امام آمد؛ انقلابی برای کارآمدی دین
سوالی که مطرح است اینکه: كارآيی دين چگونه رخ داده است؟ انقلابی که در طی ۳۵ سال گذشته بر پایه مفاهیم دینی شکل گرفت، تقویت شد و نهایتاً به پیروزی دست یافت آیا توانسته است آنطور که باید دین را کارآمد نشان دهد؟
به گزارش اصفهان شرق: 35 سال پیش در حالی که استبداد وابسته و فاسد داخلی و نظام دوقطبی بینالمللی، مجال هیچ حرکت مردمی اصیل و آزادیخواهانه را باقی نگذاشته بود، انقلاب اسلامی به وقوع پیوست. آنروزها انقلاب بایستی اتفاق می افتاد. تنها راه درمان این فساد پیچیده سیاسی و اقتصادی انقلاب بود و نیاز به وقوع آن احساس شد و به دنبال این احساس نیاز انقلاب حداکثری اتفاق افتاد. انقلاب اسلامی ایران همواره مورد توجه نخبگان و مستضعفان جهان بوده است و اکنون در ایام الله دهه فجر فرصت مناسبی است که به بازخوانی آنچه در این سال ها گذشته است و نسبت روندهای حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ایران با شعارهای گفتمان انقلاب اسلامی بپردازیم که در مطالب جداگانه تقدیم خواهد گشت. در این بخش به کارآمدی دین و بایدها و نبایدهای آن نگاهی کوتاه می اندازیم.
انقلاب در چارچوب تعریف حداکثری، عبارت است از: «یک حرکت مردمی در جهت تغییر سریع و بنیانی در ارزشها و باورهای مسلط، نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی، رهبری، روشها و فعالیتهای حکومتی یک جامعه توأم با خشونت داخلی».
مروری بر تاریخ نشان دهنده تلاش ملت ایران در طی زمان های مختلف برای محدود کردن سلطه استبدادی و استعماری حاکم بر کشور است:
۱) نهضت مبارزه با امتیاز تنباکو؛
۲) نهضت مشروطیت؛
۳) مبارزات منطقهای و محلی با سلطه نوین استعمار انگلیس برای احیاء دستاوردهای مشروطیت؛
۴) و نهایتاً نهضت ملی شدن صنعت نفت و مبارزات سالهای ۳۹ تا ۴۲٫
اما ضربه اساسی بر بدنه تنومند استعمار و استبداد، در سال ۵۷ وارد آمد. به طور کلی انقلاب اسلامی ایران چه در بعد نظری و چه در بعد اجرایی منحصر به فرد بود. در واقع پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که دین اسلام با گذشت زمان نه تنها به پایان راه نرسیده بلکه به عنوان مهم ترین راه نجات بشریت از ظلم و بیدادگری مطرح است. قرآن و آیات آن در دنیای بعد از انقلاب اسلامی معنا و مفهوم جدیدی پیدا کرد و این پیروزی چون داروی شفابخشی موجب احیای افکار و اندیشه های اسلامی گردید.
نکته قابل توجه که بایستی به آن اشاره کرد این است که فلسفه وقوع انقلاب اسلامی به نوعی کارآمدی دین در تمام عرصه ملی (و بلکه هم در عرصه های فراملی) بوده است. همانطور که مشخص است دین اسلام جزء جدایی ناپذیر انقلاب ما بوده است و تلاش شده که در طی سال های پس از انقلاب کارآمدی آن در تمامی عرصه ها نمایانده شود اما سوالی که مطرح می شود این است که: کارآیی دین چگونه رخ داده است؟ انقلابی که در طی ۳۵ سال گذشته بر پایه مفاهیم دینی شکل گرفت، تقویت شد و نهایتاً به پیروزی دست یافت آیا توانسته است آنطور که باید دین را کارآمد نشان دهد؟
اگر یک چنین سوال هایی مطرح می شود فقط و فقط به خاطر بهبود وضعیت خواهد بود. نگاه به گذشته می تواند ما را در دستیابی به آینده مطلوب تر یاری کند.
برای پاسخ به این دسته از سؤالات، نوع نگاه جامعه نسبت به دین اهمیت پیدا می کند. این مسئله که آیا دین مقولهای است ذهنی که مربوط به فکر و ذهن و قلب ماست و یا اینکه امری عینی است که بدون در نظر گرفتن دینداران وجود دارد؟
بایستی در پاسخ به این سوال گفت: در وقوع انقلاب اسلامی دین عینیت یافت. انقلاب اسلامی پس از فروپاشی جریان سابق با انگیزه اسلامی شکل گرفت. مقام معظم رهبری فرمودند ما هرکجا به اسلام عمل کردیم موفق بودیم و هرکجا که موفق نبوده ایم آنجایی بوده که به اسلام عمل نکردهایم، و این نکته یعنی آنکه کارایی دین در جامعه اسلامی محور اساسی است.
