معصومه طاهری
اقتصاد مقاومتی در سایه حمایتهای فرهنگی رسانه ملی، شدنی است
معصومه طاهری: اگر به نامگذاری سالها طی چند سال اخیر بازنگری داشته باشیم، میبینیم درهرکدام به مبحث اقتصاد اشاره شده است؛ سال ۸۸ نوآوری و شکوفایی، سال۸۹ همت مضاعف و کار مضاعف، سال ۹۰ جهاد اقتصادی، سال ۹۱ تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی؛ تا اینکه بستری برای پارادایم بنیادین «اقتصاد مقاومتی» […]
معصومه طاهری: اگر به نامگذاری سالها طی چند سال اخیر بازنگری داشته باشیم، میبینیم درهرکدام به مبحث اقتصاد اشاره شده است؛ سال ۸۸ نوآوری و شکوفایی، سال۸۹ همت مضاعف و کار مضاعف، سال ۹۰ جهاد اقتصادی، سال ۹۱ تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی؛ تا اینکه بستری برای پارادایم بنیادین «اقتصاد مقاومتی» فراهم گردید و سرانجام چند روز پیش کلیات طرح«اقتصاد مقاومتی» از سوی امام خامنهای رسما مطرح شد. و معظمله مفاد آن راکه نشان دهنده اهمیت آن است، خطاب به دولتمردان نظام بیان فرمودند .
متاسفانه غربیها تحریمهای اقتصادی را به عنوان پاشنه آشیلی برای فشار و به زانو درآوردن ایران بهکار میبرند؛ همین باعث شده تا فشارهای مالی سنگینی به مردم بهخصوص قشر آسیبپذیر وارد شود. اما قطعا با اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی در جامعه بهخوبی میتوانیم تحریمها را پشت سر بگذاریم. در این میان به غیر از وظایفی که مسئولان بهعهده دارند که مطمئنا با برگزاری چند همایش و نشست و نصب پوستر و بنر؛ نمیتوان آن را عملیاتی کرد، مردم نیز بهعنوان بدنه اصلی جامعه نقش مهمی دارند که باید در این زمینه فرهنگسازیهای لازم انجام شود- چه آنکه مسئولان و خانوادههایشان هم خود جزیی از مردم هستند – و این به دوش رسانه ملی است تا با بسترسازیهای لازم، در راستای اجرایی شدن فرهنگ اقتصاد مقاومتی در آحاد جامعه همگام با همه ارگانها ونهادهای دیگر گام بردارد؛ چرا که صداوسیما به دلیل فراگیری در هدایت و سکانداری نیازهای جامعه سهم بسزایی دارد. هرچند نقش رسانه های دیگر در این میان قابل کتمان نیست اما به تجربه و به دانش میدانیم که رسانهملی فراگیرتر و موثرترین رسانه است که در همه جا و میان همه کس توان نفوذ و اثرگذاری داشته و محدودیتهای دیگر رسانهها را ندارد.
بنابراین رسانه ملی باید در تولیدات خود اعم از نمایشی، مستند، پخش آگهی و… این موضوع را برای مخاطبان تشریح نماید و مردم را با اقتصاد مقاومتی و اهمیت آن در این برهه از زمان آشنا سازد که البته این به چگونگی آگهیهای تبلیغاتی و تولیدات سیما هم برمیگردد.
دیگر اینکه تلویزیون افراد موفق اقتصادی را بیشتر معرفی کند. مسلما برنامههای شبانهای چون «پایش» یا «ثریا» کافی نیست و باید از روی سوژههای چنین برنامههای موفقی، فیلم و سریال ساخت و حقیقتا روحیه امید و موفقیت را در جامعه تزریق نمود، زیرا مردم دیگر از برنامههای سراسر غم و ناراحتی اشباع شدهاند و لازم است تا صداوسیما از مصادیق موفق در آثار مختلفش بیشتر بگوید. با این وجود گاهی در فیلمها و سریالهای تلویزیونی میبینیم قسمتی از برنامه که مشکل خاصی هم ندارد شطرنجی میشود تا فرضا نشان فلان اتومبیل، سوپرمارکت و… معلوم نباشد؛ البته تا جاییکه این مسئله قابل پذیرش باشد، منطقی است اما افراط در آن باعث میگردد تا تلویزیون هر چیزی یا هر کاری را تنها با نام تجاری بشناسد و مانع از معرفی آن به جامعه شود؛ در حالیکه گاهی آن معرفیها در فرهنگسازی و بحث هویت ملی تاثیر ناخودآگاه دارد.
