سرویس: دین و اندیشه » حدیث روز 22:22 - یکشنبه 02 اسفند 1394

سیاسی ترین خطبه تاریخ؛

شرحی بر خطبه حضرت زهرا (س) به هنگام عیادت زنان مدینه

آنها می خواهند از وضع مزاجی حضرت خبردار شوند ولی ایشان از فرصت استفاده می کند و با دلی مالامال از درد و رنج سفره دل خویش را باز می کند و در پاسخی عمیق به سوالی سطحی مسایل اجتماعی– سیاسی روز جامعه را مطرح می نماید

به گزارش اصفهان شرق/ حجت الاسلام مهران آدرویش، حضرت زهراء سلام الله علیها این خطبه را بعد از ضرب و شتم و در بستر بیماری به هنگام عیادت عده ای از زنان مدینه افاضه فرموده اند.

آن ها یک سوال کوتاه از حضرت می پرسند و در واقع می خواهند از وضع مزاجی او خبر دار شوند ولی حضرت از فرصت استفاده می کند و با دلی مالامال از درد و رنج سفره دل خویش را باز می کند و در پاسخی عمیق به سوالی سطحی مسایل اجتماعی – سیاسی روز جامعه را مطرح می نماید. مفاد این خطبه به شرح ذیل است:

الف) شناخت ریشه های سقیفه؛ چه شد که سقیفه شکل گرفت و اینکه چه ملتی مورد غضب و نفرین خداوند قرار خواهد گرفت؟

ب) ملاک و معیارها در رای به افراد

ج) شناخت ریشه های فساد و پیامدهای منفی آن

و) علل گمراهی جامعه و سلطه افراد ناشایست بر شایستگان

دهه فاطمیه

متن و ترجمه خطبه:

ابتدا خطبه تاریخی آن حضرت در بیماریش برای زنان مهاجرین و انصار را از  اینجا بخوانید.

(منبع خطبه: الاحتجاج، ج۱، صص۲۹۲-۲۸۶، قم: اسوه، ششم، ۱۳۸۰ه.ش به نقل از سوید ابن غفله)

اکنون به شرح فقرات خطبه می پردازیم:

الف) ریشه های سقیفه و دور شدن امت از رحمت الهی:

  • بی اعتنایی نسبت به جهاد و غلبه ترس و از دست دادن روحیه شهادت طلبی

استناد: فقبحا لفلول الحد: چه زشت است کندی شمشیرها

نتیجه: بر همگان لازم است فرهنگ شهادت را در جامعه زنده نگه دارند.

  • سست شدن نسبت به اصل انقلاب، پیگیری نکردن امور و کوتاه آمدن

استناد: واللعب بعد الجد: سستی بعد از تلاش

نتیجه: اگر چه حرکت انقلابی حرکت کوتاه مدت است ولی روحیه انقلابی باید مستمر باشد.

  • پایین بودن شعور سیاسی و رهبانیت سیاسی اجتماع

استناد: و قرع الصفاه و صدع: سرفرود آوردن در برابر هر کسی که فرمانروا شود

نتیجه: انتخابات مهم است؛ زمام امور را به دست ناشایستگان نسپارید

  • ترک امر به معروف و نهی از منکر و فساد عقیدتی و انحراف فکری جامعه به عبارتی رهبانیت فرهنگی

استناد: و خطل الاراء و زلل الاهواء: سکوت در برابر فساد آرا و انحراف انگیزه ها

نتیجه: امر به معروف و نهی از منکر ضرورت دارد

  • ترجیح مرجوح بر راجح

استناد: انی زحزحوها عن رواسی الرساله و قواعد النبوه و الدلاله: آنان چگونه خلافت رسول را از بنیان های نبوت دور ساختند. یعنی نفرین بر مردمی که پایین تر را بالا ببرند. ملت حق نشناس کجا؟ سعادت کجا؟ نتیجه این کار چیزی جز در حاشیه قرار گرفتن خوبان و ارزش ها نخواهد بود. و مهبط الروح الامین و از خانه ای که جبرئیل در آن فرود می آمد به خانه دیگر بردند یعنی رهبر امت باید کسی باشد که معانی وحی را بداند و در جان خود پیاده کرده باشد. الا ذالک هو الخسران المبین: آگاه باشید که حتما حتما چنین امتی روی سعادت را نخواهند دید. آری! ملت هر کسی را بالا می برد و پایین می آورد باید بتواند نسبت به عملکرد خویش پاسخگو باشد و به اصطلاح عمل باید قابل دفاع باشد و الا دال بر بی کفایتی سیاسی امت است.

