گفتاری از آیت الله العظمی مظاهری
تجسم عمل و تغییر هویت از نگاه قرآن و روایات
در روز قیامت چشم ها تیزبین می شود و همدیگر را می بینند و می شناسند. می بینند که بعضی آدمند و این آدمیت را در دنیا پیدا کرده است. بعضی هم حیوانند و این حیوانیت را در دنیا پیدا کرده است.
به گزارش اصفهان شرق، حضرت آیت الله مظاهری در سلسله گفتارهای اخلاقی خود چگونگی تغییر هویت انسان و نیز تجسم عمل را با بهره گیری از آیات و روایات تشریح نموده اند.
آنچه در پی می آید گفتار اخلاقی دیگری از این استاد والامقام حوزه می باشد.
بحث معرفه النفس، یعنی انسان شناسی و خودشناسی از نظر اهل معرفت از بهترین بحث هاست. حتی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه»،[۱] اگر کسی خود را شناخت، خدا را شناخته است. این مبحث فوق العاده مهم بوده، چون بحث جزاها و کیفرهاست و به سه قسم تقسیم می شود.
* بهشت و جهنم در گرو عمل انسان
قسمت نخست این است که هرکسی کار خوب کند، تقید به ظواهر شرع داشته باشد، پروردگار عالم به او بهشت عنایت می کند. هر کسی که متوغل در گناه بوده و آدم بد و شقی باشد، مورد شفاعت واقع نمی شود و به جهنم می رود؛ در جهنم نیز عذاب های گوناگون وجود دارد. این معنا، مشهور در قرآن شریف، در روایات اهل بیت (ع) و در میان مشهور از علما، مخصوصاً علامه مجلسی اوّل و دوّم (ره) است.
* تجسم عمل
قسم دوّم تجسم عمل بود. اینکه بهشت و جهنم را خود ما می سازیم، و آن کسی که آدم بدی باشد، باید در عمل خود غوطه ور باشد. به قول قرآن، جهنمیانی که می سوزند به آن ها خطاب می شود: «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُم»[۲]
خودتان این آتش را تهیه کرده اید، پس بسوزید. آدم های خوب برای خود بهشت بنا می کنند. لذا وقتی به بهشت رفتند، خطاب می شود: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَهِ»[۳]
خوشا به حالتان با این بهشتتان که خود در دنیا تهیه کرده اید. به این تجسم عمل می گویند و آیات فراوانی دربارۀ این مسئله وجود دارد.
* تغییر هویت
سومین قسم از جزاها و کیفرها، تغییر هویت است. انسان های خوب به واسطۀ اعمال خوبش، شب زنده داری ها، اجتناب از گناهشان و تقیّد داشتن به ظواهر شرع به صورت یک انسان کامل می شوند. در روز قیامت علاوه بر اینکه یک انسان کامل و زیباست، یک درخشندگی خاصی دارد که از نور او، هم خود و هم دیگران استفاده می کنند؛ و اما اگر آدم بدی باشد و حیوان منش باشد، در روز قیامت به صورت همان حیوان درمی آید. در همین دنیا به صورت حیوان است و افرادی که چشم بصیرت دارند، نگاه کنند، می بینند و می فهمند. بالاخره به صورت یک حیوانی وارد صف محشر می شود و باید به جهنّم رود. اگر جداً شیعه باشد به مرور زمان این تغییر هویت پیدا می شود و یک انسان کامل می شود بعد از اینکه در حوض کوثر افتاد و نورانیت خاصی پیدا کرد. به این تغییر هویت می گویند و آدم های خوب این هویت ملکوتی را دارند. لذا با ملائکه سرو کار دارند:
«إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[۴]
کسانی که گفتند الله و پابرجا روی گفتهشان بودند، یعنی موحدین و شیعیان کامل، اینها در همین دنیا با ملائکه سر و کار دارند. ملائکه با اینها گفتگو دارند. ملائکه به اینها میگویند غم و غصه نخورید و نگرانی نداشته باشید. ما دوست شما هستیم، هم در دنیا و هم در آخرت.
اگر شخص، العیاذبالله آدم ناجنسی باشد، آدم حیوان منش باشد، با شیاطین رفت و آمد دارد، حتی بعضی اوقات می تواند شیطان را ببیند و با شیطان حرف بزند. قرآن می فرماید؛ شیاطین می گویند ما به تو وحی داریم.
قرآن می فرماید اینها از وحی شیاطین استفاده می کنند: «إِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ»[۵] اصلاً طرز مجادله و طرز بی دینی را به آنها نشان می دهند. این دنیایشان است و اگر چشم بصیرت باشد، این را با شیاطین می بینند و به صورت حیوانی می بینند.
