به گزارش اصفهان شرق، کاغذ بازی و مجموعه‌ای از سیاستمداران در قوه مجریه و قضاییه ریشه دوانیده‌اند و هیچ راهی برای خلاص شدن از شر آن‌ها وجود ندارد. مسئولان دوباره در انتخابات شرکت می‌کنند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا در جایگاهی که هستند، ابقاء شوند، اما در واقع عموم مردم تأثیر چندانی در این عرصه ندارند و متأسفانه به علت تمرکز رسانه‌ها بر مسائل بیهوده مثل جمع آوری زباله، یا اینکه فردی سگ خود را از پنجره بیرون انداخته یا اینکه پدر فلان خواننده سرطان سینه دارد، چیز‌هایی که واقعا مهم هستند، مغفول مانده‌اند.

این جملات شاید در نگاه اول تحلیل یکی از تحلیلگران پیرامون یکی از کشورهای جهان سوم باشد؛ اما این ها جملات مایکل اسپرینگمن دیپلمات سابق ایالات متحده است در مورد ایالات متحده آمریکا است.

ستاره اقتصادی که سوخته است

حضور آمریکا در جنگ جهانی دوم در عین دور ماندن این کشور از آسیب های این جنگ، به ایالات متحده این قدرت را داد که در عین حال که به عنوان اقتصاد برتر در نبود رقیبان اروپایی جای پای خود را محکم می کرد، بخش اعظمی از این تولید ناخالص را به توسعه نظامی و تبلیغات برای خود اختصاص دهد.

اقتصاد جهانی از جنگ رنج می‌برد؛ ایالات متحده بسیار ثروتمندتر از سایر کشورها ظاهر شد که منجر به رشد موالید در آن شد و تا سال ۱۹۵۰ تولید ناخالص داخلی آن به ازای هر فرد بسیار بالاتر از هر یک از قدرت‌های دیگر بود؛ در نتیجه آمریکا بر اقتصاد جهانی حاکم شد. از طرفی انگلیس و آمریکا سیاست خلع سلاح صنعتی در آلمان غربی را در سال‌های ۱۹۴۵–۱۹۴۸ دنبال کردند که همین اقدام آمریکا منجر به رکود اقتصادی اروپا و تأخیر در بهبود وضعیت آن برای چندین سال شد.

اما این دوران طلایی برای آمریکا ادامه دار نبود؛ امپراطوری پوشالی که آمریکا در دهه های بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد کرده بود و با پروپاگاندای رسانه ای آن را بزرگ تر نشان می داد؛ با شروع رقابت با اتحاد جماهیر شوروی و دخالت در امور کشورهای مختلف برای حفظ ژست کدخداگی جهان و ظهور قدرتی جدید در خاورمیانه به نام ایران کم کم افول کرد.

از نظر اسپرینگمن سیاست سیاستمداران ایالات متحده بیشتر از آنکه مبتنی بر نیاز مردم اصلی این کشور باشد، براساس نیازی است که خود برای این کشور تعریف می کنند.

براساس آمار در سال گذشته میلادی، تعداد بی خانمان های آمریکا به بیش از نیم میلیون رسیده است که از این میزان لس آنجلس و نیویورک به که نماد تمدنی غرب به شمار می روند، با 78 و 49 هزار بی خانمان در صدر ایالت های درگیر این مشکل به شمارمی روند.

فاصله ای که هر روز مردم آمریکا را از هم دور می کند

در کنار این مشکل اقتصادی که زیربنایی برای پیچیده شدن مشکلات اجتماعی در آمریکا است، فاصله طبقاتی در آمریکا هرروز عمیق تر می شود.

عمق این فاصله اجتماعی زمانی هویدا می شود که در سال 2011 جنبش وال استریت در آمریکا شکل می گیرد.

در جریان این جنبش برخی از جوانان آمریکایی در خیابان وال استریت مقر بورس نیویورک در تاریخ ۱۷ سپتامبر 2011 در اعتراض به اوضاع وخیم اقتصادی و اختلاف طبقاتی آمریکا و سیاست کنونی این کشور دست به تظاهرات گسترده زدند.

خواسته این جوانان رفع نابرابری‌های اقتصادی، مبارزه با فرهنگ اقتصادی سرمایه‌داری و از بین بردن دسترسی و نفوذ دلالان شرکتی و غول‌های پولی در دولت آمریکا بود.

با این وجود دولت آمریکا از طریق پلیس این کشور این تجمع کنندگان را به جرم ایجاد مزاحمت برای شهروندان بازداشت و  اف‌بی‌آی کسانی را که در جنبش وال استریت حضور داشتند را «تروریسم داخلی» و تظاهرات را «فعالیت مجرمانه» خواند.

تبعیض نژادی همچنان حاکم بر آمریکا

شاید در نظر برخی تبعیض نژادی در آمریکا به سال های جنگ داخلی برمی گردد و از آن روز دیگر خبری از این برده داری در این کشور آزاد نیست، اما برخلاف این باور غلط همچنان آمریکا درگیر سیستم تبعیض آمیز و حتی برده داری به شیوه مدرن است.

نتایج پژوهش های متعدد در مورد تبعیض در بازار کار آمریکا نشان می‌دهد رزومه‌های ارسال شده از سوی متقاضیان سفیدپوست از شانس بیشتری برای دعوت به کار برخوردارند.

در کنار این آمار، اخبار هر روزه ای که در مورد خشونت علیه سیاهپوستان از آمریکا درز پیدا می کند خود هویدای وضعیت تبعیض نژادی در این کشور است.

جنبش های متعدد سیاهان در این کشور خود نشان دهنده عمق این فاجعه در این کشور است.

گردونه مضحک انتخابات در آمریکا

اگرچه سیستم سیاسی آمریکا دموکراتیک است، اما نوع چینش این سیستم به گونه ای است که مردم دخالت مستقیمی در این انتخاب ندارند. باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا در سخنرانی اذعان کرده بود: گردونه انتخاباتی آمریکا به نمایشی مضحک تبدیل شده است.

وی  در تجمعی انتخاباتی در فیلادلفیا در سال 2015 اعلام کرده بود: «مسیر انتخاباتی آمریکا بسیار طولانی بوده و سروصدای زیادی بوجود آمده است. مطالب زیادی هم برای منحرف کردن توجه ها همراه شده است. در مواقعی هم این فضا به یک نمایش یا نمایش مضحک تبدیل شده است.»

شکسته شدن هیمنه پوشالی اقتصادی آمریکا و هویدا شدن تبعات سیستم اقتصادی فشل آمریکا که افزایش بی خانمان ها و فقر مطلق گوشه ای از آن است، فاصله طبقاتی در این کشور و زیاد شدن هر روزه این فاصله نجومی، تبعیض نژادی عمیق در این کشور و نادیده گرفتن قشر عظیم رنگین پوستان در این کشور و از همه مهم تر سیستم فصل سیاسی این کشور که به سیرکی تبدیل شده که دیگر مردم را نمی خنداند خبر از کناف سردرگمی می دهد که سیستم اجتماعی آمریکا را درگیر کرده است و شیپور افول تمدن سرمایه گذاران آمریکایی و ایالات متحده را به صدا درآورده است.

انتهای پیام/صاحب نیوز