نتیجه: حکومت باید به دست کسانی باشد که بنیان های انقلاب و اسلام را قبول داشته باشند.

  • فرصت یافتن و آشکار شدن خط نفاق

استناد: فلما اختار الله لنبیه دار انبیاء ظهرت فیکم حسکه و سبل جلباب الدین و نطق کاظم الغاوین: یعنی هنگام مرگ رهبر یک انقلاب منافقین به طور جدی فعالیت می کنند، طوفان به پا می کنند چون می فرماید سر و کله خاشاک نفاق پیدا شد؛ این طوفان بواسطه فرصت پیدا کردن اهل نفاق جهت سخنرانی پدیدار می می شود و ریشه در رهبانیت اجتماعی سیاسی فرهنگی مردم و ترک نهی از منکر و عدم شناخت بزرگان جامعه دارد؛ چون حضرت می فرماید و نطق کاظم الغاوین یعنی سر دسته منافقان حرف زد معلوم می شود اینان تشکیلاتی کار می کنند و نتیجه این امور چیزی نخواهد بود جز سبل جلباب الدین لباس دین کهنه شد یعنی از ظاهر دین هم دیگر چیزی نماند.

نتیجه: باید با حضور به موقع در صحنه و بلوغ سیاسی لازم نفس منافقین را بند آورد. و الا فضای سیاسی جامعه را مبهم می کنند.

  • هوای نفس و شیطان زدگی

استناد: و اطلع الشیطان راسه من معرزه هاتفا بکم فالقاکم لدعوته مستجبین و للغره فیه ملاحظین: شیطان سرش را از جایی که تاییدش کنید درآورد و دعوتش را به شما القا کرد و شما اجابت کردید و آدم های نادان و خام در این دعوت ها آماده اجرای نقش های شیطان هستند.

یعنی در امتی که صفات مذکور جمع باشد سر و کله شیاطین پیدا می شود و هوای نفس مردم را رهبری می کنند. فالقاکم لدعوته شما را صدا زد؛ یعنی تریبون، روزنامه ها و منابر و … و کلا ناوگان اطلاع رسانی و رسانه های خبری و تبلیغاتی به دستش افتاد و با حرف های به ظاهر درست حرفش را به جان شما خوراند و شما بخاطر نادانی و خامی و خرده شیشه های روحتان اجابت کردید و در واقع خودتان هم می خواستید که فریبتان دهند (مستجیبین از باب استفعال دال بر طلب است)

نتیجه: نباید به شیاطین فرصت تصرف تریبون های عمومی را داد و اگر موفق به این کار شدند بر علما لازم است که علم خود را آشکار کنند.

  • مصلحت اندیشی بی جا

استناد: و الرسول لما یقبر ابتدارا زعمتم خوف الفتنه الا فی الفتنه سقطوا و ان جهنم لمحیطه بالکافرین یعنی منحرف شدید در حالی که هنوز رسول خدا به قبر سپرده نشده بود و بهانه می آورید که از فتنه ها می ترسیم بدانید که در فتنه افتادید و جهنم بر کافرین محیط است.

حضرت تاکید می کند بر اینکه در هنگام رحلت رهبری فتنه ها به سرعت شکل می گیرد لذا از همین فراز اهمیت خبرگان رهبری معلوم می شود. بعد بر روی مصلحت اندیشی بی جای آنان دست می گذارد چون می فرماید: بهانه آوردید (زعمتم؛ گمان کردید) که از فتنه ها ترسیدیم (و سریعا رهبری را انتخاب کردیم تا در جامعه فتنه ای رخ ندهد) بدانید که در فتنه افتادید.