* خروج از آدمیت و ورود به حیوانیت
این تجسم عمل به معنای دوم است و تجسم عمل به معنای سوم این است که این نیش ها تو را به صورت مار درمی آورد. آبروریزی ها تو را به صورت عقرب درمی آورد. در صف محشر این شخص شناخته می شود اما صورت به صورت مار و عقرب است. غیبت ها، تهمت ها، شایعه ها، آبروریزی ها و تجاوزها به ناموس و آبروی مردم، به مرور زمان فرد را از آدمیت بیرون می برد و به صورت درّنده ای درمی آورد.
قرآن می فرماید؛ آدم هایی که در این دنیا کور هستند، واقعیت ها را نمی بینند و گناه روی گناه دل اینها را کور کرده است. از گناه لذت می برد و نماز برای او سنگین است و بالاخره رابطه با خدا، رابطه با دین و رابطه با دستورات اسلام ندارد. این فرد، کور وارد صف محشر می شود: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً»[۶]، کسانی که اعراض از دین و احکام اسلام دارند، یک زندگی ناخوشی دارند. زندگیِ چه کنم و چه کنم و بدتر از آن تماس با شیاطین جنّی و شیاطین اِنسی و معلوم است که زندگی خیلی ناخوش و با بدبختی است. اما بدی کار اینجاست که «وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى»[۷]، در روز قیامت وارد صف محشر می شود اما کور است؛ تغییر هویت از نظر دید دارد. با خدا درد و دل می کند و می گوید خدایا! من در دنیا چشم داشتم و می توانستم ببینم، چرا در اینجا کورم؟ خطاب می شود: «قَالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسَى»[۸]، در دنیا ما را فراموش کردی و تجسم عملش این است که کور در صف محشر باشی و نتوانی واقعیت ها را ببینی و معلوم است که جای تو جهنّم است.
اما آیۀ دومی که مدّنظر است، اینکه قرآن گاهی می فرماید بعضی از مردم دل ندارند و چشم و گوش ندارند و اینها حیوان ها هستند، بلکه از حیوان پست ترند. برای اینکه حیوان هرچه درّندگی داشته باشد، کاری به آن ندارند و حیوان هرچه بد باشد، جهنّمی ندارد. اما تجسم عمل برای چنین شخصی جهنم درست می کند: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»[۹]؛ بسیاری از مردم مثل اینکه خلق شده اند که به جهنم روند و راه جهنم را گرفته اند و جلو می روند.
قرآن می فرماید: انسان خلق شده برای اینکه به عالم ملکوت برسد، انسان خلق شده برای اینکه سعادت صد در صد در دنیا و آخرت پیدا کند، پس چطور این آیه می فرماید: گویا اینها برای جهنم خلق شده اند و دوان دوان رو به جهنم می روند؟ یعنی به جای صراط مستقیم، راه ضلالت و به جای صراط مستقیم راه بدبختی و غیرمستقیم می روند که هر قدمی بردارند از راه و از بهشت دور می شوند.
* کور و کر در معنویت
قرآن می فرماید: «لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ یَفْقَهُونَ بِهَا» اینها افرادی هستند که دل دارند اما نمی فهمند. یعنی تغییر هویت پیدا کرده اند و دل اینها به دل حیوانیّت برگشته است. دل دارد اما عاطفه ندارد، دل دارد اما فهم و شعور ندارد. به این معنا که در آخر آیه می فرماید: غفلت دارند. اما به حسب ظاهر دلی دارد: «لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ یَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاَ یُبْصِرُونَ بِهَا»، اینها چشم دارند اما نمی بینند و کور در معنویت هستند. به جای اینکه قرآن بخواند و نور قرآن ببیند، اما از قرآن خسته می شود و اصلاً قرآن در زندگی او نیست. راجع به حق و حقیقت نیز حق را نمی بیند و آن چه می بیند و لذت می برد، ضلالت و شهوت و بدبختی است: «وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَ یَسْمَعُونَ بِهَا» اینها گوش دارند اما نمی شنوند. هرچه برای آنها بخوانند، فایده ندارد. مثل کسی که به صورت کامل کر باشد هرچه با او حرف بزنند، نمی فهمد؛ آدمی که راه جهنم را گرفته و می رود، کور و کر در معنویت است و درک حقایق را ندارد، از نماز لذت نمی برد و نماز برایش سنگین است. کمک به خلق خدا برای او سنگین است و بالاخره راه غیرمستقیم است. بعد قرآن می فرماید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ» اینها آدم نیستند بلکه حیوانند. بعد می فرماید: «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» یعنی بدتر از حیوانند. اینها «أُولئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ»، کسانی هستند که توجه به مطالب ندارند. نمی داند برای چه خلق شده است. به قول امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، که می فرماید: خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و برای چه آمده و می خواهد به کجا رود.
