من و حق شهروندی و این همه ناسپاسی/
دیگر کسی خاکسترنشین آتش ظلم مُرفّهان بی درد نمی شود!
نمی دانی چقدر آن نقطه از پیام منشور لاجرم بر دلم نشست و آتش نهفته در سینه ام را به خاکستر نشاند که گفته بودند: شهروندان حق دارند از محیط زندگی و کاری ایمن و عاری از آسیب های جسمی و روحی به آنان برخوردار شوند . عجب کلام دلنشینی !
به گزارش اصفهان شرق، ناخود آگاه اشک از چشمانم جاری شد، شوق در چهره ام می دوید و بغض گلویم را فشار می داد. یعنی حقیقت دارد؟ یعنی می توان دل را به این واقعیتِ مجسم خوش کرد؟ برای اولین بار در این هیایوی بی خیالی و بی کسی، او با شجاعت، منشوری از حقوق شهروندی را در پیش رویمان، رونمایی کرد.
آری دیگر تمام شد، دیگر تاریخ مصرف بی قانونی های کلان، بی عدالتی های فاحش، به پایان رسید.
کسی از راه رسید تا نقطه ی پایانی باشد بر هرچه نبودن هایی که سیلی، بر چهره های معصوم محرومان می زد.
شاید چندین بار، بند بند این منشور دلنشین را با دل نا باوَرم، مرور کردم. با خود گفتم از فردا وقتی وارد شهر شوم ، دیگر اثری از بی کاری و بی عدالتی و راند خواری و غیره و غیره نخواهد بود چون طبق این منشور تمام شمول و قانون گرای مهربان، همه از حق و حقوق یکسان برخوردار خواهیم بود حتی آن جوانی که در کوره آجرپزی، خشت های خام امید را به دل آتش تقدیر می نهد و در انتظار پخته شدن خیال خام خود، در کوره واقعیت های جانسوز فقر ، کاخ امید خویش را بنا می نهد.
حتی آن کودکی که مردمک چشم هایش ثانیه های بی شماری خیره بر کفش های ثریا دختر همسایه رئیس فلان اداره، قدرت پلک زدن را از او گرفته و آتش حسرت در دلش غوغا می کند.
حالا اگر هم در میان جمعیت انبوه شهروندان محترم، عده ای هم از قلم افتادند زیاد جای بحث نیست که این امری طبیعی است مانند همان اشتباهات پزشکی که در هر بیمارستانی پیش می اید و بعد می گویند این امری طبیعی است که از بین 100 نفر عده ای هم قربانی بی احتیاطی شوند و مرگ را ناباورانه زیر تیغ جراحی افکار بی خیال بعضی ها تجربه کنند.
به هرحال پیش می آید و جای اعتراضی ندارد. اکنون دل خوش باشیم با اجرای این منشور شهروندی تمام این بی خیالی های قانونمند به زودی از بین خواهد رفت.
و یا اگر به درمانگاه و رادیولوژی و داروخانه و بیمارستان گذرت افتاد و در کمال تعجب متوجه شدی که دفترچه بیمه خدمات درمانیت به اندازه پنج هزار تومان هم ارزش مکانی و اعتبار مالی ندارد، اصلا مهم نیست مهم این که حقوق شهروندی در بند بند منشور عظیم عدالت به هر حال برقرار خواهد شد.( روزگاری حال ما هم بِه شود، کم غم مخور )
نمی دانی چقدر آن نقطه از پیام منشور لاجرم بر دلم نشست و آتش نهفته در سینه ام را به خاکستر نشاند که گفته بودند: (شهروندان حق دارند از محیط زندگی و کاری ایمن و عاری از آسیب های جسمی و روحی به آنان برخوردار شوند.) عجب کلام دلنشینی ! انگار برای نگاشتن این منشور، رنجی بس عظیم تر از رنج سی ساله فردوسی در سرودن شاهنامه، متحمل شده اند.
با توجه به این بند، دیگر باید دل خوش باشیم به این که کسی به خود اجازه نخواهد داد در کوچه پس کوچه های شهر و یا مغازه های گَرد گرفته ی آن، دزدی اموال مردم را تجربه کند و دیگر صندوق ذخیره مردم از کارگر و همه اصناف و معلم و … در امان خواهد بود و آینده در دستان عدالت پیشه حاکمان، در امان خواهد بود.
و ما چقدر ناشکریم از این که قدر داشته های خود را نداریم. من مطمئن هستم با اجرایی شدن این منشور، حتما از تعداد بیکاران کاسته خواهد، کارگران مقیم در فلکه 17 شهریور و … حتما سر و سامان خواهند گرفت و برای کسب امتیاز یک روز کاری، طعم تلخ انتظار ی سرد را نخواهند کشید.
دیگر صفوف به هم فشرده در سالن های انتظار دادگاه ها از هم گسسته خواهد شد زیرا مقیاس عدل است و منشور شهروندی.
و یا هرگز کارفرمایی به خود این اجازه را نخواهد داد که به بهانه های واهی از حق و حقوق کارگر مظلوم خویش بزند تا جیب بالا دستی های خود را پر کند.
از انجا که مهمترین بند این منشور ، تامین رفاه همگانی، سلامت جسمانی، روحی و تقویت امید به آینده هست. حتما دیگر کسی خاکستر نشین آتش ظلم مرفهان بی درد نخواهد شد و عدل و برابری و همدلی در جامعه ی ما به برکت انتشار این منشور آینده ساز، از حد طبیعی خویش هم بالاتر خواهد رفت تا جایی که می توانیم از منابع سرزمین خویش برای آبادی دیگر سرزمین های محروم از منشور شهروندی هم استفاده کنیم.
انتهای پیام/ دیار عالمان