این بیانات صریح رهبر انقلاب در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى در چند روز گذشته بازهم مسئلهٔ «فرهنگ» را در رسانههای مختلف و در بین کارشناسان و صاحبنظران به مسئلهٔ اصلی و محور اکثر بحثها و گفتوگوها تبدیل کرده است، اما در این میان جز تمرکز به حق بر خروجیهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مسئول و مجری سیاستهای فرهنگی دولت، طبق گفتهٔ رهبر انقلاب باید بر خروجیهای سازمان و نهادهای فرهنگی دیگر نیز تمرکز کرد و آنها را با محصولات فرهنگی مطلوب انقلاب مطابقت داد تا میزان انحراف هرکدام از این نهادها با وضعیت مطلوب به درستی مشخص گردد.
در این میان اکران فیلم «طبقه حساس» که با مشارکت «سازمان تبلغات اسلامی» ساخته شده است و به سرگروهی سینماهای تحت مدیریت همین سازمان در حال اکران است فرصت خوبیست تا ببینیم ایا چنینی خروجیهایی واقعا در راستای فرهنگ انقلاب است یا در تقابل آن.
یک کمدی سخیف جنسی با بودجه سازمان تبلیغات!
فیلم داستان مرد پارچه فروش سنتی و مذهبیست که همسرش فوت میکند و او را در قبری دو طبقه دفن میکنند. بعد از مدتی متوجه میشویم که به اشتباه مرد دیگری را در طبقه دوم این قبر دفن کردهاند و این آغاز ماجراست. غیرت مرد اجازه نمیدهد که این وضعیت را تحمل کند. طبق دیالوگهای صریح فیلم او نمیتواند تحمل کند که «مرد دیگری روی زنش خوابیده باشد» و این بهانهایست برای مضحکه کردن غیرت. وضعیت روحی مرد خراب میشود و شبها خواب میبیند که همسرش با این مرد در جایی شبیه بهشت هستند و خوش میگذرانند. در نهایت مرد بدون اذن شرعی دست به نبش قبر میزند و جنازه مرد غریبه را از قبر خارج میکند.
فیلم البته چیزی بیش از آن همین ایده یک خطی بامزه ندارد. به جز تعدادی شوخی جنسی که قطعا با فرهنگ خانوده ایرانی نمیخوانند چیزی به مخاطب ارائه نمیدهد. یک فیلم بیدرد که از ایدهی خود به خوبی استفاده نمیکند و خیلی زود به تکرار میافتد. داستان مدام در عرض پیش میرود و موقعیت اولیه دائم تکرار میشود. بدتر آنکه نویسنده در ده دقیقهی پایانی ناگهان متوجه میشود، فیلمنامهاش هیچ مضمونی ندارد و بنابراین پایان فیلم، عجیب و غریب، بیربط و شعاری شده است تا از خلال یک ساعت و نیم شوخی جنسی، یک مضمون انسانی حاصل شود. فیلم ادامهی افول «کمال تبریزی» است که حتی به واسطهی تعدد شوخیهای جنسیاش، به درد سرگرم شدن خانوادهها هم نمیخورد.
کمال تبریزی کارگردان فیلم در گفتوگویی عنوان کرده که نیتش در «طبقه حساس» نقد سنتهای غلط و برداشتهای نادرست از باورها بوده است؛ استدلالی که احتمالا در فیلم قبلیاش با نام «پاداش» نیز مد نظر کارگردان بوده اما محصول چیز دیگری درآمده است.
تبریزی اگرچه در «طبقه حساس» سعی کرده یک روحانی را بعنوان تمییزدهنده برداشتهای درست و غلط از باورها معرفی کند و در پایان فیلم هم شخصیت فیلم به شکل کاملا جهشی! متحول میشود (چیزی که در فیلم پاداش هم آن را شاهد هستیم)، اما این تمهیدات آنقدر دم دستی و ضعیف است که تماشاگر چیزی که در ذهنش میماند همان کلیشه همیشگی سینمای ایران است که متاسفانه کارگردان مذهبی سینما هم در دامش افتاده؛ زدن غیرت به بهانه تعصب، آنهم با استفاده مکرر از شوخیهای جنسی. شوخیهایی که صدای برخی منتقدان را هم درآورده است.
نیت این مطلب البته نقد فیلم نیست. اما اینها وقتی مهم میشود که بدانیم هزینهٔ اسخت چنین فیلمی را شرکتی داده است که «سازمان تبلغات اسلامی» هم از سهامداران اصلی آن است. «طبقه حساس» با سرمایه شرکت پویامهر ساخته شده است. در معرفی این شرکت که در سایت آن آمده نوشته است: «شرکت نرم افزاری پویامهر با هدف سرمایهگذاری و مشارکت در ایجاد و توسعه صنایع فرهنگی بر بستر هنرهای دیجیتالی، کامپیوتری و صنعت انیمیشن در سال ۱۳۸۴ تاسیس و فعالیتهای خود را در این زمینه سازماندهی و پیگیری مینماید.»