اغلب اوقات وقتی میخواهیم از کارآفرینی و قدرت اراده سخن به میان بیاوریم، مصداقهایی که به ذهن متبادر میشود؛ خارجی است. وقتی میخواهیم بگوییم از صفر شروع کن، مردان بزرگ از همین جا شروع کردهاند. باید نمونه ارائه کرد، ما اولین چیزی که به ذهن می رسد کتاب«سنگفرش هر خیابان از طلاست» زندگینامه رییس کارخانه «دوو» است، بعد افرادی چون «بیل گیس» و «استیو جابز» و… اما سوال اینجاست که آیا خودمان نمونههای موفق و با اراده در عرصه ملی و فرا ملی نداریم؟! مسلما داریم اما سیستم رسانهای ما مانع معرفی آنها به جامعه شده است. نه تنها تلویزیون، بلکه خیلی از رسانهها به شرطی از این افراد نام میبرند که به ازای معرفی آن هزینهای دریافت کنند! در صورتیکه این افراد نیازی به معرفی ندارند و خودشان برند هستند.
این وظیقهی تلویزیون است که آنها را به نسل جوان معرفی کند تا با بالا بردن حس اعتماد به نفس آنها، هویت ملیشان را درعرصه «اقتصاد مقاومتی»تقویت نماید. اسفندیاری مجری برنامه حرف حساب که خود از فعالان کارآفرینی نیز هست گلایهمندانه میگفت: تبلیغ زر ماکارونی از تلویزیون پخش میشود، اما از سرگذشت مدیر آن؛ که چگونه موفق شده وبه این جایگاه رسیده هیچ وقت حرفی زده نمیشود. او کسی بود که از واکس زنی و شستن سنگ قبور با تلاش و اراده پیشرفت کرد و حالا کارخانه اش به تنهایی ماکارونی خاورمیانه را تامین کند. چرا پرداختن به زندگی این افراد یا معرفیشان برای ما مانند بیل گیتس نشده تا جوان ایرانی به یک هموطن موفق افتخار کند و بداند راه برای او هم باز است؟!
ما در کشورمان مشاهیر و شخصیتهای زیادی داریم که تنها با یاری خدا و اراده توانستهاند بر مشکلات مالی فائق شوند و امروز به نام یک ایرانی مسلمان، درسطح جهان عرضهاندام داشته باشند. ولی در این سالها تنها الگوهای خارجی را در قالب فیلم و سریال و مستند ارائه کردهایم! به طورحتم این تکلیف برعهده رسانه ملی وارگانهایی مثل حوزه هنری، بنیاد فرابی و وزارت ارشاد است؛ که با بودجه ملی اقدام به ساخت فیلمهای سینمایی میکنند، تا یک فرهنگسازی خوب و منطقی داشته باشد و حس اعتماد بهنفس را در میان نسل جوان تقویت کند.
متاسفانه آنچه در تلویزیون و سینمای ایران شاهد هستیم، این است که فردی یکشبه به ثروت رسیده یا با قرعهکشیهای تبلیغاتی پول زیادی به دستآورده یا به افراد ارثیه رسیده و پول دار شدهاند، یا اگر هم شخصیتهای موفق را در قالب فیلم یا سریال بهتصویر میکشند افرادی ناشناس وخیالی هستند که به قول خودشان از کف بازار رشد کردند و با کار و تلاش به ثروت رسیدند (مثل پدر شوهر ستایش در سریال ستایش و..) و البته در فیلم هم درگیر مشکلات خانوادگی و اخلاقی و مالیاند! یعنی سیر موفقیت در این فیلمها نیز حاشیهای بسیار کمرنگ دارد و مشکلات اخلاقی و خانوادگی؛ متن اصلی این سناریوها است، که همان کورسوی موفقیت را هم زیر سوال میبرد. در حالیکه مصادیق واقعی اطرافمان هستند ولی کسی آنها را نمیشناسد؟!
مسلما برای اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی به فرهنگسازی و تقویت اعتماد به نفس عمومی، نیاز است تا با توجه به مشکلات مالی که وجود دارد جوان ما بداند؛ موفقیت هرچند بعید به نظر بیاید؛ اما با تلاش و پشتکار ، شدنی و حتمی است.
لذا تلویزیون باید مشاهیر اقتصادی مسلمان ایرانی را معرفی کند؛ آنهم شخصیتهای واقعی نه تخیلی، افرادی که آثارشان در سرتاسر دنیا استفاده میشود و شناخته شدهاند ولی هنوز در ایران غریب هستند. مطمئن باشیم اقتصاد مقاومتی نیاز به حمایت فرهنگی تلویزیون دارد. با توجه به اینکه ایران امالقرای جهان اسلام و تشیع است؛ ساخت چنین تولیداتی نه تنها در فرهنگسازی داخل کشور بلکه میتواند برای سایر شیعیان دنیا نیز الگو باشد.