گفتوگو با علیاصغر حداد
میگویند کلهاش بوی قورمهسبزی میدهد!
علیاصغر حداد با اشاره به اینکه متولیان ادبیات و هنر از این عرصه هیچ اطلاعی ندارند، میگوید: عرصه ادبیات و هنر یتیم است و پدر و مادر ندارد.
به گزارش اصفهان شرق: این مترجم پیشکسوت، درباره امرار معاش از طریق ادبیات در ایران گفت: از راه نوشتن و ترجمه در ایران نمیتوان امرار معاش کرد. عده بسیار نادری هستند که بعد از 25 سال فعالیت و با داشتن ده-بیست کتاب که احیانا مورد استقبال قرار گرفتهاند، پول بخور و نمیری به دست میآورند، اما جوانی که یکی – دو سال است وارد عرصه ادبیات شده، نمیتواند از این راه حتا پول توجیبیاش را دربیاورد، امرار معاش که محال است.
او در ادامه درباره علت این موضوع اظهار کرد: یکی از دلایل این مسائل این است که کتاب زیاد خواننده ندارد که این موضوع خود ابعاد مختلفی دارد. مانع بسیار بزرگی هم که هست وزارت ارشاد است. یک کتاب از یک لحاظ ادبیات است و از یک لحاظ کالایی تجاری است که باید به بازار عرضه شود. وقتی ارشاد عرضه این کالا را به طور میانگین دست کم یک سال به تأخیر میاندازد، امکان هر جور سوددهی آن را از بین میبرد.
حداد همچنین درباره تأثیر این موضوع بر حرفهیی نشدن ادبیات گفت: این عوامل موجب افت کیفیت کتابها و آثار میشوند، چون کسانی که میخواهند درآمدی از راه ترجمه کسب کنند سریع و با کیفیت پایین کار میکنند؛ به این معنا که نه در انتخاب اثر برای ترجمه و نه در کار ترجمه با دقت و خوب عمل نمیکنند.
او درباره تجربه خودش در امرار معاش و فعالیت ادبی گفت: من در کنار ترجمه درس میدهم و زندگیام از راه درس دادن میگذرد نه ترجمه، هر چند ترجمه دو سوم اوقاتم را به خود اختصاص میدهد و تدریس یکسوم آن را. ترجمه برای من فقط یک کار ذوقی است. ترجمه میکنم که از اوضاع زمانه به چیزی پناه ببرم، نه برای اینکه پولی به دست بیاورم. بنابراین بر اساس این تعریف که حرفهیی کسی است که از این طریق درآمد کسب کند و زندگیاش را بگذراند، من حرفهیی نیستم.
این مترجم درباره چگونگی برقراری توازن بین فعالیت ادبی و امرار معاش گفت: توازن ممکن نیست. ترجمه یک کار ذوقی است و به استمرار نیاز دارد. اگر امروز ترجمه کنید و فردا آن را کنار بگذارید، روز بعد نمیتوانید خوب کار کنید. باید هر روز کار کرد چون ترجمه بهشدت به استمرار نیاز دارد.
او ادامه داد: برای فعالیت ادبی فقط باید از یکسری چیزها بگذرید. اهل هنر و ادبیات معمولا آدمهای بسیار قانعی هستند و به دنبال کسب ثروت نیستند. کسی که میخواهد از این راه زندگی کند، شرایط زندگیاش را با قناعت پیش میبرد. اگر توازنی هست، به دلیل صرف نظر کردن از مواهب زندگی است که به مترجم امکان گذراندن زندگیاش را میدهد. میتوان گفت فرد این کار را به خاطر ذوق و شوق انجام میدهد و یا آنطور که مردم میگویند کلهاش بوی قورمهسبزی میدهد.
حداد سپس درباره راهکارهای این مشکلات گفت: پر و بال جوانها را قیچی نکنند. وزارت ارشاد بگذارد اهل ادبیات کارشان را انجام بدهند. هنر خود به خود منزه است. در ایران میگویند هنر بد است، مگر اینکه عکس آن ثابت شود، درحالیکه برعکس، هنر منزه است، مگر اینکه خلاف آن رخ دهد. اگر این اتفاق بیفتد و نگاهها تغییر کند، استعدادهایی که در عرصه ادبیات وجود دارند، شکوفا میشوند. در حال حاضر بر عکس، استعدادها به شدت سرکوب میشوند؛ چراکه متولیان ادبیات و هنر عملا از آن هیچ اطلاعی ندارند. عرصه ادبیات و هنر یتیم است و پدر و مادر ندارد. همه در مورد ادبیات ابراز نظر میکنند. فقط کسانی که اهل این عرصهاند حق ندارند درباره آن اظهار نظر کنند. این حیطه در دست مترجمان و نویسندگان نیست. مثلا ممیزی الآن به یک کار اداری تبدیل شده و اصلا محتوایی نیست.
منبع: ایسنا