به گزارش خبرنگار اصفهان شرق از جرقویه علیا، بازنشستگان عزیز؛ وقتی اسمی از شما می شنوم ناخودآگاه به یاد تلاش و زحمات روزافزون شما خواهم افتاد که در گرداگرد روزگار، سهمی مهم را برای ارتقاء فعالیت های کشور آفریدید. چه زیباست سخن گفتن از کار و زحمت شما.

همه ما صداي کش کش جاروي او را ماه ها و سال ها شنيده ايم. چه در سوز و سرماي زمستان و چه در گرماي طاقت فرساي تابستان. به ياد داريم زماني موتور سواري با گالري حامل زباله هاي شهر در حالي از ميان کوچه پس کوچه هاي شهر عبور مي کرد که نگاههاي معني دار مردم و چه بسا نزديکان خود را به همراه داشت.

نگاه هايي که به اعتقاد وي برايش در ابتدا آزار دهنده بوده اما به کارش ايمان داشت و روزي حلال هدفش. با گذشت ايام،‌ همه به اهميت کار او پي بردند حال بعد از دو دهه خدمت در شهريور امسال جاروي خود را به نشان بازنشستگي بر روي زمين گذاشت .

اين سرگذشت نخستين بازنشسته شهرداري شهرمان است. عباسعلي منصوري. متولد سال 1330. ساکن شهر حسن آباد جرقويه. داراي 5 فرزند و مدرک سوم ابتدايي و البته سابقه 4 سال تدارکارتچي جبهه در مناطق خرمشهر، شهرک دارخوین، تیپ قمر بنی هاشم.

ـ از چه سالی وارد شهرداری شدید؟

از بدو تاسیس شهرداری شهر حسن آباد يعني از سال 1367

ـ چطور شد که رفتگر شدید؟

بیکار بودم و عیال وار برای خرجی خانواده حاضر بودم حتی بعنوان کارگری هم که شده در شهرداری خدمت کنم چون اول می گفتند که بیمه نمی شوید و هزار بهانه ی دیگر.

ـ نگاه مردم در روزهای اول کار بعنوان رفتگر خیابان چه بود؟

ابتدا گروهی به من می گفتند که این کار برای شما خوب نیست ممکن است مریض یا حتی سرطان بگیرید حتی خانواده خودم هم خیلی موافق این کار نبودند چراکه هر روز که به خانه بر می گشتم لباسهايم بوی زباله می داد و باعث ناراحتی انها می شد.

ـ با کارتان راحت کنار آمدی؟

در روزهاي ابتدايي همانطور که گفتم حتي خانواده و نزدیکان خودم هم با این کار موافق نبودند و سعي مي کردند که من اين کار را انتخاب نکنم. حتي مرا تهدید می کردند ولی بنده به انها توجهی نمی کردم . اعتقاد داشتم اين هم نوعي کار و خدمت است که بايد انجام شود. روزي حلال بايد برايمان مهم باشد نه نوع کار. بالاخره کار را ادامه دادم و به این کار عادت کردم.

ـ اگر روزی کسي از شما بپرسد که می خواهد رفتگر شود شما چه جوابی به او می دهید؟

از او می خواهم که این شغل را انتخاب کند چراکه این کار خدمت به کل جامعه می باشد در سلامتی کلیه افراد نقش دارید البته مشکلات اولیه را برای او بازگو می کنم و محاسن ان را نیز بیان می کنم.

ـ با چند شهردار کار کردید؟

با چهار شهردار. آقایان ايرواني، خان محمدی ، معینی و مرحوم جلي

ـ از کدام شهردار ها راضی تر بودید؟

از آقاي ايرواني و مرحوم جلی ( رحمت الله علیه)

ـ اگر روزی قرار باشد شما شهردار شهر حسن آباد شوید کدام مشکل را در اولویت کاری قرار می دهید؟

ایجاد پارک و فضای سبز مناسب جهت  گذراندن اوقات فراغت همشهريان را در اولويت اول کاري قرار مي دادم.

ـ اولین حقوق که گرفتید چه قدر بود؟

در آن اوايل حقوق مان را از اهالی شهر می گرفتیم .بدین صورت که هر خانواري به صورت ماهانه 40 تومان به ما پرداخت مي کرد .  خيلي زرنگ بودیم در اخر ماه مي تونستيم  300 هزار تومان  براي خودمان کسب درامد کنيم.

ـ بهترین خاطره از روزهای کاری خود چه بوده؟

در  روزهاي ابتدايي کاري خود که زباله ها را با گاری متصل به موتور سیکلت حمل می کردم در یکی از خیابانها گاري واژگون شد و زباله روی خودم ریخت. دومين خاطره شيرين دوران کاري نيز مربوط به قدردانی از بنده در روز عید فطر توسط اقای خان محمدی شهر دار سابق شهر حسن آباد  است.

ـ سخت ترین لحظه کاری کدام بوده است؟

وقتی که کارمان را انجام داده ولی بعضی افراد از روی لجبازی وظیفه خودشان را انجام نمی دادند و با دید دیگری به ما نگاه کنند . همچنين وقتي مردم کيسه هاي زباله خود را در ساعات مقرر بيرون نمي گذاشتند.

ـ قشنگترین لحظه یک رفتگر چه زماني است؟

وقتی که در حال نظافت خیابان یا کوچه ای هستیم واهالی ان مکان از کار ما راضی باشند و اشکالی در کارمان مشاهده نکنند.

ـ به نظر شما تمیزترین محله و بی نظم ترین محله شهر در دوران خدمت شما کجاها بود؟

تمیزترین ان خیابان امام حسین و بی نظم ترین  محله محله نو بود

ـ بزرگترین ارزویتان چیست؟

سلامتی خود و خانواده و شهروندان و زیارت عتبات عالیات

ـ و در پايان از مردم چه انتظاری دارید؟

رعایت نظم و انضباط در شهر، احترام گذاشتن به رفتگران سطح شهر، بيرون گذاشتن زباله در ساعات تعيين شده، و دوري از ريختن خاکروبه ها  در منزل یا کنار جدول ها