اما این شرکت علیرغم اینکه فعالیتش را تولید انیمیشن عنوان کرده از ساخت سه فیلم سینمایی حمایت کرده است که آخرین آن «طبقه حساس» است، فیلمی که تولید آن هیچ نسبتی با اهداف سازمان تبلیغات ندارد و حتی میتوان گفت عکس آن نیز هست.
نکتهٔ جالب هم آن است که مرتضی کاظمی رییس شرکت پویامهر بعنوان سرمایه گذار فیلم در گفتوگویی با خبرگزاری مهر عنوان کرده که «طبقه حساس» یک طنز فاخر است و قابلیت ارائه جهانی دارد. این نشان میدهد رییس شرکتی که باید در خط مقدم فرهنگی، به فکر برطرف کردن نیازهای استراتژیک انقلاب در حوزه سینما باشد و یا اینکه حداقل در این مسیر حرکت کند چگونه میاندیشد و اولویتهایش چیست.
«طبقه حساس» اولین فیلم مسئلهدار است؟
جز اینها اما سوال اساسی این است که سرمایهگذاری روی ساخت فیلمی ماند «طبقه حساس» اولین اشتباه مدیران «سازمان تبلیغات اسلامی» است یا این مسئله نمونههای دیگری هم دارد؟ برای پاسخ به این سوال نیازی به مرور تمام تولیدات «حوزه هنری» که مسئول اصلی تولید آثار سینمایی سازمان تبلیغات اسلامیست نیست و تنها اشاره به برخی از تولیدات عجیب این سازمان که بسیاریشان هم با دستور مستقیم رئیس فعلی سازمان تبلیغات ساخته شدهاند کفایت میکند. تولیداتی که اغلبشان هنوز هم توقیفاند.
۱۳۸۴، «زمان میایستد» (علیرضا امینی). فیلم ماجرای دختر آبستنی را روایت میکند که همراه دوست پسرش میخواهد از مرز ایران فرار کند، اما به دلیل خیانت پسر، وی با نیروهای انتظامی ایران درگیر میشود و از مرز فرار میکند. در ادامه دختر با کاروانی فراری مواجه میشود که همهٔ آنها از سرما یخ زده و مردهاند و سرآخر هم، خود دختر یخ زده و میمیرد.
این فیلمیست که به دلیل مضمون نامناسب و سیاهنمایی تا همین امروز در توقیف به سر میبرد. اما این تنها شاهکار سازمان تبلیغات در سال ۸۴ نبود. در همین سال، رفیع پیتز -که مقیم فرانسه است و بعدها در فیلم ضدایرانی «آرگو» نیز بازی کرد- برای ساخت فیلم به ایران دعوت شد و «زمستان است» را با الهام از داستانی نوشتهٔ محمود دولت آبادی ساخت.
«زمستان است» دربارهٔ زنی است که شوهرش برای کارگری به کویت میرود اما پس از مدتی خبری از شوهرش نمیشود و زن تصمیم به ازدواج میگیرد؛ این در حالی است که مرد پس از چند سال که یکی از پاهایش را از دست داده به ایران بر میگردد….
این هم فیلمی بود که با وجود موفقیت در جشنوارههای جهانی، به دلیل سیاهنمایی افراطی توقیف شد تا وزارت ارشاد مخالفت خود را با سیاستهای سینمایی حوزه هنری وقت علنی کند. اما قطعاً عجیبترین محصول سینمایی این دوره، فیلم مشهور «آفساید» به کارگردانی جعفر پناهی است که با حمایت مستقیم سازمان تبلیغات اسلامی ساخته شد. فیلم در جشنوارهٔ برلین جایزهٔ خرس نقرهای را تصاحب کرد اما در ایران اجزهٔ نمایش نیافت. فیلم روایتگر شرح حال دخترانی است که حاضرند هر کاری انجام دهند تا بازی ایران-بحرین را در استادیوم آزدی تماشا کنند. آنها هرکدام با لباسی مبدل سعی میکنند وارد ورزشگاه بشوند اما توسط سربازان دستگیر شده و به کمیته منتقل میشوند. نهایتاً در راه، به علت برد ایران در بازی با بحرین خیابانها شلوغ میشود و دخترها به این ترتیب فرار میکنند.
جز اینها اما سال۸۷ فیلم توقیفشدهٔ بعدی ساخته میشود. تولید فیلم «زادبوم» (ابوالحسن داوودی) توسط حوزهٔ هنری و توقیف آن، اعتراضهای فروانی را همان زمان هم برانگیخت. فیلمی که گروهی آن را پرهزینهترین فیلم جشنواره فیلم فجر آن سال میدانستند و همین هم بر میزان انتقادات افزود.
