در حادثه روز سوم نوروز 95 در ورزنه رخ داد؛
سرعت زیاد موتورسیکلت و مجروح شدن پیرمرد ورزنه ای/ عکس
ظهر امروز در سومین روز از سال نو خطر از بیخ گوش پیرمرد 62 ساله آقای شاه یوسفی ورزنه وهمراه آن که زنی 50 ساله بود وهمچنین موتورسوار دیگر که جوانی 27ساله به نام آقای یوسفی بود گذشت.
به گزارش اصفهان شرق از ورزنه، بر اثر سرعت زیاد موتورسیکلت جوان 27ساله آقای یوسفی و عدم کنترل و انحراف به چپ موتورسیکلت دیگر بر روی پل رودخانه زاینده رود برخورد شدیدی ایجاد شد که منجر به زخمی شدن سر پیرمره 62ساله و شکستن پای آن شد و با حضور به موقع اورژانس 115 ورزنه و پلیس راهور راننده موتورسیکلت به بیمارستان اصفهان انتقال یافت و خوشبختانه همراه موتورسوار و موتورسوار دیگر آسیب جدی ندیدند.
در اینجا جا دارد از زحمات جناب سروان نیکبخت و همکاران در پلیس راهور،کلانتری 45 ورزنه و اورژانس 115 شهر ورزنه تقدیر و تشکر فراوان نمود که همیشه و همه جا در خدمت مردم بخش بن رود و شهر ورزنه هستند.
به کجا چنین شتابان؟ مگر ای عزیز خوابی؟ / تو از این سریع رفتن، چه بسا بلا که دیدی
به کجا دوانی ای دوست؟ مگر از خودت، تو سیری؟ / که به روی مَرکب خویش، چو رَمَندگان گریزی؟
گُلِ من، کمی تحمّل، نکند که ناگهان مرگ / زَنَدَت به روی شن ها، چو خزان رسیده بر برگ
چه بلا که آدمی زاد، زِ دو دست خویش بر خود / بِتَراشد و ببیند به خودش جزای بی خود
همه جای این زمانه، تو بِگَرد تا ببینی / که شتاب خورده ها را، زَنَد آسمان به بینی
مگر ای رفیق خوابی؟ که به دُور خود نبینی / چه عزیزهای رفته، به درون گِل زِ تندی
به کجا چنین شتابان؟ مگرت هوس نباشد؟ / که رسی به مقصد خود، که دلی نشسته باشد
دلِ مادری و فرزند، دل همسری و پیوند / دل والدی که باشد نگران روی فرزند
به کجا چنین شتابان؟ مگر ای رفیق خوابی؟ / بگشا دو چشم خود را، اگر این امید داری
که رسی به خان و مانت، که شوند شاد و خُرَّم / همه دوستان و خویشان، همه غمخوران و همدم
به امید آن که شاید برسد به گوش جانت / زدم این قلم که باشد به دو چشم آشنایت.
این پل به عنوان شاهراه دسترسی به شهرک های امام جعفر صادق و امام رضا باید 2بانده شود مثل پل اژیه