درست است که در دین مصلحت اندیشی وجود دارد اما جای مصلحت اندیشی هنگام به خطر افتادن اصول است. شما با غلاف کردن شمشیرها و دفاع نکردن از علی (علیه السلام) به بهانه حفظ خون مسلمین و این که دیگر با ابابکر بیعت کرده ایم و نباید خلف وعده کرد و … خود را در فتنه انداختید.

انّ جهنم لمحیط بالکافرین یعنی حق را پوشاندید و بخاطر مصلحت اندیشی خامتان چنان آتشی در جامعه و آخرتتان به پا کردید که از آن راه فرار نداشته باشید.

نتیجه: هنگام رحلت رهبران هنگام شکل گیری فتنه هاست و بر اساس مبانی دینی باید زمام را به دست رهبر الهی و شایسته سپرد و جایگاه خبرگان رهبری را باید جدی گرفت.

  • بی تفاوتی حزب الله

استناد: ما هذه الغمیزه فی حقی اشرکتم بعد الایمان ؛ چیست این سستی در حق من؟! حضرت از بی تفاوتی یاران شکایت می کند. و به ضعف معرفتی آنان نسبت به حقوق بزرگان جامعه اعتراض می کند. فکر می کنید فقط طلب کار هستید و نمی دانید که نسبت به انقلاب و رهبران انقلاب بدهکار هم هستید. بعد می فرماید: اشرکتم بعد الایمان یعنی وسط کار ما را رها کردید. بی وفایی کردید.

نتیجه: لزوم شناخت حقوق رهبران جامعه و تلاش در جهت احقاق حق آنان و راسخ بودن در کارهای درست.

  • دور شدن از قرآن و متروک واقع شدن فرامین آن

استناد: کتاب الله بین اظهرکم… و قد خلفتموه وراء ظهورکم؛ کتاب در میان شماست ولی آن را پشت سر انداختید. به کتاب خدا بی اعتنا شدید و فرامین آن را اجراء نکردید اگر چه بین شماست و آن را می خوانید اما به آن عمل نمی کنید. می خوانید و نمی فهمید. باید از امکانات موجود بهره جست.

نتیجه: خواندن قرآن بدون فهم درست آن و عمل به فرامین آن شعار بدون شعور است.

  • ملتی که نسبت به عملکرد و تصمیمات خود پاسخ منطقی و شفافی ندارد شعور سیاسی ندارد

استناد: حضرت می پرسد: و ما الذی نَقِموا من ابی الحسن؟ یعنی عیب علی چه بود که او را برکنار کردید؟

نتیجه: اجتماع باید نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشد و به عبارت دیگر عمل باید قابل دفاع باشد و الا انحراف است.

از اینجا به بعد حضرت ضمن تشریح چرایی برکناری علی علیه السلام از خلافت به خصوصیات بایسته و شایسته ایی که مسئولین نظام باید داشته باشند می پردازد.

ب) ملاک و معیارها در رای به افراد:

  • شجاعت و قاطعیّت در جهاد و برخورد با فساد، متخلفان و ظالمان

استناد: نَقِموا منه والله نکیرَ سَیفِه؛ از او عیب گرفتید و او را کنار گذاشتید چون شمشیرش خویش و بیگانه، شجاع و ترسو نمی شناخت. همین ملاک را در بیان دیگری اینگونه تبیین نموده: و شدّه وطاتِهِ و نَکالَ وَقعَه؛ وطاه: له کردن- نکال: عبرت- وقعه: قاطعیت در جنگ. یعنی طوری قلع و قمع می کرد که عبرت دیگران شود.

نتایج:

– حفظ روحیه شهادت طلبی و جهاد در جامعه اسلامی بسیار مهم است؛ تا جایی که حضرت در اولین اشکال به جامعه آن روز ترسو بودن را عنوان می کند و اولین ویژگی رهبری را شجاعت می داند.

– عزت کشور اسلامی متوقف بر روحیه شهادت طلبی است و از رای به افرادی که در زمان جنگ به بهانه های گوناگون خود و خانواده شان را از جنگ دور می دارند جدا باید پرهیز نمود.

