«م» مثل معلمی و مادری/ وقتی نقش معلمی با مادری گره میخورد
۱۲ اردیبهشت امسال با سالهای دیگر تفاوت زیادی دارد، چراکه بیماری کرونا مدارس را به تعطیلی کشانده و کلاسهای درس رنگ دانشآموز به خود ندیده است، ولی در این میان معلمانی از جنس ایثار پای کار آمده و بار دیگر ثابت کرده اند که معلمی عشق است.
به گزارش اصفهان شرق؛ «عارفان ِ علم عاشق میشوند، بهترینِ مردم معلم میشوند، عشق با دانش متمم میشود، هر که عاشق شد، معلم میشود». این جملهای کوتاه در وصف یک معلم است.
امسال ۱۲ اردیبهشت که مزین به نام معلم است، با سالهای دیگر تفاوت زیادی دارد، اگر چه کرونا مدارس را به تعطیلی کشانده و چند ماهی میشود که کلاسهای درس رنگ دانش آموزان را به خود ندیدهاند، اما با این حال معلمان نشان دادند که آموزش، تعطیلی ندارد.
حالا معلمها با تمام کاستیها و بیمهری پای کار آمدهاند تا علاوه بر آموزش دروس معمولی، الفبای زندگی و درس مهر و اندیشهورزی را با عشق به دانشآموزان آموزش دهند.
معلمانی که به خاطر عشق و علاقه به شغلشان برگهای جدیدی در تاریخ کشور به ثبت رساندند تا چراغ علم و دانش در هیچ خانهای خاموش نباشد.
تدریس الفبای زندگی در عصر کرونا
تاریخ فداکاریهای معلمی که از روی تخت بیمارستان تدریس میکرد؛ معلمی که به جای وایت بُرد با ماژیک روی درب یخچال خانه مینوشت و برای دانشآموزانش توضیح میداد؛ معلمی که خبر فوت فرزندش را وسط کلاسهای آنلاین شنید ولی کلاس را لغو نکرد؛ معلمی که چندین کیلومتر راه را طی کرده و به روستای محروم از اینترنت میرود تا دانشآموزانش محروم از آموزش نباشند؛ معلمی که به دلیل فقر خانواده دانش آموزش با هزینه شخصی برای او تلویزیون خرید و یا معلمی که بهدلیل تلفظ اشتباه یک واژه (آنلایند) مورد تمسخر و توهین بعضیها قرار گرفت را فراموش نخواهد کرد. اینها نمونه کوچکی از نقش معلمانی است که جلوه ایثار و فداکاری را با همه وجود معنا کردهاند.
یکی از این معلمها، اقدس شیخنژاد، معلم مقطع ابتدایی با سابقه ۲۰ سال خدمت است. او چندین سال در نهضت سوادآموزی تدریس کرده و سپس مدیر و معاون مدارس عشایر شده و اکنون چهار سالی میشود که به شهرستان اهر انتقال یافته است.
شیخنژاد میگوید: من دوران سختی را در مناطق عشایر سپری کردم ولی همانطور که میدانید، معلمی عشق است و حتما که نباید معلم پشت میزنشین و عصا قورت داده باشد بلکه بعد همه این سختیها، وقتی شاگردم از یک نقطه محروم را میبینم که الان برای خود فرد شاخصی شده، افتخار میکنم که توانستهام نقش کوچکی در زندگی او داشته باشم.
پیوند عشق و عاطفه
خانم معلم ما، همیشه در مقاطع ابتدایی درس داده و علاقهای به تدریس در سایر مقاطع ندارد زیرا معتقد است که باید پایه دانشآموزان از ابتدا خوب بنا شود.
او حتی خارج از تدریساش، پیوندی عاطفی و مادرانه با یک دانشآموز ابتدایی دارد که از نظر جسمی توانایی حضور در کلاس را ندارد.
شیخنژاد در این خصوص میگوید: دو سال پیش متوجه یک دانشآموز در مدرسهمان شدم که از نظر جسمی در معلولیت شدید قرار دارد و توانایی حضور در کلاس درس را نداشت ولی مادرش علاقه زیادی به آموزش برای فرزندش داشت از اینرو با معلمهای مدرسه صحبت کردیم تا به آن کودک درس بدهیم.
معلم فداکار اهری ادامه میدهد: آن روز نتوانستم نه بگویم، زیرا آن کودک را جای فرزندان خود گذاشتم به خاطر همین دلم لرزید؛ با خود گفتم که من یک معلم هستم و این راه را خدا جلوی پای من گذاشته است، پس او نیز نظارهگر است که ببیند بنده معلماش چه کار میکند.
م مثل مهر ِ مادری معلم
او از روزهایی که پایش به خانه شاگرد ناتواناش باز شد و به قول خود مادر و فرزندیشان شروع شد،برایم تعریف میکند: پسرم کلاس چهارم ابتدایی بود و توانایی حرکت دست و پاهایش را نداشت و مادرش نیز از معلمان درخواست کرده بود تا در ازای هزینه به فرزندش درس بدهد ولی من این کار را برای رضایت خدا و بدون هیچچشمدات مالی انجام دادم هفتهای چهار بار به مدت دو و نیم ساعت به منزل آن دانشآموز میروم.
شیخنژاد میگوید: الحمدالله با حمایتهای همسرم که خود فرهنگی است و مدیر یک مدرسه در اهر میباشد توانستهام پیش بروم و به آن دانشآموز درس بدهم به طوریکه همسرم همیشه من را به خانه آنها میرساند و چند ساعت در ماشین منتظر میماند.
او میافزاید: همه دانشآموزها برای من عزیز هستند و فرقی بین آنها نمیگذارم ولی این شاگردم نیاز بیشتری به توجه دارد و من همه تلاش خود را برای یادگیری او میدهم در حالیکه توانایی جسمیاش کمتر است و نمیتوان مطابق برنامه کلاسی با او جلو رفت زیرا برای این دانشآموزم نه میتوان دیکته گفت و نه انشا و یا تکلیفی محول کرد و حتی تبلت را هم با بینی خود استفاده میکند.
معلم عاشق گزارش ما اما دل پُری از کمبودهایی دارد که در روزهای کرونایی بیشتر جلوهگری میکنند، او میگوید: آموزش مجازی گفتند ولی دریغ از اینکه چقدر بستر برای همهگیری آموزش مجازی فراهم است؟ من و همسرم دانشآموزانی داریم که حتی تلویزیون هم در خانه ندارند چه برسد به گوشی اندروید.
او اضافه می کند: همسرم مدیر یک مدرسه در شهرستان اهر است که به خاطر کمبود بسترهای آموزش آنلاین برای برخی از دانشآموزها به آنها تدریس حضوری تک نفره در مدرسه میدهد تا بلکه از هم دورهای های خود عقب نمانند.
ای که دستت میرسد، کاری بکن
شیخنژاد میگوید: زندگی فراز و نشیبهای زیادی دارد و چه زیبا که ما این بالا و پایین را به یکدیگر سختتر نکنیم زیرا من معتقد به این شعر «ای که دستت میرسد، کاری بکن» هستم.
انتهای پیام/فارس