به عبارت دیگر، «قضاوت درباره داشتن کارایی و یا عدم کارایی آن، به این صورت مقدور است که ـ مثلاً ـ ببینیم آیا یک مسلمان، که عقاید، ارزشها و اخلاقش اسلامی است، در زندگی خود با دیگران تفاوتی دارد یا خیر؟ اگر اثر مثبت بیشتری در زندگی چنین فردی ظاهر نشود میتوان ادعا کرد که دین کارایی ندارد. اما اگر کسی که معتقد به عقاید اسلامی است و ارزشهای آن را هم پذیرفته و به احکام آن عمل کرده، زندگیاش بهبودی یافت و ترقی و تعالی پیدا کرد میتوان ادعا نمود که دین کارآمد است. این کارایی بالفعل است و این همان نیروی ذخیرهای است که به فعلیت رسیده است. پس مراد از اینکه گفته میشود دین کارایی دارد این است که دین در زندگی کسی که محتوای آن را در زندگی اش پیاده کرده و عقایدش، اخلاقش و رفتارش دینی باشد، تحولی مطلوب پدید میآورد، چه در بُعد فردی و چه در بُعد اجتماعی اگر فقط نام «دین» در جامعه مطرح باشد و افراد تنها، مسلمان شناسنامهای باشند و یا کسانی شعار دین و اسلام را بدهند اما در عمل خبری از اجرای احکام و مقررات اسلامی نباشد، نباید توقع داشت که کارایی داشته باشد؛ نباید توقّع داشت که به راستگویی به عنوان یک ارزش دینی عمل نشود و آثار راستگویی در جامعه محقق شود. پس توقع ما از اثربخشی دین این است که عقیدهاش را در قلب داشته باشیم و به ارزشهایش پایبند گردیم و نیز احکامش را در زندگی فردی و اجتماعیمان پیاده کنیم. آن وقت باید ببینیم که دین در جامعه اثر دارد یا خیر».(+)
زمانی که از کارآمدی دین در جامعه سخن گفته می شود تمام عرصه های جامعه اعم از سیاست، اقتصاد و فرهنگ مد نظر می باشد. به عبارت دیگر جامعه اسلامی که با وقوع انقلاب اسلامی شکل گرفت بایستی در تمامی شئون کارآمدی دین را محقق سازد، چرا که رمز ماندگاری آن در همین است؛ رسالت اجتماعی و انقلابی دین عبارت است از:
۱) اعتقادات کارآمدی دین را نشان دهد، پایبندی به اخلاق به طوریکه رفتار ما معرف اسلام باشد.(+)
۲) معنادار ساختن زندگی و تأمین نیازهای معنوی؛
۳) ایجاد انگیزه برای تحرک در مسیر تعالی و تقرب روحی و معنوی؛
۴) نهادسازی و طراحی خرده نظام های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی؛
۵) تأمین ملزومات هنجاری و ارزشی نهادها؛
۶) مشروعیت بخشی یا سلب مشروعیت از نهاد حاکمیت و سایر نهادها؛
۷) تشریح هنجارها و بایدها و نبایدهای اخلاقی و حقوقی متناسب با مصالح و مفاسد جمعی؛
۸) احساسات و رفتارها و ایجاد انگیزه برای التزام عملی به رعایت آنها، مشارکت در تشریح و تثبیت ارزش های متعالی نظیر عدالت اجتماعی؛
۹) تقویت روح وحدت و همبستگی در میان مؤمنان و در سطح بین المللی با امت اسلامی؛
۱۰) تقویت نظارت عمومی بر مردم و مسئولان از طریق فریضه امر به معروف و نهی از منکر و …
بابد گفت انقلاب اسلامی که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ رخ داد، با نمود عینی دین درصدد آن بوده است که مفاهیم دین بلندمرتبه اسلام را در بعد عملی محقق سازد. دین در این معنا نه یک امر تقلیل یافته ذهنی یا احساسی بلکه عینیتی واضح دانسته شده است.
نظام تفکر شیعی مخصوصا بعد از انقلاب توانسته حرفی برای گفتن داشته باشد؛ به همین خاطر لازمه تداوم یک چنین انقلابی در جهان حاضر با تمام پسوندها و پیشوندهایش، کارآمدی دینی خواهد بود که به وجود آورنده آن بوده است. مدیران متدین ضعیف کارآمدی دین در اداره جامعه را با مشکل رو به رو خواهند کرد و یکی از معضلات جامعه اسلامی ایران چنین مسئله ای می باشد.