سرویس: تولیدی » مصاحبه تفصیلی 10:42 - دوشنبه 09 دی 1392

ارامنه اصفهان

رزمنده مسیحی اصفهان از سنگر جنگ و همرزم شهیدش می گوید

زاره از ارامنه ی اصفهان گفت: مسیحیان همانطور که شهید دادند خود را در وهله ی اول ایرانی می دانند و جوشش مردم در دفاع از مرزهای ایران بود که باعث شد حتی یک وجب از خاک کشور را به بیگانگان ندهیم.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اصفهان شرق: قدم در گلستان شهدای شهر که می گذاری تابلوی عکس شهدا جلوه ای از عشق و ارادت را در ذهنت تداعی می کند، انگار با نگاهشان از اعتقادی سخن می گویند که راه را برای آنها سهل ساخت، شهدایی که آرزویشان کربلا بود و عزم را جزم آسمانی شدن کردند.

در ادامه ی گذر در گلستان عشق نام شهدایی را می بینی که لحظه ای ذهنت را به کوچه پس کوچه های جلفا می برد و کاج هایی که این روزها، رنگین عید ایرانیان ارامنه ای اصفهان هستند. سراغ از خانواده های شهدای مسیحی شهر اصفهان نداشتیم ولی جستجوی احساس آسمانی شدن (شهید هراچ و ورژباغومیان) ما را روانه ی جلفا کرد.

از قرار به مغازه ای پا نهادیم که صاحبش همرزم شهدای اصفهانی بود، نگاه خیره  زاره به تلویزیون و مشاهده لحظه ی جانبازی رزمندگان، مصاحبه ی امروز ما را هدف مندتر کرد.

Vater-Mark2-(2)

زاره از ارامنه اصفهان بود، او زاده خرمشهر آزاد بود و به گفته خودش 12 ساله بود که از خرمشهر با خانواده هشت نفره به اصفهان آمد و 2 روز بعد از سفرشان به اصفهان خرمشهر هدف حمله ی دشمنان قرار گرفت.

وقتی از ایشان نام شهدای ارامنه اصفهان را پرسیدم یاد آن روزها خیلی زود برایش زنده شد و خود را رزمنده ی جبهه های مهاباد و سردشت و میاندوآب معرفی کرد. زاره سال 66 به جبهه رفت و وقتی نگاه متعجب ما را دید گفت: در وهله ی اول خودمان را ایرانی و بعد مسیحی می دانیم، ما زاده ی ایران هستیم و ایران را وطنی می دانیم که ما را ماندگار خود کرد.

زاره از جنگ گفت: پدرم با شروع جنگ می گفت، جنگ زود تمام می شود و این عاملی شد که در خرمشهر بمانیم ولی با بالا گرفتن جنگ پدرم تصمیم گرفت که سرمایه های زندگی اش یعنی 6 فرزند را از دست ندهد و روانه ی اصفهان شدیم، یادم می آید که دمپایی به پا کردیم و فقط کیفی شامل شناسنامه و به قول پدر سرمایه های زند گی اش را با خود به اصفهان آوردیم. آن روزها جلوه ای خا ص داشت، جوشش مردم در دفاع از مرزهای ایران بود که باعث شد حتی یک وجب از خاک کشور را به بیگانگان ندهیم.

 زاره با ما حرف می زد ولی نگاهش را لحظه ای از صفحه ی تلویزیون بر نمی داشت، تلویزیون جانبازی های جوانان مرز و بوم را نشان می داد و به گفته ی خودش بیشتر وقت آزاد خود را با دیدن این تصاویر پر می کند.

زاره به ایمان قلبی جوانان جنگ پرداخت و گفت: 99 در صد مردم از روی ایمان قلبی جبهه رفتند و کسی انها را مجبور به حضور در جبهه ها نکرد و این در برابر عده ی اندکی بود که از سربازی هم سر باز می زدند تا جبهه نروند.

هر کشوری چه مسیحی و چه مسلمان باید دفاع کنند و ارامنه ی اصفهان همانطور که شهید دادند در تمام مسائل کشور اعم از اقتصاد ی و غیره شریک هستند.

