ارمغان دیپلماسی سیاه صاحبان اسکار سیاسی و هنری؛
عزت برباد رفته پاسپورت ها؛ پشت مرزهای آمریکا
اما حقیقت این است که قانون منع ورود اتباع ایران به آمریکا، در آخرین سال حضور دولت یازدهم بر مسند کار، میوۀ پوسیده برجام را بیش از پیش نمایان ساخت، که در این میان نقش مقولۀ دیپلماسی توأم با سیاه نمایی و انفعال در افزایش ایران هراسی و اسلام هراسی غیر قابل انکار است.
اصفهان شرق، مهدی نجفی/ دستور ممنوعیت ورود ایرانیها به آمریکا از سوی ترامپ می تواند دستخوش بسیاری از نظریه ها و تحلیل ها قرار گیرد که آسان ترین رویکرد در این مسأله ترامپ هراسی است، یعنی همان رویکردی که رسانه های اصلاح طلب و دیگر حامیان دولت در پیش گرفته اند تا حقایق ابلاغ قانون منع ورود اتباع ایرانی به خاک آمریکا، دستخوش تغییر و تحریف شود؛ آری می توان به مانند روشنفکران غرب گرا بر طبل دیوانگی ترامپ کوبید و به مانند مروجان ایدۀ شیطانی لزوم ارتباط با کدخدا برای پیشرفت و توسعه، دائما به رئیس جمهور جدید آمریکا که با کراهت شدید به برجام می نگرد فحش و ناسزا گفت.
اما حقیقت این است که قانون منع ورود اتباع ایران به آمریکا، در آخرین سال حضور دولت یازدهم بر مسند کار، میوۀ پوسیده برجام را بیش از پیش نمایان ساخت، که در این میان نقش مقولۀ دیپلماسی توأم با سیاه نمایی و انفعال در افزایش ایران هراسی و اسلام هراسی غیر قابل انکار است.
حافظۀ تاریخی مردم به یاد دارد که رئیس محترم جمهور قول داد که احترام را به پاسپورت ایرانی برگرداند[1]، لیکن عدم تحقق این وعده، بلکه تشدید بی احترامی و تحقیر پاسپورت های ایرانی از جده تا نیویورک همه و همه بیانگر اوج دیپلماسی ناکارآمد این دولت در مواجهه با قدرت های استکباری است.
در تبیین این مسأله باید گفت اگر دیپلماسی را به معنی رسیدن به درجه ای از دانش که در توانمندسازی نظام بر دیگران تعریف کنیم در می یابیم دولت یازدهم نه تنها در این زمینه دستاوردی نداشته است بلکه به دفعات در وقایع مختلف(سیاست های منطقه ای، مواجهه با قدرت های استکباری، حادثۀ منا…) و در مواجهه با زیاده خواهی های برخی دولت ها غربی و حتی برخی کشورهای عربی سرسپرده به آمریکا از قبیل عربستان، رویکرد ضعیف و غیر انقلابی از خود به نمایش گذاشته است.
این گونه است که آمریکا گرایی با سیاه نمایی برخی اصحاب سیاست و هنر… علیه منافع ملی، از یک سو بازار داغ دریافت اسکارهای سیاسی و هنری بیش از پیش شدت می گیرد، لیکن عزت و احترام پاسپورت های ایرانی به ثمن بخس پایمال می شود.
لذا باید گفت ارادۀ جدی روشنفکران غرب گرا در ترویج ایران هراسی و اسلام ستیزی و ارائۀ تصویری همراه با سیاه نمایی هم چون نامۀ اخیر جماعت وطن فروش و حامی فتنه 88 به ترامپ مبنی بر لزوم تحریم بیشتر ایران به بهای منع ورود به خاک آمریکا تمام شده است.
تشدید اتهام زنی آمریکا علیه ایران به ویژه ادعای دست یابی ایران به بمب هسته ای در پسابرجام و افزایش تهدیدات امنیتی علیه ایران در این دوره، به گونه ای مشمئز کننده است که با اندک تأمل می توان افزایش ایران هراسی را در میان دیگر کشورهای جهان به ویژه آمریکا متصور شد، هم چنین تبعات فیلم های ضد ایرانی و ضد اسلامی اصغر فرهادی و برخی دیگر کارگردان های فیلم های جشنوراه ای غرب، علیه منافع نظام اسلامی به گونه ای مبرهن است که بسیاری از اقدامات بازدارندۀ دیگر کشورها به ویژه آمریکا فارغ از خوی شیطانی این دولت، امری عجیب و دور از ذهن نیست.
لیکن از عجایب روزگار این است که یکی از مهمترین عوامل سیاه نمایی علیه این مرز و بوم، پس از منع ورود خود به آمریکا برای شرکت در مراسم اسکار، دست به قلم فرسایی زده و توپ آثار سینمایی موهوم خود را به میدان مردم انقلابی ایران انداخت و با تندرو خطاب کردن آن ها، این گونه سعی در لاپوشانی تبعات آثار بعضاً غیر قابل قبول خود گرفت.
اما کیست که نداند فیلم های سفارشی این فیلم ساز و دیگر فیلم سازان جشنواره های غربی دیپلماسی شدیداً سیاه و تاریک علیه ایران را رقم زده است، به راستی کیست که نداند معاهده ای ضعیف و پرایراد و پرابهام برجام با افزایش ضریب تهدید های امنیتی علیه کشور، وقوع اقدامات ضد ایرانی ترامپ را تسهیل کرده است.
در خاتمه باید به متولیان فرهنگی و سیاسی کشور گوشزد کرد طرد غرب گرایان از شریان های حیاتی نظام اسلامی و بهره گیری از مولفۀ ارزشی و انقلابی برای معرفی حقیقت انقلاب شکوهمند اسلامی در عرصه های مختلف به ویژه سیاست و هنر و و مقابله فراگیر با قدرت های استکباری، تنها راه برون رفت از وضعیت انفعال است.
مطالبه ای حیاتی از سوی مقام معظم رهبری و مردم، که انتظار تحقق آن در دولت کدخدا محور کمی دور از ذهن به نظر می رسد.
انتهای پیام/