– تسویه حساب شخصی در سطح مسائل کلان اجتماعی- سیاسی ممنوع؛ اگر از ناحیه شخص یا حکومت به حق به ما ضرری وارد شد نباید در صدد انتقام برآییم (روحیه حق پذیری) کما این که علی علیه السلام قتال العرب بود اما بحق و حضرت به از انتقام گیری از او اشکال فرمودند؛ نقموا منه: از او انتقام گرفتید، بسیار او را ناپسند می داشتید (لغت نامه الرائد)

– از نظر حضرت زهرا(س) علی علیه السلام برای حکومت مناسب بود چون: از روحیه شهادت طلبی، سابقه جهاد و عدالت برخوردار بود. عادل بود چون نسبت به خویش و بیگانه یکسان بود و اهل ضابطه بود و نه رابطه

– مسئولین بگونه ای باید با متخلفان برخورد کنند که دیگر نتوانند سربلند کنند(وطاه) و باید این برخورد علنی باشد تا موجب عبرت دیگران شود و دیگران از ارتکاب خیانت بترسند(نکال) و باید نظارت را سنگین کند و در زیاده روی در جلوگیری از خطا نترسد و به اصطلاح مو را از ماست بیرون بکشد بگونه ای که متخلفان در حکومت او احساس امنیت نکنند(وقعه)

  • تقوا و عدالت

استناد: و قِلّهَ مبالاتِه بحَتفِهِ؛ نسبت به مرگ بی اعتنا است؛ کسی نسبت به مرگ بی اعتنا است که خود را برای آخرت آماده کرده باشد. و در بیان دیگری می فرماید: تَنَمُّرَه فی ذاتِ الله عزّوجلّ؛ یعنی عصبانیت او برای خدا بود (تنمّر از نمر به معنی پلنگ می آید یعنی خشم پلنگ گونه؛ چه این که در روایت دارد مومن وقتی گناه می بیند مثل پلنگ زخم خورده خشمگین می شود) و لازمه این ویژگی ها اعتقادی بسیار محکم و تقوایی در سطح عالی است.

نتیجه: باید به افرادی رای داد که حق را بیشتر از جان خود دوست بدارند و روحیه جان بازی در راه حق داشته باشند. باید محور خشم و رضایتش خدا باشد و نه اغراض شخصی و حزبی و … باید در امور اعتقادی فردی برجسته باشد تا بتواند خدامحور باشد.

  • تخصص و آگاه به زمان و اوضاع اجتماعی و نیاز مردم

استناد: وَ تَا للَّهِ لَوْ مالُوا عَنِ الْمَحَجَّهِ اللاَّئِحَهِ، وَ زالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّهِ الْواضِحَهِ لَرَدَّهُمْ اِلَیْها وَ حَمَلَهُمْ عَلَیْها،وَ لَسارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً، لایَکْلَمُ خُشاشُهُ، وَ لا یَکِلُّ سائِرُهُ، وَ لا یَمِلُّ راکِبُهُ، وَ لَاَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَمیراً صافِیاً رَوِیّاً، تَطْفَحُ ضِفَّتاهُ وَ لا یَتَرَنَّقُ جانِباهُ، وَ لَاَ صْدَرَهُمْ بِطاناً؛ به خدا سوگند اگر از راه روشن بدور رفته، و از پذیرش طریق مستقیم کناره می‏گرفتند، آنان را بسوی آن آورده و بر آن وامی‏داشت، و به سهولت به راهشان می‏برد، و این شتر را سالم به مقصد می‏رساند، که راهبرش را دچار زحمت نکند و سواره‏اش را ملول نگرداند، و آنان را به محل آب خوردنی می‏ رساند، که آبش صاف و فراوان بوده و از آن لبریز باشد و هرگز کدر نگردد، و ایشان را از آنجا سیراب بیرون می ‏آورد.