اما نکتهٔ مهم این است که شعارهای سیاسی فیلم انقدر زیاد و گلدرشت است که هیچکدام از مدیران سازندهٔ آن نیز مدافع آن نیستند. به عنوان مثال؛ در یکی از صحنههای فیلم «زادبوم» گروهی از جوانان با ظاهری بسیجی و حزباللهی، از دیوار ستاد تبلیغات انتخاباتی یکی از کاندیداهای انتخابات بالا میروند و در حالی که شعار «حقیقت برو گم شو» را میدهند، اوضاع آن جا را با خشونت تمام به هم میریزند.
اینها تنها دو-سه مورد از آثار توقیفشدهی چند سال اخیر است برای دریافتن بهتر این مسئله که تولید «طبقه حساس» یک اتفاق نیست و پیش از این نیز سابقه تولید آثار بسیار بدتر هم وجود دارد.
وظایف رسمی «سازمان تبلیغات اسلامی» چه بود؟
بعد از این اوصاف احتمالا نگاهی به وظایف رسمی «سازمان تبلیغات اسلامی» بهتر میتواند میزان انحرافی که در تولید آثاری مثل «طبقه حساس» در این سازمان رخ داده را بهتر نشان دهد.
سایت سازمان تبلیغات اسلامی در معرفی این نهاد نوشته است که: «سازمان تبلیغات اسلامی از جمله نهادهایی است که با هدف اعتلای فرهنگ نغز و پربار اسلام راستین و تبلور حیات معنوی و تعیین و ترویج شاخصهای اعتقادی بنیاد نهاده شد. طی سالهایی که از فعالیت این سازمان سپری شده است به اقتضا، نیازمندیهای مطرح در سطح جامعه و به تناسب سیاستهای کلی نظام اسلامی فعالیتهای این سازمان دستخوش تغییر و تحول بوده است. در گذشته این سازمان
توسط بزرگانی چون آیتالله احمد جنتی، حجتالاسلام محمود محمدی عراقی و قبل از آن توسط شورایی متشکل از شهید حقانی، شهید شیرازی، آیتالله جنتی، آیتالله مهدوی کنی و آیتالله امامی کاشانی اداره شده است. در همین راستا و با فرمان مقام معظم رهبری، طی حکمی در تاریخ سوم مهرماه سال ۱۳۸۰ حجتالاسلام والمسلمین دکتر سیدمهدی خاموشی به ریاست این سازمان منصوب گردید.»
در اساسنامه سازمان تبلیغات الاسلامی، بند ۲ ماده پنجم در معرفی اهداف تشکیل سازمان نوشته است: «دفاع از اصول اسلام، نظام مقدس جمهوری اسلامی و آرمانهای انقلاب اسلامی و شناخت توطئههای فرهنگی- تبلیغی بیگانگان و تبیین انحطاط و بطلان مکتبهای الحادی و انحرافی و مبارزه با آفتهای التقاط و تحجر با تکیه بر جامعیت اسلام. در بند۳ ماده ششم شرح وظایف سازمان تبلیغات اسلامی آمده است: تحقیق و بررسی در خصوص شیوهها و ترفندهای تبلیغاتی سوء و تهاجم فرهنگی علیه جامعه اسلامی و اتخاذ تدابیر لازم برای خنثیسازی و مقابله با آنها و تنویر افکار عمومی.» در همین ماده بند ۱۲ میگوید: «هدایت و نظارت و عندالاقتضای پشتیبانی و هماهنگی فعالیتهای تبلیغاتی و شعائر مذهبی مردم در جهت نیل به تحقق اهداف انقلاب اسلامی.»
کلام آخر:
«طبقه حساس» یک فیلم ضعیف است که در جشنواره فجر هم مورد اقبال هیچ گروهی قرار نگرفت، اما ساخته شدن چنین فیلمی با سرمایه یکی از بزرگترین نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی و اکران آن با سرگروهی سینماهای همین نهاد یکی از مسائل مهمیست که باید به آن پرداخت. آنهم بعد از ابراز نگرانی صریح رهبر معظم انقلاب درباره فرهنگ.
در همین روزها قسمت دوم فیلم «۳۰۰» روی پرده سینماهای جهان است و چندین فیلم ضدایرانی از جمله فیلم «گلاب» با محوریت فتنه۸۸ در آمریکا در حال ساختند، اما در چنین شرایطی که سازمات تبلیغات بعنوان بازوی فرهنگی رهبری انقلاب باید در این عرصه جلودار باشد، شرکتی که سهامدار آن سازمان تبلیغات است سرمایه گذار فیلمی میشود که با شوخیهای جنسی و تمسخر غیرت میخواهد به مخاطبش خوراک فرهنگی دهد.
اینها البته به آن معنا نیست که بعد از سخنان رهبری تمرکز را از روی وزارت ارشاد به سمت نهادهای دیگر منتقل کنیم. همچنان مسئول اصلی فرهنگ کشور وزارت ارشاد است و تمرکز اصلی بر روی خروجیهای این وزارتخانه، اما طبعا نباید خروجیهای جایی به اهمیت «سازمان تبلیغات اسلامی» نیز از دایره رصد رسانهها و اصحاب فرهنگ خارج شود.