اصفهان شرق

دعایی از امام هادی(ع) براى نجات از دشمن، دلتنگى و فقر

کدخبر: 98339
1395/01/22 در ساعت 09:30

به گزارش اصفهان شرق؛ يسع بن حمزة القمى مى ‌گويد: عمرو بن مسعده، وزير معتصم عبّاسى به من گفت: پرونده سختى درمورد توست.
آنگاه آنان مرا دستگير و زندانى كرده و با غل و زنجير بستند، من برجان خود بيمناك شده و ترسيدم كشته شده و اموالم را مصادره نمايند و فرزندان و بازماندگانم پس از من فقير شوند. به همين جهت، طى نامه اى‏ اين جريان را به آقايم امام هادى عليه السلام نوشته و به آن حضرت شكوه كردم. و از حضرتش خواستم كه مشكل مرا حل نمايند.

دعايى كه مولايم امام هادى عليه السلام نوشته بود، چنين است:

اى خدايى كه گره ناگواري‌ها با نامهاى او گشايش مى ‏يابد، و اى آن كه با ياد او سختيها از بين مى‏ رود، اى آن كه نامهاى بزرگش براى خروج از شدّت به سوى گشايش خوانده ‏مى‏ شود.
سختيها به نيروى تو رام و اسباب به لطف تو سبب‏ ساز مى ‏گردند، و قضا به قدرت ‏تو جارى گردد، و چيزها به ياد تو امضا مى‏‌گردد، پس هر چه بخواهى به مجرّد خواست تو بدون فرمانت انجام پذيرد و به مجرّد اراده ‏ات بدون وحى تو باز ايستد.

تو اُميد براى مهمّات جهان و پناهگاه براى پريشاني‌ها هستى، هيچ درد و رنجى از بين ‏نمى‏‌رود جز آن كه تو دفع كنى و هيچ مصيبتى بر طرف نمى‌‏شود جز آن كه تو برطرف نمايى، به راستى كه براى من حادثه ‏اى رخ داده كه سنگينى آن قابل تحمّل نيست و چنان بر من ‏پيش‏ آمد نموده كه حملش بر من سنگين آمده و اين را تو به قدرت خودت بر من وارد آورده‏ اى و با سلطان تو بر من رو آورده، پس آنچه تو وارد آورده باشى كسى نمى‏‌تواند آن را از ميان بردارد، و آنچه را كه تو مشكل كنى كسى نمى ‏تواند آن را آسان نمايد، و آنچه را تو گسيل دارى برگرداننده ‏اى نيست و آنچه را كه تو ببندى، گشاينده ‏اى براى آن نيست و آنچه‏ را تو باز كن ، كسى را ياراى بستن آن نيست و كسى را كه تو خوار نمايى ياورى جز تو نيست.

بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و از فضلت درِ گشايش را براى من بگشا، و بانيروى خود تسلّط اندوه را از من برگردان، و براى من در آنچه به سوى تو شكوه نمودم ‏خوش ‏بينى مرحمت فرما، و شيرينى عمل در آنچه از درگاه تو خواستم براى من روزى كن‏ و از پيشگاه خود براى من گشايشى فورى عنايت كن و از پيشگاه خود براى من چاره ‏اى ‏گوارا قرار بده ، و مرا با گرفتارى، از انجام واجبات تو و بكارگيرى مستحبّات تو مشغولم ‏مكن، چرا كه از آنچه به من رسيده – پروردگارم – در تنگنا هستم و دلم از اندوه بار سنگينى‏ كه براى من پيش آمده، پر شده و تنها تو قادرى آنچه را كه باعث گرفتارى من شده برطرف ‏كنى و آنچه مرا در خود فرو برده از بين ببرى.

اين كار را براى من انجام بده، گرچه سزاوار چنين امرى از جانب تو نيستم. اى داراى‏ عرش بزرگ و عطاى كريم، پس تو توانايى اى مهربانترين مهربانان، اجابت فرما اى‏ پروردگار جهانيان.

متن حدیث:

یا من تحلّ بأسمائه عقد المكاره ، ويا من يُفلّ بذكره حدّ الشدائد ، ويا من ‏يُدعى بأسمائه العظام من ضيق المخرج إلى محلّ الفرج ، ذلّت بقدرتك الصعاب، وتسبّبت بلطفك الأسباب ، وجرى بطاعتك القضاء ، ومضت على ذكرك الأشياء، فهي بمشيّتك دون قولك مؤتمرة ، وبإرادتك دون وحيك منزجرة .

وأنت المرجوّ للمهمّات ، وأنت المفزع للملمّات ، لايندفع منها إلّا ما دفعت‏ ولاينكشف منها إلّا ما كشفت ، وقد نزل بي من الأمر ما قد فدحني ثقله ، وحلّ ‏بي منه ما بهضني حمله ، وبقدرتك أوردت عليّ ذلك ، وبسلطانك وجّهته إليّ ، فلا مُصدر لما أوردت ، ولا ميسّر لما عسّرت ، ولا صارف لما وجّهت ، ولا فاتح ‏لما أغلقت ، ولا مغلق لما فتحت ، ولا ناصر لمن خذلت إلّا أنت ، صلّ على ‏محمّد وآل محمّد . وافتح لي باب الفرج بطَوْلك .

واصرف عنّي سلطان الهمّ بحولك ، وأنلني حسن النظر فيما شكوت ، وارزقني حلاوة الصنع فيما سألتك ، وهب لي من لدنك فرجاً وَحِيّاً ، واجعل لي‏من عندك مخرجاً هنيئاً ، ولا تشغلني بالإهتمام عن تعاهد فرائضك ، واستعمال‏ سنّتك ، فقد ضقت بما نزل بي ذرعاً ، وامتلأت بحمل ما حدث عليّ جزعاً ، وأنت القادر على كشف ما بُليت به ، ودفع ما وقعت فيه ، فافعل ذلك بي ، وإن ‏كنت غير مستوجبه منك ، يا ذاالعرش العظيم ، وذا المنّ الكريم ، فأنت قادر يا أرحم الراحمين ، آمين يا ربّ العالمين .

«مهج الدعوات، 326 – 324 ، بحار الأنوار، ج50ٰ صفحه 224»