نتیجه: نماینده باید جایگاه خود، جامعه، خدا، اولویتها و … را بشناسد؛ یعنی باید عاِلم به انسان و اجتماع و اولویت های کشور باشد تا در مدیریت کشور جامعه را خسته و زخمی نکند. و باید طوری برنامه ریزی کند که جامعه کشش داشته باشد و باید مراقب فتنه انگیزی فتنه انگیزان باشد و در بی راهه رفتن و مهار فتنه ها کارایی داشته باشد.

  • خیرخواه مردم باشد (نه بدنبال منافع شخصی و …)

استناد: وَ نَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَ اِعْلاناً؛ و در پنهان و آشکار برایشان ناصح بود

نتیجه: نماینده ظاهر و باطنش باید یکی باشد؛ نه این که در ظاهر با شما باشد ولی در باطن و پشت پرده به نفع خود و حزبش کار کند. باید یک رنگ و یکرو باشد

  • رعایت حق الناس، طمع ورز نبودن، قناعت و ساده زیستی

استناد: وَ لَمْ یَکُنْ یَتَحَلَّی مِنَ الدُّنْیا بِطائِلٍ، وَ لا یَحْظی مِنْها بِنائِلٍ، غَیْرَ رَیِّ النَّاهِلِ وَ شَبْعَهِ الْکافِلِ، وَ لَبانَ لَهُمُ الزَّاهِدُ مِنَ الرَّاغِبِ وَ الصَّادِقُ مِنَ الْکاذِبِ؛ اگر او در محل خلافت می‏نشست هرگز ثروت دنیوی برای خود قرار نمی‏داد و از آن بهره فراوانی برنمی‏داشت، جز به اندازه فرونشاندن تشنگی و رفع گرسنگی، و به ایشان می‏شناساند تا بین زاهد و دنیاپرست، و راستگو و دروغگو تشخیص دهند

نتیجه: نماینده باید در مصرف بیت المال محتاط باشد و دنیا زده نباشد و متوسط به پائین زندگی کند و اهل قناعت باشد.

بنابراین به طور خیلی خلاصه نمایندگان و حاکمان باید از دنیا و انسان و سالت آدمی در دنیا شناخت از شناخت صحیحی برخوردار باشند.

ج) شناخت ریشه های فساد و پیامدهای منفی آن

در این فقره حضرت سلام الله علیها در صدد ارائه تصویری از دورنما و پیامدهای منفی نه چندان دور جامعه در صورت افتادن حکومت به دست نا اهلان بواسطه نادانی و بی تقوایی مردم است لذا می فرماید: اَلا هَلُمَّ فَاسْمَعْ، وَ ما عِشْتَ اَراکَ الدَّهْرَ عَجَباً، وَ اِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ، لَیْتَ شِعْری اِلی اَیِّ سِنادٍ اسْتَنَدوُا، وَ اِلی اَیِّ عِمادٍ اِعْتَمَدُوا، وَ بِاَیَّهِ عُرْوَهٍ تَمَسَّکُوا؛ بیا و بشنو، هرچه زندگی کنی روزگار عجائبی را به تو نشان خواهد داد، و اگر تعجب کنی، گفتار اینان تعجب‏آور است، ای کاش می‏دانستم که به چه پناهگاهی پناهنده شده، و به کدام ستونی تکیه داده، و بر کدام فرزندانی تجاوز نموده و استیلا جسته‏اند؟

اَما لَعَمْری لَقَدْ لَقَحَتْ؛ به جان خودم که نطفه فساد بسته شد(با سه تاکید؛ اما، لعمری، لقد قسم یاد نموده) حضرت نطفه فساد را حکومت فاسد می داند و معتقد است فساد حکام فساد جامعه را به دنبال خواهد داشت.

حضرت بعد از معرفی حکام فاسد به عنوان ریشه فساد در جامعه، به تبعات منفی آن به شرح ذیل اشاره می کند:

– فساد جامعه؛ نشئت گرفته از فساد حکومت ؛ فَنَظِرَهٌ رَیْثَما تُنْتِجُ ؛ منتظر فساد جامعه باشید.

