سرویس: تولیدی » مقاله و یادداشت 17:06 - شنبه 26 دی 1394

ضرورت تغییر در سازمان ها؛

هنر خلاقیت و ماهیت مدیریت استراتژیک

بدیهی است مدیریت استراتژیک راه را برای هنر خلاقیت و هدایت فرایند منتهی به خلاقیت، با حداکثر راندمان هموار خواهد کرد.

اصفهان شرق/ محمد جواد آهکی و مهیا رازقی، مقاله ای که تقدیم میشود در باب خلاقیت در مدیریت استراتژیک است که با ارائه روشهای علمی ترکیب بینش ها و منابع و برنامه ریزی به منظور امکان پذیر ساختن هنر خلاقیت در مدیریت استراتژیک است که باید مدیر مورد توجه قرار دهد.
هنر خلاقیت امری است که خود یک هنر است و این هنر را همه ندارند و در دست یک عده ای خاص و هنرمندان است؛ همانگونه که هنر خطاطی و نقاشی را همه ندارند و در دست عده ای خاص است.
با پیشرفت کار آموزش این نتیجه بدست آمد که برای کارایی مداوم در اختراعات، اکتشاف و ابداع و خلاقیت دسترسی به دیدگاه های واقع گرایانه از ماهیت عوامل موثر و بازدارنده، ضروری است و هدف این مقاله پرداختن به دقایق و اثبات وجود توانایی‌های خلاقیت و ماهیت مدیریت استراتژیک است.

بدیهی است مدیریت استراتژیک راه را برای هنر خلاقیت و هدایت فرایند منتهی به خلاقیت، با حداکثر راندمان هموار خواهد نمود و اصولا اخلاقیات امری تحول برانگیز و کارآفرین است و این هنر از دوران کودکی و نوجوانی و از دوران اولیه مدرسه آشکار میشود.

به نظر می رسد مدیریت استراتژیک در بادی امر از خانواده‌ها باید آغاز شود و افکار و آراء به سمتی هدایت شود که هر انسانی خلاقیتش در زمینه مورد علاقه‌اش آشکار گردد در نگاه اول توسط افراد خبره و معلمین هدایت شود.

Ahaki
*خلاقیت چیست؟

اگر این قدرت و توان در ما وجود داشت که از دیدگاه آیندگان بدست آوردهای زمان خود بنگریم شاید لبخند از لبانمان رخت بر می بست و بمانند آنست که گذشتگان یکصد سال پیش وضع موجود را ببیند و به طور مثال در دهه 50برنامه نویسی(فورترن4)در دانشگاه تدریس می شد و کارت پانچ وجود داشت ازآن تاریخ چهل سال است می گذرد و اکنون در دست همه لپ تاپ، نوت بوک، تبلت امری بدیهی است لذا دست یافته های ما در قیاس با اکنون بسیار ابتدایی و ناچیز است و این واقعیت را باور داریم که تکامل و تحول در مدیریت امری بدیهی است و فرصت های بدعت و خلاقیت هردم فزونی میگیرد.

برخلاف باور رایج هیچگاه آن مقطع زمانی که تمام خلاقیت‌ها، اختراعات، اکتشافات و برداشت های مزین به پایان خود نزدیک شوند فرا نخواهد رسید و پیشرفت در مدیریت، نوآوری ها، هیچگاه نتیجه کار و کوشش و تفکر یک یا چند انسان با استعداد و نابغه نیستند بلکه حاصل مشارکت جمع هزاران نفر است که در زمینه های خاصی فعالیت داشته اند.

لذا مدیریت استراتژیک نوعی ((دوراندیشی)) است و هر نوع توقف در تفکر و جامعه انسانی نتیجه ای جزشکست ندارد و حضرت سلیمان چنین فرمود:
((جایی که دوراندیشی نیست موجبات نابودی مردمان فراهم است))

با این وصف میتوان خلاقیت را بصورت زیر تعریف کرد:
در فرهنگ لغت کلمه خلاقیت به معنای ((بوجودآوردن)) است ولی از این تعریف سودی حاصل نمی شود و دانشمند ان و مدیران و علمای مدیریت خلاقیت را به صورت زیر تعریف کرده اند:
الف: خلاق کسی است که به ترکیبی از عناصر و اجزاء از پیش موجود که به نظر خود و دیگران بدیع است دست یابد.
ب: خلاقیت عبارت است از ترکیب، تجمیع وتلفیق عناصر موجود در صور نوین.
با این دو تعریف همه ما از توانایی خلاقیت برخور داریم مشروط بر اینکه آن را در جهاتی قابل قبول از نقطه نظر اجتماعی بکارگیریم و از آن سود جوییم. لکن باید توجه داشت که بکار گرفتن این توانایی بگونه ای باشد که عامل باز دارنده ناشی از عادات، سنن و بینشها، حداقل تاثیر ممکن را بر نتایج حاصل بگذارد.

the concept of education of children. the generation of knowledge

*مدیریت استراتژیک با تعابیر خاص

در برخورد با ماهیت مدیریت استراتژیک لازم است تعاریف زیر را بدانیم:
تعریف اندیشیدن: توانایی بکار بردن قوای استنباط، تصور و تمیز به منظور دستیابی به یک نتیجه
استنباط: دستیابی به یک نتیجه با یک احتمال حاصل از یک سلسله استدلال
تصور: تصور قدرت تعقلی است که به شکل دادن و تجسم پدیده ذهنی می انجامد
تمیز: قوه عقلانی است که عملیات تفکراتی مقایسه و حذف را به انجام میرساند و به آگاهی از ارزشها و روابط میان پدیده هامنتهی می شود.
قوانین کور: قوانین بازدارنده و سرکوب گر هستند که مانع اهداف بلند و والایی شوند.
عادات فردی: تکیه به سنت ها و شیوه ای قدیمی که نمی گذارد بر شرایط جدید غلبه کرد.
دانش به عنوان ماده خام استراتژیک: بدیهی است هرچه دانش واندیشه مدیر بالا باشد میتواند با اندیشه صحیح تفکر استراتژیک خود را به منصه ظهور برساند.