زاره با 2 برادر دیگرش خدمت رفتند و در دفاع از کشور حضور پیدا کردند، وقتی از رضایت پدر و مادرش پرسیدم با تبسمی کوتاه ابراز کرد: پدر و مادرم از حضور ما در جبهه نا راضی نبودنند ولی ناراحتی آنها طبیعی بود و این احساس همه ی پدر و مادران است.  وقتی اعتقاد قوی شود داغ سنگینی فراق فرزند را سبک می کند.

Vater-Mark44-(2)

 از خاطرات دوران دفاع مقدس پرسیدم و از او خواستم تا برایم خاطره ای از همرزمان شهیدش را  تعریف کند ولی احساس خود را پنهان کرد و افزود: در سنگر خوابیدن، در کنار خود شهادت همرزم دیدن را نمی شود بیان کرد، با همرزمان دوره های جنگ، دوران خوب و سرشار از صمیمیت داشتیم و قابل گفتن نیست و تعریف از دوران جنگ سخت است و فراموش نخواهد شد، خاطرات دوران دفاع با من همیشه وجود دارد و دفن می شود.

. زاره خاطرات خود را برایمان نگفت ولی احساسش را از نگاهش به خوبی می شد فهمید. وقتی خود را در ابتدا ایرانی خواند از 9 دی پرسیدم و او خوب آن روز را میشناخت و افزود: خاطرات 9 دی می بایست زنده بماند تا تجربه ای شود و بدانیم چه طور جلوی این حوادث را بگیریم، دین پا برجا تر و مستحکم تر از خیلی چیز هاست.
از ایران وعلاقه اش به کشور پرسیدم و او از خوب بودن ایران و دشمنی خارجیان به این سرزمین جملاتی زیبا و معنی دار بیان نمود: ایران بهترین فصول بهترین مردم و منابع را دارد و اگر بتوانیم از لحاظ اقتصادی برخی مشکلات را تامین کنیم بهتر هم می شود. اگر ایران خوب نبود این همه کشور در صدد از بین بردنش نبودند چون خوب است کسی نمی خواهد پیشرفت کند و می خواهند خبر نا خوشی را از ایران بشنوند.

 سوال پایانی ما با زاره این بود که اگر کشور روزی به دفاع شما نیاز داشت آیا هنوز مانند گذشته قدم در راه دفاع می گذارید.

زاره در جواب سوال ما این چنین گفت: انسان می بایست در شرایط قرار گیرد، شرایطی که گاه نظر فرد را تغییر می دهد، شاید فرد از نظر فیزیکی برای دفاع نتواند حاضر شود ولی با مال خود باید کمک کند و برعکس آن هم به خوبی صادق است.  گاهی فردی جواب منفی به این سوال می دهد ولی برای دفاع و قرار گرفتن در آن شرایط اولین کسی است که قدم در راه دفاع از کشور می گذارد. من خودم در جنگ بودم و احساس آن روزها را خوب درک می کنم و شرایط جنگ را نمی شود با هیچ زمانی مقایسه کرد.

 سخن پایان

خیلی ها نمی دانند اصفهان هم ارمنی دارد وگاهها وقتی ما می گفتیم از اصفهان هستیم تعجب می کردند و برخی هم نسبت به وجود اقلیت نا آگاه هستند، من اگر 10 دوست مسیحی داشته باشم 15 دوست مسلمان دارم و دوستان صمیمی من از جانبازان مسلمان اصفهانی هستند و در کل ما ایرانی هستیم.

همچنین بخوانید:

2 نظر در مورد “رزمنده مسیحی اصفهان از سنگر جنگ و همرزم شهیدش می گوید”

  1. عباس گفت:

    باریک الله به این افراد و آفرین به شما که ایرانی بودن خودتون را با این مصاحبه ثابت کردید.

  2. ابجی ارشد گفت:

    من هم این هفته را به مسیحیان ایرانی تبریک می گویم ولی ای کاش می شد از خانواده شهدای ارامنه گزارش گرفته بودید.

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.