاطرههاییست، که یک یک همگی عین عذاب است و این بانوی دلسوختهی خسته رباب است، که با دیدهی خونبار و عزاپوش، خدایا به گمانش که گرفتهست گلش را در آغوش و با مویه و لالایی خود میرود از هوش:
« خدایا…
چهل روز شکستن، چهل روز بریدن، چهل روز پی ناقه دویدن…
چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن، چه بگویم؟
چهل روز اسارت، چهل روز جسارت، چهل روز غم و غربت و غارت…
چهل روز پریشانی و حسرت، چهل روز مصیبت، چه بگویم؟
چهل روز، نه صبری، نه قراری، نه یک محرم و یاری، ز دیاری به دیاری…
چهل روز فقط شیون و داغ و غم و درد فراق و فراق و … فراق و … چه بگویم؟
بگویم، کدامین گلهها را؟ غم فاصلهها را؟ تب آبلهها را؟