4146dd2ea84ad72412ef6982e2a16390

*چرا باید تدوین استراتژی کرد؟
مسلما، تعیین مأموریت شرکت، شناسایی عوامل خارجی تهدید، شناسایی فرصت ها و انتخاب استراتژی یکی از عوامل در پاسخ به تدوین استراتژی است که باید مد نظر قرار گیرد.

دراین خصوص اهداف بسیاری به شرح ذیل برای اجرای استراتژی مورد نیاز است که به شرح ان می پردازیم:

-بایدبرای سازمان هدف های سالانه درنظرگرفت
-سیاست هابایدتعیین ومشخص گردند
-توسعه فرهنگی وایجادبسترمناسب جهت اجرافراهم شود
-توسعه روابط فرهنگی استراتژی هاراتقویت نماید
-باید یک ساختار اثربخش سازمانی شالوده ریزی شود
-در اجرای استراتژی می باید بودجه بندی ایجاد شود
-سیستم اطلاعاتی باید به وجودآید و از آنها استفاده شود

10
باورها در مدیریت استراتژیک و ضرورت تغییر در سازمان ها:

مولانامحمد بلخی(مولوی) در خصوص تغییرات بطور دائم بیت زیر را ارائه کرده است بطوری که میفرماید:
عمرم همچون جوی نونو می رسد مستمری می نمایددرجسد
که علماء روانشناس و علوم انسانی در خصوص حرکت جوهری در انسان عقیده دارند که لحظه ای که از عمرما می گذرد همچون مولکول های یک رودخانه و نهر در بستر خود جاری است و هر لحظه این حرکت و عبور ادامه دارد طوری که لحظه بعد مولکول های بعدی جای قبلی ها را می گیرند و تعبیر مستمری می نماید در جسد حاکی از تغییرات مداوم عمر و تغییرات لحظه ای انسان است که در همه اعضا و جوارح و در همه ارکان طبیعت و علوم رفتاری وجود دارد.

در مدیریت استراتژیک بر اساس این باور قراردارد که سازمان زمان ها ناگریزند بطور دائم رویدادهای خارجی وداخلی را رصد کنند تا قادر باشند در زمان مناسب و برحسب ضرورت خود را با تغییرات وفق دهند بدیهی است نرخ وعمق و ژرفای تغییراتی که در سازمان اثر می گذارد بسیار زیاد است و در اصطلاح علمی دیورژانس نام دارد و ما در دنیای امروز با این تغییرات زیرمواجه ایم:
-تغییرات سریع سیستم های اینترنتی وشبکه های ویندوزی وبازرگانی و شبکه‌های اترنتی
– لیزر وپدیده های لیزری درپزشکی ومهندسی پزشکی
-سلاح های لیزری
-سالخورده شدن جمعیت
-جنون ناشی از ادغام شرکت هاوموسسات دولتی وغیردولتی
-رقابت درهمه زمینه ها
-تغییرات آب وهوایی
-ازدیاد رقبا
-تغییرذائقه مشتریان وتنوع کالاهای تولیدی
– فناوری های جدید وبالارفتن کیفیت کالاها
-دیدگاه هابه سوی جهانی شدن وتوزیع کنندگان جهانی وجهانی شدن تجارت و اقتصاد
– ازبین رفتن مرزهای ملی ورقبای سرسخت جهانی و….


و هدف فرآیند مدیریت استراتژیک این است که برای سازمان این امکان رابه وجود آورد که قادر باشند در دوره های بلندمدت به شیوه ای معقول و موفقیت آمیز خود را با شرایط در حال تغییر وفق دهند و خلاصه اینکه در محیط تجارت کنونی در جهان بیش از هر دوره و زمانی آن چیزی که همواره ثابت، ایستا و پایدار مانده همان پدیده تغییر است و سازمانی موفق است که خود را دائما با پدیده تغییر سازگار نماید و بصورت دائم و مستمر سیستم های دیوان‌سالاری، استراتژیها، کالاها و محصولات وفرهنگ های خود را با شرایط در حال تغییر وفق دهند.

*حال آیا……..

-سازمان خود را با فنآوریهای جدید سازگار کرده است؟
-چه عواملی ممکن است سازمان راازصحنه خارج نمایند؟
-آیاسازمان نقاط آسیب پذیر خودراشناسایی کرده است؟
-آیا عوامل و پرسنل سازمان به آموزشهای ضمن خدمت و فنآوریهای جدید آشنا شده اند؟

بالاخره متاع ماندگاری سازمان چیست؟ در غیر این صورت بقول شاعر:
« دندان که دردهان نبود خنده بد نماست دکان بی متاع چرا وا کندکسی»

لظقا نظرات ارزشمند خود را راجب این مقاله به این ایمیل ارسال نمائید:Mrahaki@Ymail.

 

برای دانلود مقاله اینجا کلیک کنید.

همچنین بخوانید:

یک نظر در مورد “هنر خلاقیت و ماهیت مدیریت استراتژیک”

  1. مطالب بسیار خوبی بود، ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.