تعصب سینمای ایران در غیرتزدایی از مردان!
کلمات و اصطلاحات به تدریج از نسلی به نسل دیگر در بستر جریانات اجتماعی دچار تغییر و استحاله مفهومی میشوند. یکی از واژههایی که در جریان چالش سنت و مدرنیته در میان بخشهایی از جامعه ایرانی دچار استحاله شده، واژه غیرت است.
به گزارش اصفهان شرق، کلمات و اصطلاحات به تدریج از نسلی به نسل دیگر در بستر جریانات اجتماعی دچار تغییر و استحاله مفهومی میشوند. یکی از واژههایی که در جریان چالش سنت و مدرنیته در میان بخشهایی از جامعه ایرانی دچار استحاله شده، واژه غیرت است. واژهای که در مقطعی از تاریخ و فرهنگ ایران به شدت بار معنایی مثبت داشت، اما امروزه در میان طیفی از اقشار جامعه به عنوان واژهای منفی تلقی میشود. سینمای ایران مانند بسیاری از موارد یکی از متهمان اصلی در منفیسازی بار مفهومی واژه غیرت است. نیمه دوم دهه ۷۰ موج بزرگی در این زمینه در سینمای ایران شکل گرفت.
دوگانه زن مظلوم که خواهان آزادیهای اجتماعی است در مقابل مرد مستبد که به زن به عنوان شیء و مایملک خود نگاه میکند؛ گزارهای به شدت آشنا و پرمضمون در سینمای ایران است، پدری که برای درس خواندن دخترش محدودیت ایجاد میکند، شوهری که اجازه نمیدهد زنش از خانه بیرون برود یا با کار بیرون از خانه زنش مخالف است، پدری که در برابر خواسته دخترش پرخاش میکند، دختری که برای بیان خواستهاش دچار لکنت میشود در فیلمهای ایرانی موضوعی تکراری است.
رشد اجتماعی که سینمای ایران آن را سانسور میکند
جالب است که فیلمهایی از این دست همچنان و در آستانه نیمه دوم دهه ۹۰ که مناسبات اجتماعی و خانواده ایرانی با تحولات فکری زیادی مواجه شده همچنان یکی از جذابترین مضامین برای فیلمسازان ایرانی محسوب میشود. سوژههایی از این دست که سعی میکند کنترل طبیعی مرد نسبت به اعضای خانوادهاش را که امری فطری است به عنوان موضوعی منفی و ریشهدار در سنتها و افکار پوسیده ایرانی دارد، جا بیندازد، مضمون تکراری و ملالآور تاریخ سینمای ایران است. مضمونی که باید آن را در اندیشههای روشنفکران ایرانی طی یک قرن اخیر جستوجو کرد. تراوشات ذهنی روشنفکری در همه دنیا معمولاً مخاطبان خاص را هدف قرار میدهد، ولی سینما در ایران اساساً و به غلط منطقه و حریم روشنفکران محسوب میشود. این تناقض تاریخی که سینما را به ابزاری در دست طبقه روشنفکر تبدیل کرده است باعث شده فیلمسازان ایرانی به رغم تحولات اساسی جامعه ایران را که یکی از آنها رشد اجتماعی دختران و زنان تحصیلکرده در بخشهای مختلف است و بدون همیاری مردان قابلیت شکلگیری نمییابد، نادیده بگیرند و مدام به سمت مضامینی بروند که در آن زن و دختر ایرانی تحت کنترل یک مرد توان بروز ظرفیتهایش را نمییابد.
سینمای ایران همواره برای زن ایرانی نقش دایه مهربانتر از مادر و کاسه داغتر از آش را بازی کرده است. زن ایرانی همواره در حریم خانه و خانواده احساس امنیت کرده و رشد اجتماعیاش را مرهون حریم ایمنی است که پدر، شوهر و برادر به عنوان حافظ، سپر و مدافع او ایجاد کردهاند. زن به صورت فطری از امنیت روانی ناشی از کنترل منطقی مرد استقبال میکند. علم روانشناسی نیاز زنان به اینکه مردانشان نسبت به آنها کنترلی منطقی داشته باشند، اثبات کرده است، اما روشنفکران ایرانی همواره این امر بدیهی را انکار کرده و سینماگران ایرانی نیز مجری تفکرات آنها بودهاند.
موجی که در سینمای ایران مردان را متهم میکند
جالب است که سینمای ایران در مقطع زمانی پیش از انقلاب در برخی از آثار نسبت به غیرت مرد ایرانی ادای دین کرده است. فیلم قیصر با اینکه به لحاظ ساختاری به برخی از کلیشههای فیلمفارسی تنهزده اما به لحاظ محتوایی کاملاً در دفاع از غیرتمندی مرد ایرانی ساخته شده است. جالب است که این فیلم بیش از اغلب فیلمهای متأخرتر سینمای ایران در حافظه مخاطب ایرانی جا باز کرده است.
جالب است که مطرحترین فیلمسازان ایرانی موضوع غیرت مرد ایرانی را به عنوان یکی از معضلات اجتماعی در ایران تشخیص داده و درباره آن فیلم ساختهاند. خانه پدری فیلم بحثانگیز کیانوش عیاری که به دلیل صحنه خشونتآمیز قتل دختر توسط پدر راه به اکران عمومی نبرد در مذمت تعصب(بخوانید غیرت) مرد ایرانی ساخته شده است. تهمینه میلانی در این باره و در دهه ۷۰ جزو پیشقراولان تولید چنین آثاری بود. فیلم دو زن او ماجرای مردی را روایت میکند که با تعصبات کور و بیمنطق مانع رشد همسر با استعدادش در زمینه تحصیلی و شغلی میشود. دهه ۸۰ سینمای ایران در این رابطه شاهد یک موج بود. فیلم «دختر» رضامیرکریمی که هم اکنون در حال اکران است تناقضها و درگیریهای رابطه میان یک دختر و پدر شهرستانی را نشان میدهد. فیلم برنده جایزه کن اصغر فرهادی که قرار است کمتر از یک ماه دیگر روانه اکران عمومی شود نیز رفتارهای غیرتمندانه و طبیعی یک مرد ایرانی را در قبال اتفاق عجیبی که برای همسرش ایجاد شده زیر سؤال میبرد. جالب است که فرهادی در فیلم «فروشنده» قشر هنرمند جامعه را که در این باره بیش از دیگران مدعی روشنفکری است، مورد انتقاد قرار میدهد. حرف او این است که هنرمندان به عنوان قشر مرجع در جامعه هنوز تکلیف خود را با پسماندههای سنت مشخص نکردهاند.
در مقابل موج شومی که تیغ تیز خود را به سمت غیرتزدایی از ماهیت و شخصیت مرد ایرانی نشانه رفته رسانههای انقلابی نیز رسالت خود را در مقام تبیین و نه توهین انجام ندادهاند. سیاست سکوت و انفعال در مواجهه با آسیبهای متن و حاشیه سینمای ایران از سوی قاطبه رسانههای انقلاب سالهاست که تبدیل به یک رویه شده است. بخش هنری از جمله سینما و تئاتر رسانههای انقلاب مدتهاست که دچار سندروم ترس از طرح مباحث اخلاقی از جمله آفت غیرتزدایی هستند و جای خالی طرح اندیشمندانه این موضوع به شکلی استدلالی و ایجابی به شدت احساس میشود.