همین مقدار که بدانیم از کجا آمده ایم و این روح ما که متعلق به این بدن ما شده و در این دنیا آمده، برای چه آمده است و می خواهد به کجا برسد.
* روز آشکار شدن آدمیت و حیوانیت انسان ها
انسان خلق شده برای اینکه منازل هفتگانه را طی کند و تازه اول کار است و سیر صعودی به سوی قرب خدا داشته باشد تا خدا خدایی می کند. به اندازه ای که بهشت برای او کوچک است. اما وقتی غفلت باشد، اینگونه چیزها فراموش می شود. وقتی اینگونه چیزها فراموش شد، کم کم شخص، کور در معنویت، بی عاطفه در معنویت و کر در معنویت است و بالاخره به صورت یک حیوان خواهد بود؛ و کسانی که چشم بصیرت دارند می بینند که به صورت حیوان است اما در روز قیامت: «فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ»[۱۰]، چشم ها تیزبین می شود و همدیگر را می بینند و می شناسند. می بینند که بعضی آدمند و این آدمیت را در این دنیا پیدا کرده است. بعضی هم حیوانند و این حیوانیت را در دنیا پیدا کرده است. انتخاب از خودش است و پروردگار عالم او را دو بُعدی خلق کرده است. یک بُعد معنویت که اگر پیروی کند به عالم ملکوت می رسد و عالم ملکوت مستخدم و متواضع برای او می شود. چنانچه بهشت برای او متواضع است؛ و اما اگر راه کج را انتخاب کرد، به قول قرآن راه ضلالت و راه کسانی که خدا به آنها غضب کرده است، این هم در مغضوبٌ علیهم رفت، به جای اینکه به عالم ملکوت رود، متوغل در بدبختی و شقاوت می شود. کم کم تغییر هویت می دهد و به صورت حیوان درّنده و یا حیوان معمولی و شناخته می شود و حسرت هم فایده ندارد و هرچه حسرت بخورد، نمی تواند نتیجه بگیرد. اگر العیاذبالله به اینجا برسد، چاره ای نیست که به جهنم برود و جهنم باید او را پاک کند، البته اگر شیعه باشد؛ و اگر شیعه هم نباشد: «هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» همیشه باید در جهنم باشد. این حیوان همیشه باید بسوزد و بسازد. ولی اگر شیعه باشد و نتواند مورد شفاعت قرار گرفته، پاک شود و آب کوثر بخورد، آنگاه باید به جهنم برود؛ و این را کم نگیرید و جهنم رفتن مشکل است.
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با این که کلید بهشت و جهنم در دست آن حضرت قرار دارد، در دل شب «یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِیم وَ یَبْکِى بُکَاءَ الْحَزِینِ … آهِ آهِ مِنْ قِلَّه الزَّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ وَحْشَه الطَّرِیق».[۱۱]
* ذکری که رسول خدا (ص) بر زبان داشتند
پیغمبر اکرم «صلی الله علیه وآله وسلّم» بیشتر شب را بیدار بودند و تضرع و زاری و گریه داشتند و می فرمودند:
«اللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً»[۱۲]
یکی از اذکار پیغمبر اکرم این بود که خدایا! یک لحظه مرا به خودم وامگذار. کسانی که به صورت حیوان درمی آیند، معنایش این است که خدا آنها را به حال خودشان واگذاشته و خودشان به جای اینکه انسان بسازند، حیوان می سازند و به جای اینکه به عالم ملکوت روند، به جهنم می روند. انتخاب از خود انسان است و به قول قرآن باید: «أُولئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ» نباشیم و متوجه باشیم.
باید همیشه متوجه باشیم و حساب خود را بکنیم. استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی (ره) دم مرگ این جمله را گفتند و از دنیا رفتند و این جمله را برای همه و مخصوصاً جوان ها گفتند که «توجه! توجه! توجه».
پاورقی:
[۱]. مصباح الشّریعه، ص ۱۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۲.
[۲]. آل عمران، ۱۸۲: «این [عقوبت] به خاطر کار و کردار پیشین شماست.»
[۳]. الحاقه، ۲۴: «بخورید و بنوشید، گواراتان باد، به [پاداش] آنچه در روزهاى گذشته انجام دادید.»
[۴]. فصلت، ۳۰
[۵] . الأنعام، ۱۲۱
[۶] . طه، ۱۲۴
[۷] . طه، ۱۲۴
[۸] . طه، ۱۲۶
[۹] . الأعراف، ۱۷۹
[۱۰]. ق،
دفتر مرجع عالی قدر