– خونریزی و خون بدلی و نجس شدن اخلاق و افکار و اعمال مردم و بی اثر شدن ارزشها؛ ثُمَّ احْتَلِبُوا مِلْاَ الْقَعْبِ دَماً عَبیطاً وَ ذِعافاً مُبیداً(آنگاه از پستان شتر شیر خون تازه و زهری هلاک‏کننده بدوشید) کنایه از این که آنچه که باید نتیجه طبیعی جامعه و حکومت باشد به دست نخواهد آمد جز فساد و خونریزی و خون بدلی و نجس شدن اخلاق و افکار و اعمال مردم و درد و رنج در سطح وسیع(با ارزش ترین امور نزد عرب، شتر بود کنایه از اینکه از ارزشی ترین امور مثل نماز و جهاد و … هیچ نتیجه ای نخواهید گرفت چه این که ولایت جهت ده و مهر استاندارد ارزشهاست که شما کنارش زدید و پستان شتر سمبل امور اقتصادی عرب است؛ می خواهد بفرماید اقتصاد کثیف و دردناکی در انتظار شماست؛ اختلاف طبقاتی، ثروت های بادآورده، پولدارتر شدن پولدارها و فقیرتر شدن فقراء، ظهور و بروز مرفهین بی درد و … تازه همین خون نجس را هم به شما نمی دهند بلکه باید بدوشید

– ضرر همگانی و همه جانبه(دنیوی و اخروی)؛ هُنالِکَ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ: اینجاست که کسانی که به باطل رفتند زیان می کنند. در حالی که اگر مردم رعایت تقوی را می نمودند و حکومت را از صراط مستقیم خود منحرف نمی ساختند از زمین و آسمان بر سرشان نعمت می بارید اما افسوس که نمی فهمند؛وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُری امَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات ٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. وَ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزینَ.

– بی آبرویی نزد آیندگان و بدنامی جاودان؛ وَ یَعْرِفُ التَّالُونَ غِبَّ ما اَسَّسَّ الْاَوَّلُونَ؛ آیندگان عاقبت اعمال گذشتگان را می‏یابند

– دچار شدن به ظلم و جور و خواری و ذلت و دیکتاتوری و خونریزی؛ وَ اَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صَارمٍ: بشارت می دهم شما را به شمشیر های کشیده

– به هم ریختگی امور و هرج و مرج همگانی؛ وَ بِهَرَجٍ شامِلٍ

– محرومیت از حقوق اقتصادی، فرهنگی و …؛ وَ اسْتِبْدادٍ مِنَ الظَّالِمینَ، یَدَعُ فَیْئَکُمْ زَهیداً؛ که حقوقتان را اندک خواهند داده

– دچار ظلم حاکمان شدن؛ وَ جَمْعَکُمْ حَصیداً ؛ و اجتماع شما را بوسیله شمشیرهایش درو خواهد کرد

سپس حضرت می فرماید: فَیا حَسْرَتا لَکُمْ و اَنَّی بکم؟یعنی کارتان به کجا خواهد کشید؟ سرنوشت نامعلوم و بدتر از آنچه گفتم در پیش رو خواهید داشت و خلاصه عاقبت به خیر نخواهید شد و طعم زندگی را نخواهید چشید.

د) علل گمراهی جامعه و سلطه افراد ناشایست بر شایستگان

و قَد عُمِّیَت علیکم (نسبت به حقایق کور هستید)؛ حضرت در پایان خطبه خویش علت حرکت جامعه به سمت ضلالت را با وجود هادیان و کارشناسان و دلسوزان جامعه چنین مطرح می نماید:

– جهل و عدم بصیرت

– روحیه حق پذیری نداشتن، سستی در کسب سعادت و عامل نبودن و نصیحت پذیر نبودن

اَنُلْزِمُکُمُوها وَ اَنْتُمْ لَها کارِهُونَ؛ دوست دارم بگویم چه کار کنید ولی خودتان نمی خواهید؛ یعنی جامعه ای که علم و عمل ندارد بدبخت است و علمای آن جامعه از راهنمایی آن جامعه بالاجبار سکوت می کنند.

منبع: ندای اصفهان

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.