ماجرای راهکار شهید همت برای روزه گرفتن سربازان پادگان در زمان طاغوت
بچه های مقید پیش ابراهیم می آیند و شکایت می کنند که ناجی گفته است اگر کسی روزه بگیرد باید با آب روزه آن را باطل کنید. ابراهیم هم یک روز بچه ها را جمع می کند و به آنها می گوید که نگران نباشید ما نمی گذاریم چنین اتفاقی بیفتد.
به گزارش اصفهان شرق؛ برای شروع سوژه های مختلفی در ذهنمان می آمد، می خواستیم از شهر بگوییم، از مردم، از شجاعت، از ایمان و یا از خدمت بی منت. به همین خاطر سر صحبت را به خانم همت دادیم تا خودشان به نام حاج ابراهیم، تفعلی بزنند و سر صحبت را باز کنند.
ابراهیم اگر ابراهیم شد فقط به خاطر ایمانش بود. اینکه می گوییم ایمان نه فقط ورد زبان دعا باشد و بس، یعنی در همه رفتارها و احوالات و گفتارهایت خدا باشد. ابراهیم راه رفتنش را برای خدا قرار داده بود. و در کل شهدا با ایمان خودشان جنگ را جلو بردند. ایمان شهید همت، نخستین چیزی بود که خواهر شهید می خواست درباره آن حرف بزند:
چگونه این ایمان به دست می آید و اگر بخواهیم این ایمان را در فرزندان خود تقویت کنیم باید چه کنیم؟
راهش فقط تربیت است. من خواهر کوچک ابراهیم و فرزند کوچک خانواده هستم. مادر برایم تعریف می کردند که اولین سوره ای که به ابراهیم یاد دادم، سوره یاسین بود. البته بچه هم باید دوست داشته باشد. همین علاقه و ذات فرزند باعث می شود که درست تربیت شود و در راهی قدم بردارد که در آن خدا باشد. هویت رفتاری مادر به گونه ای بود که در آن موج ایمان موج می زد. موقعی که بچه ها را می خواستند شیر بدهند با وضو شیر می دادند. وقتی مادر اصول تربیت را با ایمان به خدا و اهل بیت شروع کند، فرزند هم راه درست انتخاب می کند.
بعضی ها می گویند شهدا متفاوت بودند، شما چه تفاوت هایی را در سردار می دیدید؟
شهدا افرادی نبودند که از آسمان آمده باشند، از بین خود ما و در بین ما رشد کرده بودند. ولی باید دید که چگونه تربیت شده اند. یادم هست که شهید همت درس می خواند، تابستان ها کارگری می کرد. وقتی از آن می پرسیدیم که بیش از اندازه فعالیت داری، می گفت: باید ما کمک حال پدر و مادر باشیم. ابراهیم از هفت سالگی روی پای خودش ایستاده بود. به همین خاطر یک پسر 27 ساله فرمانده یک لشکر شده بود. وقتی بخواهید قدرت ایمان را بدانید به همین قضیه فکر کنید که یک لشکر مطیع و فرمانبردار یک جوان شده بود. این قدرت فرماندهی از ایمان ابراهیم سرچشمه می گرفت.
ابراهیم قبل از انقلاب هم این قدرت را داشت؟
ابراهیم قبل از انقلاب در دوره طاغوت انقلاب خودش را شروع کرده بود. از سال 56 کتاب هایی را می خواند و می گفت که این رژیم باید سرنگون شود. یادم هست که می گفت: من از دوران سربازی خاطره بدی دارم. وقتی دلیلش را پرسیدیم، می گفت: ناجی، فرمانده پادگان نمی گذاشت که بچه ها در ماه مبارک رمضان روزه بگیرند.
بعدها ما از دوستان ابراهیم شنیدیم که آن زمان که ابراهیم مسئول آشپزخانه پادگان می شود. بچه های مقید پیش ابراهیم می آیند و شکایت می کنند که ناجی گفته است اگر کسی روزه بگیرد باید با آب روزه آن را باطل کنید. ابراهیم هم یک روز بچه ها را جمع می کند و به آنها می گوید که نگران نباشید ما نمی گذاریم چنین اتفاقی بیفتد. در روز سرکشی فرمانده پادگان، ابراهیم با بچه ها آشپزخانه را تمیز می کند و بعد کف سالن را روغن می ریزد، وقتی ناجی برای سرکشی به آشپزخانه می آید، لیز می خورد و چنان بر زمین می خورد که پای آن پیچ می خورد و تا یک ماه به پادگان نمی آید.
بیشترین خصوصیتی که از شهید همت به چشم می خورد چه بود ؟
ابراهیم، یک خصوصیت جامع داشت، آن هم اخلاص در عمل او بود. کارهایش برای خدا بود. اما رفتاری که اخلاص ابراهیم را به چشم می آورد، تواضعی بود که نسبت به دیگران داشت.
سردار چه آرزویی داشت؟
ابراهیم همیشه آرزوی شهادت داشت. اما در دل شهادتش آرزو داشت که قبل از امام به شهادت برسد.
انتهای پیام/صاحب نیوز